معین (خواننده): تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
RAHA68 (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱:
[[پرونده:Moin Kuala Lumpur Malaysia 2009.jpg|بندانگشتی|250px]]
'''نصرالله معین نجف آبادی''' متولد اول دیماه ۱۳۳۰در نجف آباد [[اصفهان خواننده]] سرشناس موسیقی پاپ ایرانی است. او بیشتر با نام '''معین''' شناخته می‌شود. وی هم‌اکنون مقیم آمریکا است و در شهر سانتا روزا، کالیفرنیا [[زندگی ]] می‌کند.
 
{{ویکی‌پدیا}}
خط ۷:
*حسن شماعي زاده موسيقيدان برجسته ايراني ميگويد: من هميشه اين مثال را زدم که آقاي معين در دهه هفتاد با حضورش به موسيقي خارج از کشور کمک کرد، يعني حضور اين آدم به عنوان خواننده خوب باعث رونق اين بازار شد.
 
*ژاكلين اولين [[زن ]] آهنگساز ايراني با سابقه بسيار زياد در [[كار هنري]] [[هنر ]]ي خود مي گويد اگر دو خواننده در موسيقي ايراني مطرح باشند يكي پدرم بود و ديگري معين است. وي از نظر اخلاق و فرهنگ هم معين را جزو اولين خواننده برتر ميداند در حاليكه همكاري معين با ژاكلين به عنوان آهنگساز و شا عر از سال 1378 شروع شد.ژاكلين در بين اين همه ترانه كه به هنرمندان و خوانند گان داده است يكي از بهترين كارهاي خود را ترانه رويا باصداي معين معرفي مي كند.
 
*بيژن مرتضوي كه در ساليان دور همكاري نزديكي با معين در مقام تنظيم كننده و نوازنده و رهبر اركستر كنسرتهاي معين داشت پس از گذشت ساليان درازي از آن دوران با دلتنگي ياد ميكند و معين را بهترين صداي ايران ميداند و دليل خود را اينطور بيان ميكند كه هر چه از موسيقي بيشتر ميدانم به قدرت صداي معين بيشتر پي مي برم. در ضمن وي موفقيت خود را در عرصه خوانندگي مديون تشويقهاي معين مي دا ند.
خط ۱۷:
*رضا صادقي ميگويد آرزو دارم ترانه اي را با معين همصدايي کنم. عاشق و شيفته بزرگ مردي ايشان هستم.
 
*حميد شب خيز بارها و بارها علت موفقيتهاي پي در پي معين را افتادگي و فروتني او مي داند و مي گويد هيچ وقت محبوبيت و معروفيت او را گول نزده است و معين هميشه هماني بوده كه است. هردو اين صاحبان [[تلويزيون]] و تلويزيونهاي ديگر فارسي زبان بارها وبارها از معين دعوت كرده اند كه در برنامه هاي آنهاشركت كند و وقتي كه مردم از آنها سراغ معين را مي گيرند آنها مي گويند ما بارها ازاو دعوت كرده ايم اما او زياد اهل مصاحبه وپرسش و پاسخ نيست. حتي در خيلي از مسابقه هاي تست صدا كه از همين تلويزيونهاپخش مي شود يكي از ترانه هايي كه جزو ليست تست است و بايد شركت كننده يكي از آنها را انتخاب كند و بخواند از كارهاي معين انتخاب مي شود.
 
 
خط ۵۱:
 
*'''اي عشق'''
حتما مي دانيد كه قالب رايج ترانه چهارپاره است. اين ترانه نيز در همين قالب سروده شده با اين تفاوت كه شاعر بيتي را- كه از نظر وزني مستقل است- ميان هر چهارپاره تكرار كرده. (بي تو من خرابم در رنج و عذابم اي [[عشق]] اي [[عشق]] اي [[عشق]] )اين تك بيت را بايد پل ارتباطي بين هر دوبيت يا هر چهارپاره بناميم. ممكن است بگوييد: شعر نيازي به چنين پل ارتباطي ندارد و بدون اين تك بيت هم هر چهار پاره با چهارپاره بعدي از نظر وزني و معنايي مرتبط است. بايد بگويم: اين ارتباط فقط در دو چهار پاره اول كاملاً برقرار است اما در چهارپاره سوم وزن تغيير مي كند و اگر قرار بود خواننده بدون تكرار آن تك بيت ناگهان از چهارپاره دوم به چهارپاره سوم بيايد، چون وزن ناگهان عوض می شد، این کارخيلي غير طبيعي و ناشينانه جلوه مي كرد. اما استاد رادمنش با تمهيد اين تك بيت به كل شعر كه در واقع داراي سه وزن عروضي متفاوت است انسجامي يكپارچه بخشيده و از آنجا كه آهنگسازي و تنظيم هم كار خودشان بوده است با تسلط كامل اين كار را انجام داده اند.
از نظر زباني اين ترانه كاملاً يكدست است و هيچ عيبي در آن ديده نمي شود. وقتي من از زبان و نحوه بیان ترانه هاي قبلي ايراد مي گرفتم ممكن بود با خود فكر كنيد شاید بنده توقع دارم خواننده برود مثلاً ترانه هاي خيام و حافظ و سعدي و ... را بخواند اما همينطور كه مي بينيد من همين ترانه هاي امروزي را بسيار دوست دارم و تحسین می کنم به شرط آنكه مثل همين ترانه ( اي [[عشق]] ) در عين سادگي، زيبا و بي عيب و نقص باشند.
در اين ترانه از قافيه به درستي استفاده شده و چون در هر سه «چهارپاره» علاوه بر قافيه از رديف هم كمك گرفته شده، شنونده از اين هماهنگي قوي كلمات هم، علاوه بر موسيقي ترانه، لذت مي برد. حتي تك بيت تكراري شعر هم داراي قافيه دروني است و مصراع اول آن از نظر موسیقایی به تنهايي چون بيتي كامل است. تكرار « اي [[عشق]] » در مصراع دوم تك بيت شعر هم واقعا ايده زيبا و خوبي است كه استاد بابك رادمنش به زيبايي آن را تحقق بخشيده.
محتوای شعر حدیث کهن اما همیشه تازه عشق است. صحبت از [[عشق]] هیچ وقت حرف تازه ای نبوده است، شاعران بی شماری در وصف آن سخن ها گفته اند، با این حال مخاطبان هیچ گاه از شنیدن اشعار عاشقانه دلزده نخواهند شد چرا که [[عشق]] درد و نیاز مشترک انسان ها و سرّ و سرود دل آن هاست، و با هیچ صاحبدلی غریبه نیست. به قول شاعر :
یک قصه بیش نیست غم [[عشق]] وین عجب کز هر زبان که می شنوم نامکرر است
مضاف بر اینکه در این شعر استاد بابک رادمنش کیفیت [[عشق]] و حال و روز عاشق را به زیبایی و سادگی به تصویر کشیده و زمینه راز و نیاز مخاطب را با حضرت « [[عشق]] » فراهم ساخته است.
در دو پاره ابتدایی شعر « ای [[عشق]] » و « عشقه » در جایگاه ردیف شعر قرار گرفته اند و تکرار بسیار واژه «[[عشق]]» در سرتاسر شعر را موجب شده اندکه این خود باعث التذاذ هرچه بیشتر شنونده می شود، هم از نظر موسیقایی و هم از نظر معنوی، چراکه شنیدن نام محبوب برای انسان همیشه دلنواز و تکرار آن باعث تسکین جان است. انسان صاحب دل از شنیدن نام نامی « [[عشق]] » لذت می برد آنسان که مجنون از شنیدن نام لیلی. به همین علت است که زیبایی دوپاره ابتدایی شعر- بدون در نظر گرفتن موسیقی – برای مخاطب بیشتر از قطعه آخر است با وجود اینکه قطعه پایانی نیز از ردیف و قافیه برخوردار است. من فکر می کنم ردیف قرار گرفتن« ای [[عشق]] » و « عشقه» باعث لذت معنوی مخاطب است.
اما قطعه پایانی شعر نیز زیبایی های خاص خود را دارد؛ شاید تنها راهی که بتوان از طریق آن اهمیت چیزی را درک کرد این باشد که فقدان آن چیز را مجسم نماییم تا ضرورتش را دریابیم. این همان چیزی است که شاعر به مخاطب پیشنهاد می کند شاعر از مخاطب خود می پرسد: اگر [[عشق]] و معشوق وجود نداشت چه می شد؟ انسان در لحظه های غم و نا امیدی به چه چیزی پناه می برد و چگونه مصائب روزگار را تحمل می کرد؟ به نظر من این قسمت شعر، حاوی پیام اصلی شاعر است و لازم است که مخاطب بیش از پیش در آن تأمل کند. همانطور که قبلاً گفتیم از [[عشق]] بسیار سخن رفته است اما از فقدان [[عشق]] چطور؟ از انسان بدون عشق،[[عشق]]، دنیای بدون عشق،[[عشق]]، رویای بدون عشق،[[عشق]]، روزهای بدون عشق،[[عشق]]، شب های بدون [[عشق]]. ... تنها پس از تأمل در این مقولات است که می توان [[عشق]] را – که حقیقتا چیزی وصف ناشدنی است – توصیف کرد؛ وظیفه ای که شاعر به تنهایی نمی تواند آن را بر دوش کشد و لاجرم بخشی از آن را بر دوش شما مخاطبان نهاده است و از شما می خواهد دنیای بدون [[عشق]] را در نظر آورید و از این رهگذر این موهبت الهی را بیشتر بشناسید و قدر آن را بیشتر بدانید
 
==متن تک آهنگ ها==
خط ۶۷:
{{ب|بگم این حق هیچکس نیست که با ثروت فقیر باشه| کسی که فرش می بافه نباید رو حصیر باشه}}
{{ب|اگر چه سختی از انسان یه کوه درد میسازه |ولی از مردم ما درد داره یک مرد میسازه}}
{{ب|شمالم تا جنوبم [[عشق]] چه خاک و گندمی دارم|صدام یاری کنه باید بگم چه مردمی دارم}}
{{ب|نگاه کن بچه های کار چه جور تو آب و آتیشن |تو این روزهای سخت کمک خرج پدر میشن}}
{{ب|من و تو مردمی هستیم که گنج از رنج میسازیم |به این [[تاریخ]] خورشیدی به این فرهنگ مینازیم}}
{{ب|من و تو مردمی هستیم که آینده تو مشت ماست |که از هفتاد نسل قبل هزار اسطوره پشت ماست}}
{{ب|شمالم تا جنوبم [[عشق]] چه خاک و گندمی دارم |صدام یاری کن باید بگم چه مردمی دارم
}}
{{پایان شعر}}