پروین اعتصامی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Sialkgraph (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۵۱:
 
* «پروین در قصاید خود پس ازبیانات حکیمانه و عارفانه روح انسان را به سوی سعی و عمل، امیدحیات، اغتنام وقت، کسب­کمال و هنر، همت و اقدام، نیکبختی و فضیلت سوق می­دهد.»
* *''[[محمد تقی بهار]]''
 
* «پروین اعتصامی چه به اقتضای روح لطیف و خواهرانه‌ای که داشت و چه به اقتضای زمان، به سیاست و مسائل جاری نپرداخته. قلمرو شعری او به مکان و زمان و حوادث خاص، محدود نیست. وی رنج و غم مردم بی پناه و محروم را می‌سراید، به طور عام، در هر روزگار و در هر کجا که باشند...»
**''محمدعلی اسلامی ندوشن''
 
* «... این قلب رئوف و مهربان "پروین" بود که نمی‌گذاشت کوچک‌ترین تزلزلی در بنیان دوستی صادقانهٔ ما به وجود آید. لازم است یادآور شوم که "پروین" مقید به تمام قیود اخلاقی و سنن خانوادگی آن زمان بود و در خانوادهٔ باتقوا و پرهیزگاری نشو و نما یافته و کاملا تحت توجه و مراقبت والدین خود قرار داشت. مادر "پروین" به من محبتی وافر داشت. وقتی به دیدنم می‌آمد، یا با مادرش بود که خیلی زیاد "پروین" را دوست داشت، یا با پیرمرد نجیبی که مستخدمشان بود و وقت رفتن نیز او را همراهی می‌کرد... "پروین" به استعمال زینت‌آلات توجه نداشت. در پوشش، متانت و زیبایی را به حد اعتدال رعایت می‌کرد. رنگ‌های آرام در لباس‌هایش بیشتر به چشم می‌خورد. نهایت درجه به نظافت مقید بود و از آرایش ظاهری و خودآرایی همواره دوری می‌کرد...»
**''سرور مهکامه محصص''
 
* «... پروینی که من دیدم و بارها دیدم بدین گونه بود: قیافه‌ای بسیار آرام داشت. با تانی و وقار خاصی جواب می‌گفت و می‌نگریست. هیچ‌گونه شتاب و بی‌حوصلگی در او ندیدم. چشمانش بیشتر به زیر افکنده بود. یاد ندارم در برابر من خندیده باشد. وقتی که از شعر او، تحسین می‌کردم با کمال آرامش می‌پذیرفت. نه وجد و نشاطی می‌نمود و نه چیزی می‌گفت. هرگز یک کلمه خودستایی از او نشنیدم و رفتاری که بخواهد اندک نمایش برتری بدهد، از او ندیدم...»
**''[[سعید نفیسی]]''
 
* «از ابتدا طفلی ساعی و متفکر بود. به قول خانم محصص "کمتر سخن می‌گفت و بیشتر فکر می‌کرد." به ندرت در جرگه سایر اطفال وارد می‌شد. غالبا تنها به سر می‌برد. گویی ساختمانی سوای ساختمان دیگران داشت. در مجالس درس و بحث، همیشه از سایرین پیش بود. از کودکی شروع به شعر گفتن کرد. خانهٔ پدرش میعادگاه ارباب فضل و دانش بود و "پروین" همواره آنان را با قریحه سرشار و استعداد خارق‌العاده خویش دچار حیرت می‌ساخت... در تمام مدت تحصیل، بهترین شاگرد مدرسه بود... "پروین" اگر چه به ندرت می‌خندید، ولی هیچ گاه محنت زده نبود و درمانده نیز نمی‌نمود. تنها سانحه تلخ ازدواج و طلاق، آن هم برای مدتی بسیار کوتاه، سیمای متین، موقر و محکم "پروین" را با غباری از گرفتگی پوشاند. این تغییر حال را هم فقط ما اطرافیان "پروین" که همواره با او بودیم و لذا بر جمع وجناتش آشنایی داشتیم، می‌توانستیم درک کنیم و دریابیم. والا، او از شکست در ازدواج، ضعف و فتوری به خود راه نداد و باز به همان حال کم حرفی و آرامش و وقار ذاتی خویش بازگشت. نه از کم و کیف ازدواج با کسی حرف زد و نه از آن باب ابراز تاسف کرد.»
**''ابوالفتح اعتصامی''
 
== پیوند به بیرون ==