ساموئل بکت: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز r2.6.5) (ربات افزودن: az:Semyuel Bekket |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷:
* «در درون من همیشه دو ابله وجود داشته است، [...]، یکی بجز ماندن در مکانی که هست هیچ نمیخواهد و دیگری تصور میکند که در آیندهٔ نزدیک، [[زندگی]] ممکن است اندکی کمتر سهمگین باشد.»
===مالون میمیرد===
*«مراقب مردنم نخواهم بود، این کار همه چیز را ضایع میکند.»
*«دیگر به سوالی جواب نمی دهم.حتی سعی میکنم دیگر از خودم هم سوال نکنم.مدتی را که انتظار میکشم برای خودم داستان خواهم گفت، اگر بتوانم. نه از آن جور داستان هایی که تا به حال بوده، والسلام.نه زیبا خواهد بود نه زشت، آرام خواهد بود، دیگر در آنها زشتی یا زیبایی یا هیجان نخواهد بود، تقریبا فاقد حیات خواهد بود، مثل گویند ی آن ها.»
*«طولی نکشید که دیدم توی تاریکی تنها هستم. برای همین است که شوق بازی را کنار گذشتم و برای همیشه خودم را سپردم به بی شکلی و بی حرفی، به حیرت بدون کنجکاوی،به تاریکی، به سکندری خوردنهای طولانی با دستهای گشوده، و پنهان شدن.این است شوقی که تقریبا یک قرن است که هرگز نتوانستم از آن جدا شوم.»
*«معمولا نمیدانستم کجا میروم، ولی میدانستم که میرسم، میدانستم که این جاده ی بن بست دراز به آخر میرسد.»
*«روشنائی درخشان لازم نیست،برای اینکه آدم در بیگانگی زندگی کند فقط یک فتیله کافی است، به شرط اینکه صادقانه بسوزد.»
*«پس من راه خودم را خوب نمیشناخته ام. در نوعی اغما زندگی کرده ام.برای من فقدان هوشیاری هیچ وقت فقدان مهمی نبوده است.»
*«من ادعای هشتاد سالگی دارم، اما نمیتوانام این را ثابت کنم. شاید فقط پنجاه ساله یا چهل ساله باشم. از وقتی که حساب آنها را داشتهام قرنها میگذرد، سالهای عمرم را میگویم.»
*«به پشت دراز میکشم، گونهام روی بالش است. فقط کافی است چشمهایم را باز کنم تا دوباره آغاز شود، آسمان و دود بشریت.»
=== دستآخر (۱۹۴۶) ===
|