نیشابور: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
خط ۳۹:
** ''ابن بطوطه در سفرنامه ابن بطوطه ترجمه محمدعلی موحد، بنگاه ترجمه و نشر کتاب ص ۳۹۷''
* «اگر زمین را نسبت به فلک توان داد[زمین را با آسمان مقایسه کردن]، بلاد، به مثابت نجوم آن گردد و نیشابور، از میان کواکب، زهرهٔ زهرای آسمان باشد [نیشابور به مانندِ سیاره زهره در آسمان است] و اگر تمثیل آن به نفس بشری رود، به حسب نفاست و عزت انسان، عین انسان تواند بود.»
** در کتاب «تاریخ جهانگشای» جوینی، درباره جایگاه شهر نیشابور، قبل از مغول
*«شهری را گرفتهام که مردان ان جنگجو،گِل آن خوردنی، بوتهٔ آن ریواس و سنگهای آن فیروزهاست.»
**عمرو لیث صفار،هنگامی که این شهر را فتح کرد
*«در سراسر خراسان شهری در سلامت هوا و پهناوری و پرعمارتی و تجارت و کثرت مسافر به پای نیشابور نمیرسد.»
** ابن حوقل
* « چون بر دشت وسیع نیشابور نگاه می کردم و گذشته ی شهر را به یاد می آوردم، این فکر در سرم گذشت که چه خوب بود دانشگاهی برای مطالعه در فرهنگ و تمدن و تاریخ و هنر ایران در این جا ایجاد می گردید؛ با توجه به این امر که در خراسان از لحاظ فرهنگ و تمدن و تاریخ، بارورترین سرزمین ایران بوده است، و نیشابور، طی قرن ها مهم ترین مرکز فرهنگی این سرزمین به شمار می رفته، و نیز با توجه به این امر که نیشابور، موقع جغرافیایی و طبیعی ممتازی دارد، ایجاد چنین مؤسسه ای در آن از هر شهر دیگر مناسب تر است. گذشته از گشادگی افق و خوشی هوا، خلوت نیشابور بهترین فرصت را به معلم و دانشجو و محقق می دهد، تا دور از هیاهو و زرق و برق شهرهای بزرگ، به تحقیق و تحصیل و تفکر و تأمل پردازند. اگر قرار باشد که روزی در برابر این هجوم تمدن صنعتی، کانون مقاومتی ایجاد شود، جایی بهتر از نیشابور به دشواری می توان یافت» .
سطر ۷۶ ⟵ ۸۳:
* « امروز، منظرهی اطاق و آرامگاه وی چنان است که گویی هممیهنان او عمدا نسبت به آن توجهی نشان نمیدهند. دلایل و بهانههای گوناگون برای وضع آرامگاه شاعر اورده شده ولی هیچ یک از آنها جوابگوی انتقاد صحیح نیست. راست است که او در باغی مدفون می باشد ولی بوتهی گل سرخی که گلبرگهای خود را بر مزار او نثار کند دیده نمیشود ... گفتگو با ایرانیان دربارهی عمر خیام مشکل است، آنها حاضرند از او به عنوان یک فیلسوف یا ستارهشناس گفتگو کنند ولی هرگاه به عنوان یک شاعر بزرگ مورد ستایش واقع شود بلافاصله حافظ و سعدی را جانشین وی میسازند، هرگاه از تزجمهی زیبای فیتز جرالدذکری به میان آید، می گویند: «فیتز جرالد دیگری را به شیراز بفرستید تا اشعار حافظ و سعدی را ترجمه کند...نام عمر در نزد ایرانیان نامی چندان دلپسند نیست، هیچکس با این اسم نمی تواند در ایران به عنوان یک قهرمان، محبوبیت پیدا کند، همانطوری که در ایرلند، هیچکس قادر نیست با داشتن نام «کرومول» سیاستمدار مشهوری شود ... .».
** ''«فردریک چارلز ریچاردز»''
سطر ۸۴ ⟵ ۹۰:
** عطار نیشابوری ، الهی نامه عطار/حکایت عمید نیشاپور
* « یکی در نشابور دانی چه گفت/چو فرزندش از فرض خفتن بخفت؟/توقع مدار ای پسر گر کسی/که بی سعی هرگز به منزل رسی/سمیلان چو بر مینگیرد قدم/وجودی است بی منفعت چون عدم/طمع دار سود و بترس از زیان/که بی بهره باشند فارغ زیان » .
** [[سعدی]]
==پانویس==
|