ابومنصور عبدالملک ثعالبی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
خط ۶:
 
==درباره او==
* « در هنگامه‌ی خودش ؛ حاکمِ برجسته‌ی علم ، جمع‌کننده‌ی پراکندگی و پریشانیِ نثر و نظم ، سرِ نویسندگان و پدیدآورندگان به حکمِ نزدیکان و دیگران بود. دیوان‌های او در خاوران و باختران بدر آمد ، ] در شرق‌ها و غرب‌ها طلوع کرد[ ، درآمدنِ ستاره‌ای در شبی بسیار سیاه و تاریک. نوشته‌های او مشهورترین‌ جای‌نهاد‌ها و روشن‌ترین درآمدن‌هاست . و این نوشته‌ها بیشتر از آن است که مرز بپذیرد یا گزارشی از آن‌ها گفته شود ، یا سروده‌ای یا محکم‌گفتاری حقیقت را بگوید .»
*« او جاحظ نیشابور است،و زبده دوران و عصرها،دیگر دیدگان مثل او نخواهد دید که بزرگان و اشراف هم به فضل او معترف اند.»
** ''ابن بسّام ابو الحسن علی بن بسّام شَنتَرینی ، (۴۵۰ ق- مرگ ١١۴۷م/ ۵۴٢ ق/) ، تاریخ‌نگار و شاعرِ مسلمانِ اندلسی''
**[[ابوالحسن باخرزی|ابی الطيب الباخرزی]]
* « در آن دوره ، در خراسان و خوارزم ، کاربردِ نثر قافیه‌دار در رسالاتِ ادبی به وسیله‌ی همان استادِ ثعالبی ، ابو بکرِ خوارزمی رایج شد که خیلی زود در همه جا منتشر گردید و این هنرِ جدید با همدانی ، نماینده‌ی بی‌بدیلی پیدا کرد. اهمیت آثارِ ثعالبی اساساً در دو کتابش نهفته است. یکی از کتاب‌هایش تاریخِ عمومی است که فقط قسمتی از آن که بیشتر پادشاهان باستانی ایران را موردِ بررسی قرار می‌دهد به دست آمده است به نامِ « غرر اخبارِ ملوک الفُرس » ، ولی از این لحاظ جالبِ توجّه است که نشان دهنده‌ی آخرین استقلالِ بیان منثور از موضوعی است که هم‌زمان با او توسطِّ فردوسی پرورده شد و در شاهنامه به بیان نهایی خود دست یافت. »
*« او معروف به جاحظ زمانش بود،و آثار ادبی اش بی نهایت زیاد است.»
** ''سِر هامیلتون راسکین گیب Sir Hamilton Alexander Rosskeen Gibb (١۸٩۵م-١٩۷١م) ، دانشمندِ و استادِ زبانِ عربی ، تاریخ‌پژوهِ اسکاتلندی در شرق‌شناسی''
**[[ركان الصفدی]]
* « ثعالبی ، از ادباء و نویسندگان و ائمه‌ی لغت و از بزرگانِ ایران در اواخرِ قرنِ چهارم و اوائلِ قرن پنجم ه‌ق است... اگرچه باید گفت وا اسفا که نامِ ثعالبی حتّیٰ روی یک باب مدرسه یا پس‌کوچه‌ای در این شهر ]نیشابور[ نیست ، در حالی که انسان در این شهر کلماتی را در تابلوی مدارسِ امروز می‌بیند که تعّجب‌آور است... ]سپس به ذکرِ آثارِ ثعالبی می‌پردازد[ در خاتمه ، به امیدِ آن روز هستم که این آثارِ پُر ارزش در کتابخانه‌ای به همین نام یعنی « آثارِ بزرگان نیشابور » در یک جا جمع‌آوری شود و مردم به خصوص معلّمین به مطالعه روی بیاورند. .... بنا به عادتِ معمولِ آن قرون و نظر به رواجِ بازارِ زبانِ عربی و جنبه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی علمیّت و وسعتِ دایره‌ی لغات و عمومیّتِ آن ، تمامِ تألیفاتِ وی به زبانِ عربی می‌باشد. »
*گمان بر آن است كه شاهنامه ثعالبی هم برپایه شاهنامه ابومنصوری نوشته شده است. در میانه شاهنامه فردوسی با شاهنامه ثعالبی جداییها و ناسازیهایی دیده می شود كه می توان گفت این جداییها به آن آبشخورهای دیگر برمی گردد. برای نمونه، پاره ای از داستانهای شاهنامه در شاهنامه ثعالبی آورده نشده است.
** فریدون گرایلی در « مشاهیر نیشابور » و « نیشابور ، شهرِ فیروزه » ، آموزگارِ تاریخ و شاعرِ فارسی‌زبان ، تاریخ‌پژوهِ نیشابوری
**محمدجعفر یاحقی ،25اردیبهشت ماه 1384
 
==پیوند به بیرون==