ولایت فقیه: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز «ولایت فقیه» را محافظت کرد: صفحهٔ پر بازدید ([edit=autoconfirmed] (بیپایان) [move=autoconfirmed] (بیپایان)) |
Saeed slave (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱۸:
*«نظریهٔ ولایت مطلقه فقیه یک بدعت عاری از هرگونه پشتوانه در قوانین و حکمت شیعی است.»
**''[[سید ابوالقاسم خویی]]'' <ref>''احیای تشیع''. [[ولی نصر]]. ۲۰۰۶. ISBN ۰۳۹۳۰۶۲۱۱۲. ص۱۲۵ و ص۱۴۴</ref><ref>''اعراب شیعه: مسلمانان از یاد رفته''. گراهام فولر. ۲۰۰۱. ISBN ۰۳۱۲۲۳۹۵۶۴. انتشارات پالگریو مک میلن.</ref><ref>[[دانشنامه بریتانیکا]]. نسخه ۱۹۹۳. ص۶۹. ISBN ۰۸۵۲۲۹۵۸۵۵</ref>
*«ولایت در آن چه - به اصطلاح فقها - امور حسبیه خوانده میشود برای هر فقیهی که جامع شرایط تقلید باشد ثابت است. و اما در امور عامه که نظم جامعه اسلامی بر آنها متوقف است هم در شخص فقیه و هم در شرایط به کار بستن ولایت امور دیگری معتبر است از جمله مقبول بودن نزد عامه مؤمنین.»
سطر ۲۷ ⟵ ۲۴:
*«تصور مردم از ولایت فقیه این نبوده و نیست که فقها حکومت کنند واداره مملکت را بدست گیرند، این مفهوم اختصاص به جهان تسنن دارد. در شیعه هیچگاه چنین مفهومی وجود نداشتهاست.»
**''[[مرتضی مطهری]] در کتاب پیرامون جمهوری اسلامی'' <ref>پیرامون جمهوری اسلامی، صفحه ۳۰، چاپ صدرا، ۱۳۷۲</ref>
*«ولایت فقیه به این معنا نیست که فقیه خود در رأس دولت قرار گیرد و عملاً حکومت کند. نقش فقیه در یک کشور اسلامی... نقش یک ایدئولوگ است نه نقش یک حاکم.... تصور مردم آن روز ـ دورهٔ مشروطیت ـ و نیز تصور مردم ما از ولایت فقیه این نبود و نیست که فقها حکومت کنند و ادارهٔ مملکت را بهدست گیرند...»
**''[[مرتضی مطهری]] در کتاب پیرامون انقلاب اسلامی'' <ref>پیرامون جمهوری اسلامی، صفحه ۶۷، ۱۳۶۱</ref>
*«شان فقیه جامعالشرایط اجرای حدود و قضاوت و ولایت بر قاصران است. این کجا و تصدی حفظ مرزهای مسلمانان از تجاوز فاسقان و رفع سلطه کافران از ایشان کجا؟»
خط ۵۷:
*«و وصیت اینجانب به رهبر و شورای رهبری در این عصر که ... گمان ننمایند که رهبری فی نفسه برای آنان تحفه ای است ومقام والایی ، بلکه وظیفه سنگین و خطرناکی است که لغزش در آن اگر خدای نخواسته با هوای نفس باشد، ننگ ابدی در این دنیا و آتش غضب خدای قهار در جهان دیگر در پی دارد.»
**منبع: وصیتنامهٔ سید روح الله خمینی.
«من به ولایت مطلق فقیه اعتقاد ندارم. ولی به این اعتقاد دارم که در اسلام اصلی وجود دارد و آن حفظ نظم جامعه و حفظ نظم امینتی و اقتصادی و اجتماعی است. اگر حفظ این نظام به این متوقف باشد که ولی فقیه و مشاورانش حکومت را به دست بگیرد، ما آن را قبول داریم. اما اگر حفظ این نظام متوقف به آن نباشد، میتوانیم شخص امین و مخلص و مشاوران متخصصی را برگزینیم که به او در اداره امور دولت کمک کنند و در نتیجه به ولایت فقیه نیازی نیست.»
**''[[عمحمدحسین فضلالله]]'' <ref>[http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2010/07/100705_l50_fazlollah_farahmand.shtml فضل الله، حزب الله و ایران]</ref>
*«تئوری ولایت فقیه، عین استبداد دینی است و با این تئوری اصولا نمیتوان نظم دموکراتیک به وجود آورد. حتی هیچ کس نمیتواند در ذیل تئوری ولایت فقیه، عدالت بورزد چون همانگونه که فیلسوفان قدیمی گفتهاند، قدرت مطلقه فساد مطلق میآورد. پارساترین فرد هم اگر در راس جامعه با قدرت غیرپاسخگو قرار گیرد بعد از چند سال بسیار از عدالت فاصله خواهد گرفت. لذا تئوری ولایت فقیه آیتالله خمینی از همان آغاز یک تئوری غیر اخلاقی بود.»
**''[[عبدالکریم سروش]]'' <ref>[http://www.rahesabz.net/story/10468 با رفراندوم اختیارات ولی فقیه حذف شود]</ref>
*«در چارچوب این نظریه، خوب و بد امور یکسره در گرو تشخیص و تصمیم ولی فقیهاست، و هیچ قید مستقلی دامنه تصمیمات ولی فقیه را مقید نمیکند: هرچه آن خسرو کند شیرین کند! اگر ولی فقیه تشخیص دهد که دروغ گفتن، بهتان زدن، تقلب کردن، ریختن خون بیگناهان، یا تجاوز جنسی به منتقدان، برای حفظ پایههای نظام ضروری است، در آن صورت انجام این اعمال اخلاقاً برای مؤمنان و مقلّدان مجاز، و بلکه واجب میشود. اما نظام اخلاقی ای که در آن دروغ گفتن، بهتان زدن، تجاوز جنسی، قتل انسان بیگناه، اضرار به غیر، و امثال آنها مجاز باشد عین بی اخلاقی است. زندگی بر مبنای این نوع مصلحت گرایی لگام گسیخته نهایتاً با بی اخلاقی یا هرج و مرج و آنارشی اخلاقی فاصلهای ندارد. اخلاق برآمده از نظریه ولایت مطلقه فقیه در نهایت نوعی بی اخلاقی مقدس مآبانه از کار درمی آید.»
**''[[آرش نراقی]]'' <ref>[http://www.roozonline.com/persian/news/newsitem/article/-732388e9c1.html نقد اخلاقی نظریه ولایت فقیه]</ref>
== منابع ==
|