آخرین سامورایی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
AnankeBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز r2.7.2+) (ربات اصلاح: ru:Последний самурай
Hard Backrest (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵:
 
<center>'''در صورت یک دشمن ، در قلب یک مرد ، خواستهٔ یک جنگجو خفته است'''</center>
 
== سیمون گراهام ==
 
[ راوی داستان در ابتدا ، داستان فیلم را این گونه روایت می كند ] من میگم ، ژاپن به وسیله یه عده آدم شجاع ساخته شده . جنگجوهایی كه حاضر بودن زندگیشونو برای چیزی بدن كه به نظر می رسه یه كلمه فراموش شده است : شرافت
 
== دیالوگ ==
سطر ۱۱ ⟵ ۱۵:
:'''ناتان آلگرن :''' شورشی نداری که انجام بدی ؟
:'''کاتسوموتو :''' مردم توی کشور شما صحبت کردنو دوست ندارن ؟
:'''ناتان آلگرن :''' اون یه سرهنگ بود. اسمش کوستر بود.
:'''کاتسوموتو :''' من این اسمو می‌شناسم. اون جنگجوهای زیادی رو کشته.
:'''ناتان آلگرن :''' اوه ، آره. جنگجوهای زیادی.
:'''کاتسوموتو :''' پس ژنرال خوبی بوده.
:'''ناتان آلگرن :''' نه. اون ژنرال خوبی نبود . اون متکبر و بی توجه بود. و کشتاری رو به خاطرراه گرفتنانداخت چون یه گردان تنها رو در مقابل دویست هندی عصبانی انجامبه داد.خدمت گرفت
:'''کاتسوموتو :''' دویست تا هندی ؟ کوستر چند تا مرد داشت ؟
:'''ناتان آلگرن :''' دویست و یازده تا.
:'''کاتسوموتو :''' من این ژنرال کوسترو دوست دارم.
:'''ناتان آلگرن :''' اون یه آدم کش بود که با داستان خودش عاشق شد . و سپاهیاش براش مردن.
:'''کاتسوموتو :''' فکر می‌کنم این یه مرگ خیلی خوبیه.
:'''ناتان آلگرن :''' خوب ، شاید تو هم یه روز مثل همونو داشتی.
----
:'''کاتسوموتو :''' امپراتور حرفای منو نمیشنوه. ارتشش میان. برای نهصد سال ، اجداد من از مردم محافظت کردن. حالا ... من اونا رو از دست دادم.