گلادیاتور (فیلم ۲۰۰۰): تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱:
'''[[W:گلادیاتور (فیلم)|گلادیاتور]]''' نام فیلمی است ، به کارگردانی [[W:ریدلی اسکات|ریدلی اسکات]] که در سال [[W:۲۰۰۰ (میلادی)|۲۰۰۰]] میلادی عرضه شد
==ماکسیموس==
[ بعد از اینکه در یک نبرد تن به تن حریف را به قتل می رساند ] سرگرم نشدید ؟ سرگرم نشدید ؟ این همون چیزی نیست که به خاطرش اینجایید ؟
== دیالوگ ==
:'''کمودوس :'''
:'''مارکوس آرلیوس :''' اوه ، کمودوس . خیلی
:'''کمودوس :''' من به دنبال روی خدایان گشتم ... برای راه هایی که
:'''مارکوس آرلیوس :'''
:'''کمودوس :''' همه اونچه که همیشه می خواستم این بوده که باب میل شما زندگی کنم ، امپراطور ، پدر .
:'''مارکوس آرلیوس :''' [ به روی زانوهایش پائین می آید ] کمودوس ، تقصیرات تو به عنوان یک پسر ، کوتاهی منه به عنوان یک پدر . بیا
[ آنها همدیگر را در آغوش می گیرند ]
:'''کمودوس :''' پدر . تمام دنیا رو قربانی می کردم ... اگر فقط منو دوست می داشتین !
[ کمودوس ، مارکوس را در مقابل سینه اش فشار می دهد و او را خفه می کند ]
----
:'''جوبا :''' بیرون از اینجا جایی هست . سرزمین من . خونه من . زن من داره غذا آماده می کنه . دخترام دارن از رودخونه آب میارن . من اونا رو بازم خواهم دید ؟ فکر کنم نه .
:'''ماکسیموس :''' باور داری که بعد از مرگت دوباره اونا رو می بینی ؟
:'''جوبا :''' فکر کنم. اما بعدش ، من به زودی خواهم مرد . چند سال طول میکشه تا اونا هم فوت کنن . باید صبر کنم
:'''ماکسیموس :''' اما تو این کارو می کنی ... صبر می کنی ؟
:'''جوبا :''' البته
:'''ماکسیموس :''' می بینی ، زنم و پسرم الان منتظر منن
:'''جوبا :''' اونا رو خواهی دید . اما حالا نه . حالا نه
[ با هم دست می دهند ]
:'''ماکسیموس :''' حالا نه... حالا نه
----
:'''کمودوس :''' شهرتت لایقته ، اسپانیایی . فکر نمی کنم هیچ گلادیاتوری تا به حال همتای تو بوده باشه .
:'''ماکسیموس :''' اسم من گلادیاتوره. [ بر می گردد و در حال رفتن است ]
:'''کمودوس :''' چه طور جرأت می کنی
:'''ماکسیموس :''' [ کلاه خودش را بر می دارد و بر می گردد و با کمودوس رو در رو می شود ] اسم من ماکسیموس دسیموس مریدیوسه ، فرمانده ی نیروهای شمالی ، ژنرال سپاهیان فلیکس ، خادم وفادار به امپراطور واقعی ، مارکوس
----
:'''کمودوس :''' چی کار باید بکنم با تو ؟ نمی خوای به راحتی ... بمیری . خیلی با هم فرق داریم ، تو و من ؟ تو می کشی وقتی باید این کارو بکنی ... همون طور که من
:'''ماکسیموس :''' من فقط یه زندگی دیگه دارم که باید بگیرمش . بعد تموم میشه
:'''کمودوس :'''
:'''ماکسیموس :''' دوران افتخارتون به زودی به پایان می رسه [ سرش را خم می کند ] عالیجناب
----
:'''جوبا :''' اونا می تونن صداتو بشنون ؟
:'''ماکسیموس :''' کیا ؟
:'''جوبا :''' خانوادت ، بعد از مرگشون ؟
:'''ماکسیموس :''' اوه آره
:'''جوبا :''' به اونا چی میگی ؟
:'''ماکسیموس :''' به پسرم ، بهش میگم که به زودی می بینمش . که پاشنه هاشو موقع اسب سواری پائین نگه داره . به زنم ... به تو مربوط نمیشه
[ آنها می خندند ]
----
:'''کمودوس :''' همون ژنرال که برده ای شد . همون برده که گلادیاتوری شد . همون گلادیاتور که یک امپراطور رو به مبارزه طلبید . داستان جالبیه ! ولی حالا
:'''ماکسیموس :''' تو میخوای با من بجنگی ؟
:'''کمودوس :''' چرا که نه ؟ فکر می کنی می ترسم ؟
:'''ماکسیموس :''' من فکر می کنم تو باید تمام
:'''کمودوس :''' برخلاف ماکسیموس ، همون شکست ناپذیر ، که ترس رو نمی شناسه ؟
:'''ماکسیموس :''' من مردی رو میشناختم که یک بار گفت : « مرگ به همه ما لبخند میزنه . همه اونچه که یه نفر میتونه انجام بده اینه که اونم بهش لبخند بزنه »
:'''کمودوس ''' تعجب می کنم ، این دوستت به مرگ خودشم لبخند می زد ؟
:'''ماکسیموس ''' تو باید بدونی . اون پدرت بود
:'''کمودوس ''' تو پدرمو دوست داشتی ، میدونم . اما منم دوستش داشتم . این ما رو برادر میکنه ، نمی کنه ؟ [ با چاقو به پهلوی ماکسیموس می زند ] حالا برام لبخند بزن برادر !
== پیوند به بیرون ==
|