آژانس شیشهای: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز rv |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۳:
* عباس: (با لهجه مشهدی) مو سر زِمین بودُم با تراکتور. بعد جنگم رفتُم سر همو زمین، بی تراکتور.
* میدونی یه گردان بره خط گروهان برگرده بعنی چی؟ میدونی یه گروهان بره خط دسته برگرده یعنی چی؟ میدونی یه دسته بره خط نفر برگرده یعنی چی؟
* جگرم سوخت،شیشه شکست. مامور اوردن، اسلحه اش چسبید به دستم. (من نبودم دستم بود تقصی آستینم بود)
* به
* شهادت می دهم به ولایت شیعه هرکس در این نظام تکلیفی به گردن داره و من هم من هیچ شکایتی از کسانی که ممکنه منو تا چند لحظه دیگه مورد هدف قرار بدن ندارم اونا به وظیفه شون عمل کردن و من هم - اگر عباس از آرمانی فرمان میگیره که فراتر از ... چرا من تو چنین شرایطی اونو تنها بذارم - امیدوارم نیت حقیر رو درک کرده باشین من قصد آزار کسی رو ندارم- - - فاطمه فاطمه خوبم تا جنگ بود من نبودم جنگ تموم شد فشار زندگی چنان فشارم داد که باز تو و بچه ها رو درک نکردم می مونه دو یادگار مشترک ابوذر و سلمان پسرانم باید رنگ و بوی تو رو داشته باشن
* معرفت اون اجنبی که ویزا داد از توی هم وطن بیشتره.
سلحشور خطاب به حاج کاظم:"دهه دههی ثباته، اون پسر تو کی باید بتونه برا آیندش برنامهریزی کنه؟"
فرمانده به حاج کاظم:"مربی، اصل، حاشیه؟ نوچ"
* عباس به حاجی وقتی حاجی داشت وسط آژانس لخت میشد : "حاجی این چه غلطی بود کردی!؟"
== پیوند به بیرون ==
{{ویکیپدیا}}
|