زیبایی آمریکایی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۶:
== دیالوگ ==
:'''لستر''': جيني چطوره ؟ ▼
:'''آنجلا''': منظورت چیه ؟ ▼
:'''لستر''': منظورم اینه که زندگیش چطوره ؟ اون خوشبخته ؟ بدبخته ؟ من واقعا میخوام بدونم ، اون حتي اگر بميره هم به من چيزي نمي گه ▼
:'''آنجلا''': اون ... اون واقعا خوشبخته . اون فکر می کنه عاشق شده▼
:'''لستر''': خوش بحالش ▼
:'''آنجلا''': تو چطوری ؟ ▼
:'''لستر''': خوب ، خیلی وقته که هیچ کس از من این سوالو نکرده ... من عالیم ▼
<hr width="50%"/>▼
:'''ریکی''': وقتي چيزي مثل اونو مي بيني ، درست مثل اين مي مونه كه خدا داره بهت نگاه مي كنه ، فقط براي يه لحظه ... و اگه دقت داشته باشي ، تو هم مي توني ببينيش
:'''جین''': و تو چی می بینی ؟
:'''ریکی''': زیبایی
<hr width="50%"/>▼
[ لستر كه با يونيفرم فست فود آقاي خندان مشغول چرخاندن همبرگرهاست در همان حين صداي همسرش كارولين را مي شنود كه سفارش ساندويچ مي دهد و مردي هم تقاضاي همان را براي خودش مي كند . وقتي لستر خود را به پنجره ي تحويل سفارش به مشتري مي رساند بادي كين را مي بيند كه با همسر وي در حال معاشقه است و گردنش را مي خورد ]▼
:'''لستر''': لبخند بزنيد ! شما تو فست فود آقاي خندان هستيد ! مي خوايد موقتا كلوچه گوشت و پنير در هم پيچ روي استيك ما رو براي يك دلار و نود و نه سنت امتحان كنيد ؟▼
:'''كارولين''': ما فقط توي يه سمينار بوديم ... بادي اين ...▼
:'''لستر''': همسرشم ! ما قبلاً همديگه رو ديديم ، اما يه چيزي بهم ميگه اين دفعه رو منو يادت مياد▼
:'''جينين''': واو ، بد گير افتادي▼
:'''كارولين''': مي دوني ، اين واقعاً به تو مربوط نيست▼
:'''لستر''': در حقيقت ، جينين كارفرماي ارشد تحويل دهيه ، پس به يه نحوي شما تو منطقه ي اون هستيد . [ با حالت زير لبي ] پس اين يارو مزه ميده▼
:'''كارولين''': اوه ، لستر ...▼
:'''لستر''': عزيزم ، چيزي نيست . من فقط مي خوام تو خوش باشي . سس خندان هم باهاش مي خوايد ؟▼
:'''كارولين''': لستر ، تمومش كن !▼
:'''لستر''': نه نه ، تو ديگه نمي توني به من امر و نهي كني▼
<hr width="50%"/>
سطر ۵۱ ⟵ ۲۸:
:'''لستر''': نه ، نمي زدم
:'''كارولين''': چرا ، داشتي مي زدي
:'''لستر''': خوب پس منو بزن ! داشتم جلق مي زدم . [ كارولين با انزجار از روي تخت بلند مي شود ] درسته ، داشتم
:'''كارولين''': نفرت انگيزه !
:'''لستر''': خيلي بايد ببخشيد ، ولي من هنوز خون تو رگام جاريه
سطر ۷۴ ⟵ ۵۱:
:'''لستر''': [ با عصبانيت بالشتك روي مبل را بر مي دارد و به آن مي كوبد ] اين فقط يه مبله ! اين زندگي نيست . فقط يه شيئه و برات مهم تر از زندگي شده . خوب عزيزم ، اينا فقط وسيلن
▲<hr width="50%"/>
▲[ لستر كه با يونيفرم فست فود آقاي خندان مشغول چرخاندن همبرگرهاست در همان حين صداي همسرش كارولين را مي شنود كه سفارش ساندويچ مي دهد و مردي هم تقاضاي همان را براي خودش مي كند . وقتي لستر خود را به پنجره ي تحويل سفارش به مشتري مي رساند بادي كين را مي بيند كه با همسر وي در حال معاشقه است و گردنش را مي خورد ]
▲:'''لستر''': لبخند بزنيد ! شما تو فست فود آقاي خندان هستيد ! مي خوايد موقتا كلوچه گوشت و پنير در هم پيچ روي استيك ما رو براي يك دلار و نود و نه سنت امتحان كنيد ؟
▲:'''كارولين''': ما فقط توي يه سمينار بوديم ... بادي اين ...
▲:'''لستر''': همسرشم ! ما قبلاً همديگه رو ديديم ، اما يه چيزي بهم ميگه اين دفعه رو منو يادت مياد
▲:'''جينين''': واو ، بد گير افتادي
▲:'''كارولين''': مي دوني ، اين واقعاً به تو مربوط نيست
▲:'''لستر''': در حقيقت ، جينين كارفرماي ارشد تحويل دهيه ، پس به يه نحوي شما تو منطقه ي اون هستيد . [ با حالت زير لبي ] پس اين يارو مزه ميده
▲:'''كارولين''': اوه ، لستر ...
▲:'''لستر''': عزيزم ، چيزي نيست . من فقط مي خوام تو خوش باشي . سس خندان هم باهاش مي خوايد ؟
▲:'''كارولين''': لستر ، تمومش كن !
▲:'''لستر''': نه نه ، تو ديگه نمي توني به من امر و نهي كني
▲<hr width="50%"/>
▲:'''لستر''': جيني چطوره ؟
▲:'''آنجلا''': منظورت چیه ؟
▲:'''لستر''': منظورم اینه که زندگیش چطوره ؟ اون خوشبخته ؟ بدبخته ؟ من واقعا میخوام بدونم ، اون حتي اگر بميره هم به من چيزي نمي گه
▲:'''آنجلا''': اون ... اون واقعا خوشبخته . اون فکر می کنه عاشق شده
▲:'''لستر''': خوش بحالش
▲:'''آنجلا''': تو چطوری ؟
== بازیگران ==
|