'''[[W:آژانس شیشهای|آژانس شیشهای]]''' ([[W:۱۳۷۷|۱۳۷۷]]) فیلم ایرانی به کارگردانی [[ابراهیم حاتمی کیاحاتمیکیا]] و با هنرمندی [[پرویز پرستویی]] و [[رضا کیانیان]].
* یکی بود یکی نبود. یه شهری بود خوش قد و بالا. آدمهاییآدمهایی داشت محکم و قرص. ایام ایام جشن بود. جشن غیرت. همه تو اوج شادی بودن که یهویه هو یه غول حمله کرد به این جشن...
* حاج کاظم به گروگانها: «من واسه صبرتون یه یا علی میخوام. همین!»
* سلحشور به حاج کاظم: :«دههتدوره ت گذشته مربی !»
* دود این موتوریها امثال من و عباس رو خفه میکنهمیکنه.
* حاج کاظم: من خیبریامخیبری ام. اهل نی، هور، آب. عباس: خیبری ساکته، دود نداره. سوز داره.
* این هم از عمر شبی بود که حالی کردیم!
* کمپوت اگر بینم تو را فوراًفوراَ شکارت میکنم / هر جای دنج گیر آورم فوراًفوراَ خوراکت میکنم
* گیلاساتو من میخورم هستههاشوهسته هاشو چال میکنم / گیلاساتو من میخورم هستههاشوهسته هاشو چال میکنم
* نرگس (همسر عباس): این وسط گوشت قربونی عباسه.
* عباس: (با لهجه مشهدی) مو سر زِمین بودُم با تراکتور. بعد جنگم رفتُم سر همو زمین، بی تراکتور.
* میدونی یه گردان بره خط گروهان برگرده بعنی چی؟ میدونی یه گروهان بره خط دسته برگرده یعنی چی؟ میدونی یه دسته بره خط نفر برگرده یعنی چی؟
* جگرم سوخت، شیشهسوخت،شیشه شکست. مامور آوردن،اوردن، اسلحه اسلحهاشاش چسبید به دستم.
* به روح امام میچکونم!
* شهادت می دهم به ولایت شیعه هرکس در این نظام تکلیفی به گردن داره و من هم. من هیچ شکایتی از کسانی که ممکنه منو تا چند لحظه دیگه مورد هدف قرار بدن ندارم؛ندارم اونا به وظیفهشونوظیفه شون عمل کردن و من هم. - اگر عباس از آرمانی فرمان میگیرهمیگیره که فراتر از ... چرا من تو چنین شرایطی اونو تنها بذارم... - امیدوارم نیت حقیر رو درک کرده باشین من قصد آزار کسی رو ندارم...- - - فاطمه فاطمه خوبم تا جنگ بود من نبودم،نبودم جنگ تموم شد،شد فشار زندگی چنان فشارم داد که باز تو و بچههابچه ها رو درک نکردم. میمونهمی مونه دو یادگار مشترک،مشترک ابوذر و سلمان. پسرانم باید رنگ و بوی تو رو داشته باشن
* معرفت اون اجنبی که ویزا داد از توی هموطنهم بیشترهوطن بیشتره.
* سلحشور خطاب به حاج کاظم: «ثبات! دههی ما"دهه دههی ثباته، اون پسر تو کی باید بتونه برا آیندش برنامهریزی کنه؟»"
* فرمانده به حاج کاظم: «"مربی، اصل، حاشیه؟ نوچ»"
* نرگس (همسر عباس) خطاب به حاج کاظم: (با لهجهی مشهدی) «میگه تکلیف... خب اونام که دارن همیره میگن حاجی! پس کی داره درست میگه؟»
== پیوند به بیرون ==
{{ویکیپدیا}}
|