جرج برنارد شاو: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Mamlekat (بحث | مشارکت‌ها)
جز +{{ویکی‌سازی}}
خط ۱:
{{ویکی‌سازی}}
[[File:George Bernard Shaw 1925.jpg|۲۴۴px244px|thumb|left|شما همه جیز‌هاجیزها را آنگونه که هست می‌بینید و و می‌پرسید که "چرا"«چراً و من چیزها را آنگونه که هیچوقت نبوده‌اند تصور می‌کنم و می‌پرسم "»چرا که نه؟"]]
'''[[W:جورج برنارد شاو|جورج برنارد شاو]]''' ([[W:۱۸۵۶ (میلادی)|۱۸۵۶]] - [[W:۱۹۵۰ (میلادی)|۱۹۵۰]]) نویسندهٔ و نمایش‌نامه‌نویس ایرلندی.
 
سطر ۹ ⟵ ۱۰:
 
== گفتاوردها ==
* «كلیهکلیه حقاقیق بزرگ جهان در ابتدا كفرکفر محسوب می‌شدند.»
** ''آناجانسکا (۱۹۱۹)''
* «[[آزادی]] یعنی مسئولیت پذیری، برای همین اکثر آدم‌ها از آن وحشت دارند.»
* «تمام حقایق بزرگ در ابتدا توهین به مقدسات تلقی می‌شوندسپس به سخره گرفته می شوندمی‌شوند و در نهایت به عنوان امری بدیهی پذیرفته می شوندمی‌شوند
* «حسب و نسب زن و شوهر از رفتاری که موقع پرخاش و جدال باهم می‌کنند، معلوم می شودمی‌شود
* «عده بسیار کمی از مردم در طول سال بیش از دو یا سه بار فکر می‌کنند. من به شهرتی بین‌المللی دست یافتم چون یک یا دو بار در هفته فکر می‌کنم.»
* «[[دانش|علم]] تنها زمانی خطرناک می‌شود که خیال کند به هدف خود رسیده‌است.»
* «سکوت بهترین شکل بروز تمسخر است.»
* « اولین وظیفه ما این است که فقیر نباشیم.»
* « وقتی یک احمق کاری را انجام می دهدمی‌دهد که از آن شرمسار است، مرتب تکرار می کندمی‌کند که دارد به وظیفه اش عمل می کندمی‌کند..»
* «ازدواج از این جهت محبوبیت دارد که حداکثر وسوسه را با حداکثر شانس در می آمیزدمی‌آمی‌زد
* «در زندگی دو تراژدی وجود دارد. اولی اینکه به مراد قلبت نرسی و دومی اینکه به آن برسی.»
* «حواست باشد چیزی را که دوست داری، به دست آوری. در غیر این صورت مجبور می شویمی‌شوی چیزی را که به دست می آوری،می‌آوری، دوست بداری..»
* «ترور شدید ترین نوع سانسور است.»
* «هیچ عشق خالصانه ایی وجود ندارد مگر عشق به غذا.»
سطر ۲۷ ⟵ ۲۸:
* «موفقیت هرگز اشتباه نکردن نیست، بلکه هرگز یک اشتباه را دوباره انجام ندادن است.»
* «اگر شما یک سیب داشته باشید و من هم یک سیب و سیبها را با هم عوض کنیم، همچنان هر دویمان یک سیب داریم؛ اما اگر شما یک ایده داشته باشید و من هم یک ایده و اگر ایدههایمان را عوض کنیم، آنگاه هر کدام از ما دو ایده دارد.»
* «بیس بال یک مزیت بزرگ نسبت به کریکت دارد و آن این است که زود تمام می شودمی‌شود
* «اولین عشق فقط یک حماقت کوچک با کنجکاوی بسیار است.»
* «افراد کمی بیش از دو یا سه بار در سال فکر می کنندمی‌کنند. من شهرت فرامرزی خود را از آن جهت بدست آوردم که بیش از یک یا دوبار در هفته به تفکر می پردازممی‌پردازم
* « بی ریا بودن خطرناک است مگر احمق هم باشید»
 
* «هیچ چیز بهتر و آسان‌تر از طرفداری از فقرا یک نویسنده را ثروتمند نمی‌سازد.»
 
* «کلیه ادیان با شورش علیه اخلاق بدنیا مى‌آیندمی‌آیند و با غلبه اخلاق بر آنها، از بین خواهند رفت.»
 
* «هیچ انسانی تابحال باور نداشته استنداشته‌است که انجیل آنچه او می‌گوید را گفته است،گفته‌است، او همیشه معتقد بوده استبوده‌است انجیل آنچه او بدان معتقد است را گفته استگفته‌است
 
* «کنفرانس محل اجتماع افرادی است که به تنهایی نمی‌توانند مشکلی را حل کنند، بنابراین گرد هم جمع می‌شوند تا به اتفاق به این نتیجه برسند که کاری نمی‌شود کرد.»
سطر ۴۲ ⟵ ۴۳:
* «وقتی پلنگی انسانی را می‌کشد به این می‌گویند وحشی‌گری اما وقتی انسانی پلنگی را می‌کشد به آن می‌گویند شکار.»
 
* «عشق اشتباه فاحش فرد در تمیز دادن یک آدم معمولی از بقیه‌یبقیهٔ آدم‌های معمولی است.»
 
* « یک مرد تا زمانی که صحبت‌هایش را انکار نکنید حرفی نمی‌زند!»
 
* «اگر وقت کافی باشد هر چیزی برای هر کسی دیر یا زود اتفاق می‌افتد.»
 
* « وقتی چیزی خنده‌دار است با دقت در آن حقیقتی پنهان را جست و جو کنید!»
 
== درباره یدربارهٔ زنان ==
 
* مردها را شجاعت به جلو میراند و زنها را حسادت
 
* زنها فقط ۲ روز می توانندمی‌توانند مردها را خوشبخت کنند، روز عروسی و روز مرگ
 
* زن با نگاه خود آتش می افروزدمی‌افروزد و بیهوده می کوشدمی‌کوشد تا با اشک خود آنرا خاموش کند
 
* مردها آنچه را که می شنوندمی‌شنوند از یک گوش وارد و از گوش دیگر خارج می سازند،می‌سازند، اما زنان از ۲ گوش وارد و از دهان خارج می کنندمی‌کنند
 
* دختران ۲ دسته انددسته‌اند : دسته اول آنهایی که زیبا هستند و فورا ازدواج میکنندمی‌کنند و دسته دیگر آنهایی که به دانشگاه میروندمی‌روند
 
* انسانهای خوشبین و بدبین هردو برای جامعه مفید هستند، خوشبین هواپیما را اختراع می‌کند و بدبین چتر نجات!!
سطر ۶۸ ⟵ ۶۹:
* مرد خردمند سعی می‌کند خودش را با دنیا سازگار کند و مرد نابخرد اصرار دارد که دنیا را با خودش سازگار کند. بنابراین کلیه پیشرفت‌ها بستگی به تلاشهای مرد نابخرد دارد.
 
* ما از تجربه کردن می‌آموزیم که انسان هیچگاه از تجربه کردن چیزی نمی‌آموزد.
 
== درباره گیاهخواری ==
 
* اوه! بس کنید. انگار ورق برگشته. چرا باید مرا برای پاسخگو بودن درباره تغذیه نهاد پاکم مواخذه کنید.اگر با اجساد پلاسیده یپلاسیدهٔ حیوانات فربه شوم آنگاه است که باید بپرسید چرا اینکار را می کنممی‌کنم.
 
* حیوانات دوستان من هستند، من دوستانم را نمیخورمنمی‌خورم.
 
* وقتی خود ما گورهای زنده ایزنده‌ای هستیم برای جانواران مرده، چطور می توانیممی‌توانیم انتظار شرایط ایده آل در زمین را داشته باشیم؟
 
* مردی با شور روحی من هرگز جسد نمیخوردنمی‌خورد !
<ref>http://www.veganforum.ir/showthread.php?t=2819</ref>
==حاطر جوابی برنارد شاو==
روزی نویسنده جوانی از جرج برنارد شاو پرسید:«شما برای چی می نویسید استاد؟» برنارد شاو جواب داد:«برای یک لقمه نان»نویسنده جوان برآشفت که:
«متاسفم!برخلاف شما من برای فرهنگ مینویسم!»وبرنارد شاو گفت:«عیبی نداره پسرم هر کدام از ما برای چیزی مینویسیم که نداریم!»
 
روزی در یک میهمانی مرد خیلی چاقی سراغ برنارد شاو که بسیار لاغر بود رفت
وگفت:آقای شاو ! وقتی من شما را می بینم فکر می کنم در اروپا قحطی افتاده است
برنارد شاو هم سریع جواب میدهد : بله ! من هم هر وقت شما را می بینم فکر می کنم عامل این قحطی شما هستید!
 
 
 
== درباره او ==
* «شاو، علی‌رغم ظاهر شادش، اصلأ این‌طور نیست.»
** [[کورت توخلسکی]]، Schnipsel، in der Weltbühne/ سوم نوامبر ۱۹۳۱
* در زندگی هنگامی احساس پیری کردم که به یک خانم چشمک زدم و او در جواب گفت چیزی درون چشمتان رفته استرفته‌است
 
== پیوند به بیرون ==