قهوه تلخ: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱:
'''[[W:قهوه تلخ|قهوه تلخ]]''' سریالی که
*'''مهران مدیری''' در پیام به بینندگان قبل از قسمت اول: [[دلم]] خیلی براتون تنگ شده... لطفا کپی نکنید و کپی هم نخرید.
* '''داموس الملک''': ایام به کام و صور افلاک بر بام، تقدیر نیک بر نام و نوش بر جام باد.
* '''جهانگیر شاه''': چشممان را گرفت، به جهت انتری.
* '''بلدالملک''': نشنوم [[دروغ]] بگویی، محمل ببافی. نبینم گریه کنی، زاری کنی، مغزمان را ببری، گوشمان را کر کنی، وقتمان را بگیری. وقتمان را بگیری؟ وقت ما را بگیری پدرسوخته.
* '''بلدالملک''': پدرسوخته. بدهم پدر پدرسوختهات را در بیاورند. بدهم از سقف آویزانت کنند پدرسوخته.
* '''نیما زند''': بنده [[آقا محمدخان قاجار]]م. مدرک هم دارم. یعنی همرامه. اگر مایلید ارائه کنم.
* '''جهانگیر شاه''': ما، جهانگیر شاه دولو. (قبله عالم) از سر جود و احسان و به واسطه تدبیر و تدبر، این پدرسوخته خودشیرین را که کمک کرد که زلزله را مقهور قدرت همایونی خویش بگردانیم، ملقب به لقب مستشارالملک و مشاور اعظم نموده و او را مونس روزها و شبهای خویش میگردانیم. باشد که به جبران این مرحمت ما، سگی را تمام نموده و نوکر خوبی برای عظمت درگاه ما باشد.
* '''جهانگیر شاه''': ایشان هم که در خلقتشان کمی سهلانگاری شده.
* '''برزو خان''': ما داشتم این زبان بلاد فرانس کار میکردم. همای یکم لهجهم چرخید.
* '''باباشاه''': ببوس، ببوسیم. آخیش.
* '''باباشاه''': امروز نقاشی کشیدیم. یک خانه کوچولو با دودکشی بر آسمان، که دودش بر هوا میپراکنید.
* '''پدر اعتمادالملک''': کیه؟ کیه؟ ببین من اینجام؟ من دارم میرم یا میام؟
* '''بلدالملک''': [[خودکشی]] میکنی؟ بدون اجازه اعلاحضرت خودکشی میکنی؟ بوی گند جنازهت کاخ را برداشته. میدهم پوست از کلهات بکنند.
* '''جهانگیر شاه''': میگوییم این بحث خانومها را ولش کن. یکمی از خودت برایمان بگو.
* '''جهانگیر شاه''': پسر پسر قند عسل. پسر پسر شیر و شکر. بابا بخوره پسرش را؟
* '''باباشاه''': بسوز بدبخت. ما رفتیم عشق و حال. هرهرهر کرکرکر.
* '''بلدالملک''': عجب شهر تاریخیست این سن پیترزپورغ. پدرسوختهها. عجب بناهای بلندی دارد. به به.
* '''بلدالملک''': از امروز حکومت نظامی. تجمع بیش از یک نفر قدغن. رفتن آمدن، سکه گرفتن، سکه دادن ممنوع. نفس کشیدن قدغن. ببر پدرسوخته. نفس میکشی؟ میدهم پدرت را در بیاورند.
* '''جهانگیر شاه''': غاز غاز غاز. برو برو. غاز غاز.
* '''جهانگیر شاه''': مستشار، یا قبول میکنی یا کل وجود همایونیمان را، کل یوم، میکنیم تو حلقت.
* '''جهانگیر شاه''': ما اصولا اصلا فکر نمیکنیم. قبله عالم فقط بازی میکند، حال میکند، کیف میکند، عشق و صفا، دوباره بازی میکند. فکر نمیکند که. * '''مستشارالملک''': دست گلتون درد نکنه.
* '''جهانگیر شاه''': خشتک همایونی جر خورد.
* '''برزوخان''': چه غلطی کردی!
* '''بلدالملک''': من از آنها الاغتر، بدبختتر، بیچارهتر، حقیرتر، گوسالهتر، احمقتر.
* '''پدر اعتمادالملک''': من یه دوتا فوت کلا ندارم. دوتا فوتمو کنم میمیرم دیگه.
* '''بلدالملک''': سریع تند بگو. لب تاب همایونی چه ضعیفهای نشسته بود که توی پدرسوخته دید میزدی؟
* '''باباشاه''': در تمام آدمها اینگونه میباشد بالاخص هنرمندان. چخوقی، استریژلافسکی، اوژیونسکویه، تئودوراکیس، رابرت دنیروئیو.
* '''بلوتوث کبیر''': به قول شکسپیر، عقرب زلف کج سرکار علیه، با قمر قرینه.
* '''بلوتوث کبیر''':
* '''پدر اعتمادالملک''': ببین! ببین! بله! بله!
* '''بیخودیالملک''': ایش فرمودند.
* '''پدر اعتمادالملک''': من سه بار یادم رفته، چهار بار گم شدم، دو بار فراموش کردم، سه بار هم سکته ناقص کردم، یه بار هم مردم. باباشاه رو هر روز کلافه کردم، سه بار پخ کردم کاترین بچش بیوفته، چهارصد و پنجاه بار هم سوال داشتم که کیه؟
* '''اعتمادالملک''': بس کنید آقا، هی جلسه هی جلسه، یک کار عملی انجام بدهید که خلاص شویم ار دست این مردک.
* '''برزو خان''': حالا شما ناراحت نرو اتی جان. الان پای مام وطن در میونه، مو واقعیتا رو باید بگم.
* '''جهانگیر شاه''': امروز، لطف همایونیمان شامل حال این نور دیده میشود و به کوری چشم حسودان و بخیلان و کینه ورزان و دایی اقبال، بلوتوث را به سمت مشاور اعظم خویش منصوب مینماییم. باشد که تا جان در بدن دارد نوکریمان را بکند.
* '''بلوتوث''': مگر در این دربار قحطالرجال است برزو خان.
: '''برزو خان''': نه. هم عین پشکل رجال ریخته تو دربار.
* '''مستشارالملک''': ببخشید. دقیقا الان میخواین چی کار کنین؟
: '''دواالملک''': میخواهیم لهجهشان را معاینه کنیم، ببینیم نیاز به جراحی دارد یا خیر.
: '''مستشارالملک''': خب لهجه مگه دیدنیه؟
: '''دواالملک''': بستگی دارد. اگر خوشخیم باشد، میشود شنید. اما اگر بدخیم باشد میشود دید.
* '''بلوتوث''': این آغا محمد خان که دارد میاید دختر ندارد؟
: '''مستشارالملک''': نه. اون نمیتونه دختر داشته باشه. نمیتونه.
* '''جهانگیر شاه''': جوری بکشیدشان که خیلی درد نکشند. زمانی دوستشان میداشتیم.
* '''داموسالملک''': ببینم تا چند بلدید بشمارید؟
: '''برزو خان''': خیلی. ۱۰ اینا بلدم، ۹ ، ۱۰.
* '''باباشاه''': مرتیکه لایعقل دمدمی مزاج هرزه.
* '''جهانگیر شاه''': فخری. موز!
: '''
: '''جهانگیر شاه''': من موز میخوام.
: '''
: '''جهانگیر شاه''': واسه چی زشته
: '''
: '''جهانگیر شاه''': پس چی
: '''
: '''جهانگیر شاه''': بشنوند. من موز میخوام. من پول دادم واسه اون موزا. کدوم
: '''
: '''جهانگیر شاه''': چی زشته بابا. من پول دادم واسه موز. موز حق منه، سهم منه. من موز میخوام.
{{ویکیپدیا}}
|