بوف کور: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جزبدون خلاصۀ ویرایش
لئونیداس (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۳:
 
* «آیا سرتاسر [[زندگی]] یک قصه مضحک،یک متل باور کردنی و احمقانه نیست.آیا من قصه خود را نمی‌نویسم؟قصه،فقط یک راه فرار برای [[آرزو|آرزوهای]] ناکام است.آرزوهایی که هر متل سازی مطابق روحیه محدود و موروثی خود آنرا به تصویر می‌کشد.»
* «نمی‌خواهم احساسات حقیقی را زیر لفاف موهوم عشق و علاقه و الهیات پنهان بکنم چون هوزوارشن ادبی به دهنم مزه نمی‌کند.»
 
* «بارها به فکر مرگ و تجزیهٔ ذرات تنم افتاده بودم، بطوری که این فکر مرا نمی‌ترسانید برعکس آرزوی حقیقی می‌کردم که نیست و نابود بشوم، از تنها چیزی که می‌ترسیدم این بود که ذرات تنم در ذرات تن رجاله‌ها برود. این فکر برایم تحمل ناپذیر بود گاهی دلم می‌خواست بعد از مرگ دستهای دراز با انگشتان بلند حساسی داشتم تا همهٔ ذرات تن خودم را به دقت جمع‌آوری می‌کردم و دو دستی نگه می‌داشتم تا ذرات تن من که مال من هستند در تن رجاله‌ها نرود.»
* «تنها چیزی که از من دلجویی می‌کرد امید نیستی پس از مرگ بود. فکر زندگی دوباره مرا می‌ترسانید و خسته می‌کرد. من هنوز به این دنیایی که در آن زندگی می‌کردم انس نگرفته بودم، دنیای دیگر به چه درد من می‌خورد؟ حس می‌کردم که این دنیا برای من نبود، برای یک دسته آدمهای بی حیا، پررو، گدامنش، معلومات فروش چاروادار و چشم و دل گرسنه بود برای کسانی که به فراخور دنیا آفریده شده بودند و از زورمندان زمین و آسمان مثل سگ گرسنه جلو دکان قصابی که برای یک تکه لثه دم میجنبانید گدایی می‌کردند و تملق می‌گفتند.»
* «عشق چیست؟ برای همهٔ رجاله‌ها یک هرزگی، یک ولنگاری موقتی است. عشق رجاله‌ها را باید در تصنیفهای هرزه و فحشا و اصطلاحات رکیک که در عالم مستی و هشیاری تکرار می‌کنند پیدا کرد. مثل: دست خر تو لجن زدن و خاک تو سری کردن. ولی عشق نسبت به او برای من چیز دیگر بود.»
== درباره بوف کور ==
 
سطر ۳۲ ⟵ ۳۶:
 
* «در این [[کتاب]] اهمیت [[هنر]] به معنی بسیار آبرومند کلمه در نظر من بسیار صریح جلوه می‌کند»
** ''[[رنه لانولالو]]''
 
== پیوند به بیرون ==