'''[[w:نیشابور|نِیـشابور]]''' یا نیشاپور شهری قدیمی در استان [[خراسان]]،شمال شرق ایران که از شهرهای مهم ایران به حساب می آیدمیآید.
*نام هاینامهای دیگر:نُشابور، شهر فیروزه،ققنوس شرق،شهر قلمدان هایقلمدانهای مرصع،چهارراه تاریخ،ایران شهر ، ابر شهر،شهر شعرا،مدینة الرضا،شادیاخ.
در این نوشتار گفتاوردهایی درباره شهر نیشابور و تاریخ آن قرار داده شده استشدهاست.
[[پرونده:Genghis-khan-murder-2.jpg|thumb|یک نقاشی قدیمی،[[چنگیز خان]] به بهانه خونخواهی دامادش به نیشابور حمله می کندمیکند]]
[[پرونده:Khayam.jpg|thumb|نمادِ امروزینِ شهرِ نیشابور،آرامگاهِ [[خیام|عُمر خیام]].]]
[[پرونده:Two statue in Nishapur.jpg|thumb||دو تمثال کوزه گر و کوزه فروش،در نیشابور،طرح این تمثال برگرفته از یک رباعی از خیام است.در کارگه کوزه گری بودم دوش...]]
[[پرونده:Nishapur aflak nama.jpg|thumb|افلاک نمای نیشابور،یکی از مراکز علمی نوبنیانِ نیشابور]]
[[پرونده:Imamzadeh Mahruq mosque.jpg|thumb|اآرامگاه [[محمد محروق]] در جنوب شهر نیشابور]]
[[پرونده:NishapurAbu-Sid Grand MosqueAbul-Khayr.jpg|thumb|ورودیِمجسمه [[ابوسعید ابوالخیر|ابو سعید]](شیخ نشابور) در میدانی به شمالیِهمین مسجدنام جامعِدر شهرِشهر [[نیشابور]]]]
[[پرونده:Abu-SidKohandezh Abul-KhayrPanorama.jpg|thumb|مجسمه [[ابوسعید ابوالخیر|ابو سعید]]کهندژ(شیخنیشابور نشابور)کهن-ناحیهای دربه میدانیوسعت به3500 همینهکتار) نام،در درجنوب شهر [[کنونی نیشابور]] ،]]
[[پرونده:Kohandezh Panorama.jpg|thumb|کهندژ(نیشابور کهن-ناحیه ای به وسعت 3500 هکتار) ،در جنوب شهر کنونی نیشابور ،]]
==اشعار==
===پیشینیان===
*« گفتی که منم ماه نشابور سرا/ای ماه نشابور نشابور ترا//آن تو ترا و آن ما نیز ترا/با ما بنگویی که خصومت ز چرا.»
**''[[ابوسعید ابوالخیر]]''
*« خاک غزنین و بلخ و نیشابور // وز در روم تا حد جیلم.»
**''[[سنایی غزنوی]]''
*« حال من بنده در ممالک هست // حلا آن یخفروش نیشابور.»
**''[[انوری]]''
*« یکی در نشابور دانی چه گفت/چو فرزندش از فرض خفتن بخفت؟/توقع مدار ای پسر گر کسی/که بی سعی هرگز به منزل رسی/سمیلان چو بر مینگیرد قدم/وجودی است بی منفعت چون عدم/طمع دار سود و بترس از زیان/که بی بهره باشند فارغ زیان.»
**''[[سعدی]]''
*« زان بوحنیفه مرتبت شافعی بیان //چون مصر و کوفه بود نشابور ز احترام.»
**''[[ناصرخسرو]]''
*« پشت گرانبار تو اکنون شدهاست //کامدت از بلخ و نشابور بار.»
**''[[ناصرخسرو]]''
*« شهر گرگان نماند با گرگین //نه نشابور ماند با شاپور.»
**''[[ناصرخسرو]]''
*« غم نباشد بیش ما را زان سپس روزی که ما// از نشابور و ز طوس و مرو زی همدان شویم.»
**''[[سنایی غزنوی]]''
*« ترا ز جملهیجملهٔ اهل نشابور//پدر ننگ آمد و ننگ پدر تو.»
**''[[سنایی غزنوی]]''
*« جیش تو بادا به بلخ و جشن تو بادا به مرو //بارگاهت در نشابور و مقام اندر هرات.»
**''[[سنایی غزنوی]]''
*« یکی زین کارگیران گفت میدان //که بحرآباد دورست از نشابور.»
**''[[انوری]]''
*« چو خدمت تو که مقصودم اوست حاصل نیست //مرا یکیست نشابور و بلخ و مرو و هراه.»
**''[[انوری]]''
*« بر در ملکت کرا آید شگفت//گر کمر بندد نشابور و هراه.»
**''[[انوری]]''
*«ایّان شئت،فحقول النور/امراة تولد من اضلاع نیسابور
*«عدت الی الجحیم نیسابور /لقاعهاالمهجور
**''[[عبدالوهاب بیاتی]](زادهٔ ۱۹۲۶ در بغداد، درگذشتهٔ ۱۹۹۹)- از دیوان البیاتی چاپ1990چاپ۱۹۹۰ بیروت جلد دوم''
====در شاهنامه فردوسی====
*« از آن سـو به راه نشــابور شاه // بیاورد پیـلان و گنج و سپاه.»
*« کهن دژِ به شهر نشابور کرد//که گوینــــد با داد شاپور کرد.»
*« دمان ســــوی نشـــابور شـــد // پـرآزار بـــود از پدر دور شـــد.»
*« کتب حیلت چون آب ز بر داری // مفتی بلخو نیشابور و هری زانی.»
*« ز شاه نشـــابور بستد کله // که بودی به کـوه و بیـابان یله.»
*« خراســان بدو داد با لشــکری // نشابور با بلـخ و مـرو و هــری.»
*« من اندر نشابور یک هفته بیـش // نباشــم که رنج دراز است پیـش.»
*« وز آن جایگه برکشـــید کـــوس//ز شهر نشابور شد سوی توس.»
===معاصرین===
*« از نشابور بر موجی از «لا» گذشتی//ای که امواج طوفان تو را میشناسند
**''[[قیصر امینپور]]''
*« نام تو را به رمز //رندان سینه چاک نشابور//در لحظه هایلحظههای مستی //مستی و راستی //آهسته زیر لب //تکرار می کنندمیکنند// در کوچه باغ هایباغهای نشابور//مستان نیم شب به ترنم//آوازهای سرخ تو را باز//ترجیع وار زمزمه کردند//نامت هنوز ورد زبان هاست.»
**''[[شفیعی کدکنی]]''
*« سلام من به نيشابورنیشابور و جمله اوتـادش//به لاله هايلالههای به خون خفته روانشـادش.»
**''[[كمالالدينکمالالدین فراهانی]]''
*« مهد علم را نمی دانمنمیدانم چه سان بتوصیف کرد//از نشابور و فریدون هر دو تا باید نوشت.»
**''[[عماد خراسانی]]''
*« چون صبح نشابور،دلينشابور،دلی روشن داشت/بـرجان ز پرند علم ، پيراهـنپیراهـن داشت//هـمـواره پـيـامپـیـام آور بـيـداريبـیـداری بــود/تاريكيتاریکی خواب جهل رادشمن داشت.»
**''[[فریدون مشیری]]''
*« خاک نیشابور را نازم که از هر خشت او/شـاعری خیــزد توانـا یا هنرمنـــدی بنام.»
**''ناشناس''
*« نام تو از نسیم نشابور می رودمیرود/تا غبار غم بتکاند هرات را.»
**''[[علی رضا بدیع]]''
*« تن تو عطر پراکنده یا که آورده است/نسیم صبح نشابور با خود این بو را؟.»
**''[[علی رضا بدیع]]''
*« در کوچه باغ هایباغهای نشابور و باغ رود/پیچیده ماجرای من و ماجرای تو.»
**''[[علی رضا بدیع]]''
*« دو چشمش سنگ نیشابور را در یاد می آوردمیآورد/تراش قامتش اسلیمی قالی کاشان را.»
**''[[علی رضا بدیع]]''
*« گر سفاهان نیمه عالـم بود // شهر نیشابور یک دنیاستی.»
**''[[محمد پروانه]]''
== دارای منبع ==
===پیشینیان===
*«اگر زمین را نسبت به فلک توان داد، بلاد، به مثابت نجوم آن گردد و نیشابور، از میان کواکب، زهرهیزهرهٔ زهرای آسمان باشد و اگر تمثیل آن به نفس بشری رود، به حسب نفاست و عزت انسان، عین انسان تواند بود،
و ماذا یصنع المرءببغذاذ و کوفان ...و نیشابور فی الارض...کالانسان فی الانسان...حبذا شهر نیشابور که در روی زمین...گر بهشتیست خود اینست و گر نی خود نیست.»
**'' در کتاب «تاریخ جهانگشای» جوینی، راجع به جایگاه شهر نیشابور، قبل از مغول''
*« و بیست و سیوم شعبان به عزم نیشابور بیرون آمدم و از مرو به سرخس شدم که سی فرسنگ باشد و از آن جا به نیشابور چهل فرسنگ است . روز شنبه یازدهم شوال در نیشابور شدم .»
**''[[ناصر خسرو]]''
*«شهريشهری را گرفتهگرفتهام ام كهکه مردان ان جنگجو،گِل آن خوردني،خوردنی، بوته يبوتهٔ آن ريواسریواس و سنگ هايسنگهای آن فيروزه استفیروزهاست.»
**''[[عمرو لیث صفار]]،هنگامی که این شهر را فتح کرد''
*« سروران پیش مردم این شهر کوچکند و اشراف نزد بزرگانش پستند و پیشوایانش امامان را گیج کرده استکردهاست. »
**''الاحسن التقاسیم نوشته مقدسی،ترجمه یمقدسی،ترجمهٔ علینقی منزوی''
*« آنجا شهر بزرگيبزرگی است كهکه فضايلفضایل چشمگيرچشمگیر دارد...معدن فضلا و منبع علماست. »
**'' معجم البلدان نوشته یاقوت حموی''
*« در نیشابور پارچه هایپارچههای از حریر بافته می شودمیشود که برای فروش به هند می رودمیرود. »
**''[[ابن بطوطه]]''
*« سکه هایسکههای نیشابور را در تمامی نقاط عربستان بکار می بردندمیبردند. »
** ''[[ناصرخسرو]]''
====در جهان نامه====
*نیشابور، جهان نامه اثر محمد بن نجیب بکران
«کتاب سبک حجم گرانقدر جهان نامه ساخته یساختهٔ محمدبن نجیب بکران [خراسانی] که به سال 605۶۰۵ هجری به نام سلطان علاء الدین خوارزمشاه پرداخته گردیده، از آثاری است که تا یک قرن پیش، از دسترس فارسی زبانان بدور بود، و بعد از آن هم که نسخه ینسخهٔ خطی نفیس آن شناخته شد و جسته گریخته اطلاعاتی درباره یدربارهٔ آن به زبان هایزبانهای اروپایی انتشار یافت، فقط معدودی از خاصان محققان که با نسخه هاینسخههای خطی سر و کار دارند با نام و نشان آن آشنایی داشتند». (جهان نامه، ص چهار)
----
*'''مسافت با برخی از شهر ها''':«...از ری تا نشابور صد و سی و نه فرسنگ است، ... از بغداد تا نشابور سیصد و چهار فرسنگ است، ... از نشابور تا هرات هشتاد فرسنگ است، ... از شیراز تا نشابور دویست و بیست فرسنگ است، ....» **(فصل پنجم: در پدید کردن بعضی از مسافتمسافتها، ها، ص15ص۱۵ و 16۱۶)
*'''نام شهر''':«ابرشهر، نشابور را گویند.»
**(فصل دوازدهم: در نام بعضی شهرها، ص68ص۶۸)
*'''خلق و خوی مردم''':«... اهل خراسان –هر شهری را- به چیزی نسبت کنند: ... اهل نشابور را بکبائر گفتن، ....»
**(فصل پانزدهم: در خواص بعضی مواضع، ص76ص۷۶)
*'''خاص بودن''':«... به شهر نشابور و حوالی او خون سوخته بسیار باشد که انگشتان پای بیفتد یا پای.»
**پانزدهم: در خواص بعضی مواضع، ص77ص۷۷)
*'''کان اصلی پیروزه'''(فیروزه):«پیروزه- کان اصلی او در نشابور ست در کوه هاکوهها ی بشان و اردلان. و آن کان را بواسحاقی خوانند. و مگر اول کسی که آن کان پیدید آورده استآوردهاست بو اسحاق نام بوده استبودهاست و این پیروزه را نیز بو اسحاقی خوانند چنانکه کان را. و پیروزه یپیروزهٔ این کان بهتر و نیکوتر و پایدارتر از پیروزه هایپیروزههای دیگر بود.»
**(فصل هفدهم: در معادن جواهر و غیر آن، ص95ص۹۵)
[http://abarshahr.blogfa.com/post-113.aspx]
====در كتابکتاب « سفرنامه از خراسان تا بختياريبختیاری» ====
هانريهانری رنه دالمانيدالمانی و كلكسيونرکلکسیونر (اشياءاشیاء عتيقهعتیقه) فرانسويفرانسوی در سال 1907م۱۹۰۷م از طرف وزارت فرهنگ فرانسه مأمور شد تا در مورد ابنيهابنیه و آثار باستانيباستانی ايرانایران تحقيقاتيتحقیقاتی بعمل آورده و نتيجهنتیجه عملياتعملیات خود را در موقع بازگشت به وزارت خانه گزارش دهد. كتابکتاب « سفرنامه از خراسان تا بختياريبختیاری» كهکه توسط فره وشيوشی از فرانسه به فارسيفارسی برگردانده شده، دستاورد سفر سه ماهه دالمانيدالمانی فرانسويفرانسوی به ايرانایران است.دالمانيدالمانی در اوايلاوایل سپتامبر 1907۱۹۰۷ از نيشابورنیشابور گذر كردهکرده و در ايناین شهر اقامتياقامتی كوتاهکوتاه داشته، در واقع قسمت اعظم فصل چهارم (از مشهد به نيشابورنیشابور) و فصل پنجم (از نيشابورنیشابور به سبزوار) كتابکتاب ويوی به نيشابورنیشابور پرداخته استپرداختهاست.
----
*'''ورود به نيشابورنیشابور''' اول شب، ما به نيشابورنیشابور رسيديمرسیدیم. راننده برايبرای راحتيراحتی خود از داخل شهر عبور نكردنکرد و از بيرونبیرون حصار به طرف چاپارخانه راند. از قبرستان وسيعيوسیعی عبور كرديمکردیم ... بعلاوه چاه هايچاههای فنات هم در كنارکنار راه ديده ميدیده شدمیشد. **(ص658و660ص۶۵۸و۶۶۰)
*'''نيشابورنیشابور در قديمقدیم'''شهر نيشابورنیشابور كهکه اكنوناکنون ظاهر خرابيخرابی دارد، در زمانهايزمانهای پيشينپیشین يكيیکی از شهرهايشهرهای مهم و زيبايزیبای ايرانایران بوده و بطوريكهبطوریکه آن را گوهر درخشان و بهشت ايرانایران مي ناميدندمینامیدند. ايناین جا شهر هورمزد بوده استبودهاست و همان شهريشهری است كهکه بنا بر افسانه يونانيیونانی ديونيسوسدیونیسوس (Dionysus) در آن تولد يافته استیافتهاست
*'''نام شهر'''«نيشابورنیشابور مركبمرکب از دو لغت است كهکه يكيیکی نينی يایا نو و ديگريدیگری شاپور مي باشدمیباشد و معروف است كهکه شاپور ايناین شهر را در جايجای نيزارينیزاری بنا كرده استکردهاست. بنا بر قول ديگردیگر تهمورس پادشاه پيشداديپیشدادی كهکه نسل چهارم اعقاب نوح بوده ايناین شهر را بنا كردهکرده و ايناین نام مركبمرکب از دو لغت نيكنیک و شاپور بوده استبودهاست (نيكنیک شاپور)»
(ص۶۶۰-۶۶۱)
(ص660-661)
*''*منبع:رنه دالماني،دالمانی، هانريهانری. «سفرنامه از خراسان تا بختياريبختیاری»، ترجمه فره وشيوشی (مترجم همايونهمایون سابق)، تهران: مؤسسه مطبوعاتيمطبوعاتی اميركبير،امیرکبیر، 1335۱۳۳۵.''
====در سفرنامه كلاويخوکلاویخو====
*گنزالو كلاويخوکلاویخو سفيرسفیر دربار اسپانيااسپانیا است كهکه در راستايراستای ماموريتيماموریتی از شمال غربيغربی ايرانایران تا اقصاياقصای شمال شرقيشرقی را پيموده استپیمودهاست. سفرنامه يسفرنامهٔ كلاويخوکلاویخو از ايناین لحاظ دارايدارای اهميتاهمیت است كهکه از دوران قبل از حكومتحکومت صفويهصفویه در ايران،ایران، به جز چند سفرنامه يسفرنامهٔ معدود از كلاويخوکلاویخو و ماركوپولومارکوپولو و چند بازرگان ديگر،دیگر، سفرنامهسفرنامهٔ ي ديگريدیگری بر جايجای نمانده استنماندهاست.از نوشته هاينوشتههای كلاويخوکلاویخو چنان بر ميمیآید آيد كهکه در اواخر ژوئيهژوئیه 1404ميلادي۱۴۰۴میلادی از نيشابورنیشابور گذر كرده استکردهاست.و نيشابورنیشابور را چنينچنین ديده استدیدهاست:
----
*«... فردايفردای آن روز كهکه مصادف بود با بيستبیست و ششم ژوئيهژوئیه به شهريشهری بزرگ رسيديمرسیدیم به نام نيشابورنیشابور.(ص188ص۱۸۸)
*شهر نيشابورنیشابور در دشتيدشتی است كهکه گرداگرد آن را بيشه هابیشهها و خانهخانههای هاي پيوستهپیوسته به آنها فرا گرفته استگرفتهاست .... (ص 189۱۸۹)
*شهر نيشابورنیشابور شهريشهری است بزرگ كهکه در آن وفور نعمت و همههمهٔ ي وسايلوسایل هست. زيرازیرا ايناین شهر جايگاهيجایگاهی نيكونیکو دارد. ايناین شهر پايتختپایتخت استان ماد!! است(''اينكهاینکه نيشابورنیشابور را پايتختپایتخت استان ماد خوانده به مسامحه استمسامحهاست
و گرنه ايناین شهر هيچگاههیچگاه جزو ايالتایالت ماد قديمقدیم ايرانایران نبوده استنبودهاست تا چه رسد به پايتختپایتخت آن.'') و در نزديكنزدیک آن معادن معروف فيروزهفیروزه قرار دارد.
*'''کان اصلی پیروزه'''ايناین جواهرات را در سايرسایر نقاط ايرانایران هم ميمیتون تون يافتیافت. اما فيروزهفیروزههای هاي ايناین معادن از مرغوبترينمرغوبترین آنهاست. فيروزهفیروزه را در جاهايجاهای خاص از زمينزمین و نيزنیز در بستر رودخانهرودخانهای اي كهکه از كوهيکوهی در پشت شهر سرچشمه مي گيردمیگیرد بدست مي آورندمیآورند.
*همههمهٔ ي ايناین شهرستان نيشابورنیشابور بسياربسیار پرجمعيتپرجمعیت است و ايناین محل جايجای بسياربسیار خوش و مفرحيمفرحی است برايبرای زندگيزندگی. در اينجااینجا استان ماد پايانپایان مي يابدمییابد و استان خراسان شروع مي شودمیشود كهکه استانياستانی است بسياربسیار بزرگ. (ص189و190ص۱۸۹و۱۹۰)
*روز يكشنبه،یکشنبه، بيستبیست و هفتم ژوئيهژوئیه از نيشابورنیشابور به راه افتاديمافتادیم و ... ». (ص191ص۱۹۱)
**''منبع: كلاويخو،کلاویخو، گنزالو. «سفرنامه كلاويخوکلاویخو»، ترجمه مسعود رجب نيا،نیا، تهران: بنگاه ترجمه و نشر كتاب،1344کتاب،۱۳۴۴. ص 188۱۸۸-191۱۹۱''
====در سفرنامه ابن بطوطه====
*نيشابورنیشابور... پس ازيکسانازیکسان شدن با خاک در فتنه یفتنهٔ مغول، بعد از صد و بيستبیست سال سمندر وار سر از زيرزیر خاک برآورده و چنان آباد گرديدهگردیده بود که آن را «دمشق کوچک» می ناميدندمینامیدند.
*«ايناین شهر ميوهمیوهها، ها، باغ ها،باغها، و آب هایآبهای فراوان دارد و بسياربسیار زيباستزیباست. چهار نهر در ان جاری است و بازارهای خوب و وسيع،وسیع، و مسجد زيبايیزیبایی دارد که در وسط بازار قرار گرفته و چهار مدرسه در کنار آن واقع شده که آب فراونی در آنها جاری است و گروه انبوهی از طلاب در ايناین مدرسه هامدرسهها مشغول فرا گرفتن فقه و قرآن هستند. مدرسه یمدرسهٔ نيشابورنیشابور از بهترينبهترین مدارس آن حدود است».
===معاصرین===
* « شان والا و جايگاهجایگاه ممتاز نيشابورنیشابور در تاريختاریخ ايجابایجاب ميكندمیکند كهکه امروز با نگاه ويژهايویژهای به آن نگريستهنگریسته شود. »
** ''سید محمد خاتمی[http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8309030091]''
*« و در اتاق اسلحه شمشیرهای ساخت نیشابور بود که در انحنای آنها خشونت و بوی جنگ هنوز لانه داشت. »
**''زخم شمشیر''/''[[خورخه لوئیس بورخس]]''
*« و کوچه باغهای نیشابور.... افسوس که من آنها را نخواهم دید.»
**[[آندره ژید]]
*« نخستین مدرسه اسلامی در نیشابور وبا نظر ایرانیان بنا شده استشدهاست.»
**''[[جرجی زیدان]]''
*« درست گفتهاند كهکه طبيعت،طبیعت، فناناپذيرفناناپذیر است و هيچهیچ چيزچیز نميتواندنمیتواند در ايناین دنيادنیا بدون اثر ناپديدناپدید شود. اگر، به درستيدرستی ايناین انديشه،اندیشه، شكشک داشته باشيدباشید به حداقل يكیک بار به نيشابورنیشابور –ديار–دیار شعر و ادب و حكمتحکمت- سريسری بزنيبزنی.»
**''لقمان بایمت اف «گلزار وصل است سیران ما: جستاری درباره پیوندهای فرهنگی خجند و نیشابور»، ماهنامه کیهان فرهنگی، شماره 237،۲۳۷، تیر 1385،۱۳۸۵، صص 43۴۳-45۴۵.''
*« نیشابوریها، هویت خویش را از دست ندادهاند. آنان برای آبادانی میهن خود از جان مایه میگذارند. میدانند که منشا همهیهمهٔ آبادیها از محبت به میهن آغاز میشود. ملتی که آگاه نیست، در جامعهیجامعهٔ بشر مقام و جایگاه سزاوار خویش را به آسانی نخواهد یافت. نیشابوریها مردمی آگاهند و برای رشد معنویات خود میکوشند. به مردمی که چنین غیرت دارند تحسین باید کرد. آن که به فکر فردا نیست به غم فردا گرفتار خواهد بود.»
**''لقمان بایمت اف''
*« نیشابور فشرده خراسان و خراسان ،اسوه فرهنگ ایران است.چهل درصدادبیات کلاسیک جهان را فرهنگ ایرانی ارائه داده استدادهاست.از این چهل درصد بیست در صد آن متعلق به نیشابور است.»
**''مهدی محبتی'' استادیار دانشگاه زنجان،عطار شناس،مراسم روز ملی عطار 25۲۵/1۱/1388۱۳۸۸ در دبیرستان عطار نیشابوری
*« نیشابور محل پیوند [[ایران]] و [[اسلام]] است.» <ref>نیشابور و استراتژی توسعه، جلد اول، صفحهٔ ۵۰</ref>
**''[[محمد خاتمی]]''
* «کمتر شهری در ایران میتوان یافت که به اندازهٔ نیشابور عبرتانگیز و پرخاطره باشد شهر پرشکوه و نازنینی که روزگار مانند پهلوانان تراژدی، بزرگترین عزتها و بزرگترین خواریها را بر او آزموده استآزمودهاست.»<ref>نیشابور و استراتژی توسعه، جلد اول، صفحهٔ ۴۹</ref>
** ''[[لسترنج]]''
* «اساسا وجود شهر نیشابور تا به امروز، دلیل زندهای حاکی از روح شکستناپذیر و نیروی [[زندگی]] مردم آن است.چه این شهر مکرر در معرض محاصره و تاخت و تاز و زلزله واقع شده استشدهاست.»<ref> فردریک چارلز ریچارد، کتاب A Persian Journey ،فصل «عمرخیام و نیشابور»، به نقل از [http://abarshahr.blogfa.com/cat-4.aspx وبونشت ابرشهر]</ref>
** ''[[فردریک چارلز ریچارد]]''
* «نیشابور با اینکه بارها در معرض تاخت و تاز [[جنگ]] و زمینلرزه واقع شده باز هم تا به امروز به عنوان یک شهر باقیمانده استباقیماندهاست ولی با وضع کنونی آن درک این نکته بسیار مشکل است که بگویند [[ناصرخسرو]] در قرن یازدهم میلادی از آن به عنوان تنها رقیب شهر قاهره یاد کرده استکردهاست. نویسندهٔ دیگری مینویسد که جمعیت آن از جمعیت بغداد افزونتر بوده و همچنین گفته شده که نیشابور دارای چهل و چهار محله و پنجاه خیابان وسیع و یک مسجد عالی و پرشکوه و [[کتاب|کتابخانهای]] بوده که شهرت جهانی داشته استداشتهاست.»<ref> فردریک چارلز ریچارد، کتاب A Persian Journey ،فصل «عمر [[خیام]] و نیشابور»، به نقل از [http://abarshahr.blogfa.com/cat-4.aspx وبونشت ابرشهر]</ref>
** ''[[فردریک چارلز ریچارد]]''
* «شاید بیپایه نباشد اگر بگوییم که وضع خاص طبیعی شهر نیشابور، [[خیام]] را در ادراک معنایی که در سبزه و [[گل]] میدیده، یاری کرده استکردهاست»<ref>محمد اسلامی ندوشن، صفیر سیمرغ، بخش نیشابور و [[خیام]]</ref>
** ''[[محمد اسلامی ندوشن]]''
* «خراسان از لحاظ فرهنگ و تمدن و [[تاریخ]]، بارورترین سرزمین [[ایران]] بوده است،بودهاست، و نیشابور، طی قرنها مهمترین مرکز فرهنگی این سرزمین به شمار میرفته، ... نیشابور، موقع جغرافیایی و طبیعی ممتازی دارد، ... اگر قرار باشد که روزی در برابر این هجوم تمدن صنعتی، کانون مقاومتی ایجاد شود، جایی بهتر از نیشابور به دشواری می توانمیتوان یافت»<ref>محمد اسلامی ندوشن، صفیر سیمرغ، بخش «بار دیگر نیشابور»</ref>
** ''[[محمد اسلامی ندوشن]]''
*« حضور علی بن موسی در نیشابور، یک حرکت تاریخساز بوده استبودهاست.ایشان درهمه جای مسیر حرکت در ایران پر تلالو بود اما در نیشابور تفاوت آشکاری با دیگر نقاط داشت؛ بطوریکه در نیشابور مدتی توقف کردند و سکنی گزیدند...در تاریخ میبینیم که نیشابور بارها و بارها توسط دشمنان مختلف چون مغول با خاک یکسان شده استشدهاست ولی دست آخر دوباره سر برآورده استبرآوردهاست.»[http://mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=1110279]
**''علی اکبر ولایتی''
*«این اين نيشابورنیشابور ، در نگاه من ، فشرده ایفشردهای است از ايرانایران بزرگ . شهری در ميان ابرمیان هایابرهای اسطوره و نيزنیز در روشنای تاريختاریخ ، با صبحدمی که شهره آفاق است . از يکیک سوی لگد کوب سم اسب هایاسبهای بيگانهبیگانه ، در ادوار مختلف ، و از سوی ديگردیگر همواره حاضر در بستر تاريختاریخ ، با ذهن و ضميریضمیری گاه زندقه آميزآمیز و فلسفی ، در انديشهاندیشه خيامخیام ، و گاه روشن از آفتاب اشراق و عرفان ، در چهره عطار . تاريختاریخ ايناین سرزمينسرزمین را بايدباید از گوشه و کنار کتاب هایکتابهای کهنه و سفالسفالهای هایعتیق عتيقموزههای موزه های بيگانهبیگانه و سنگ قبر هایقبرهای شکسته فراهم آورد ؛ چرا که چيزیچیزی برای او باقی نگذاشته اندنگذاشتهاند و هر جه داشته با فيروزه هايشفیروزههایش ، در غارت شبانه تاتار ، گاهی نگيننگین انگشتری زاهدان ريايیریایی شده ست و گاهی خورجينخورجین اسب امیران را آراسته استآراستهاست .»
**''دکتر محمد رضا شفيعیشفیعی کد کنيکنی در مقدمه یمقدمهٔ کتاب(تاريختاریخ نيشابورنیشابور ِ ابو عبدالله حاکم نيشابورینیشابوری)''
*« برای بازسازی ايناین نيشابورنیشابور ، بايدباید جان کند . تا شعار هایشعارهای روزنامه نويساننویسان و فرمايشات خطيبانفرمایشات حرفهخطیبان ایحرفهای ، هيچهیچ کاری نمی تواننمیتوان انجام داد . بايدباید جان کند و هر پارهپارهای ایازین ازين موجويتموجویت را ، با هر وسيله ایوسیلهای که امکان ناپذيرناپذیر است ، به دست آورد و بررسی کرد و شناخت ؛ درست مانند قدحی بلورينبلورین از ميراثمیراث نياکاننیاکان تو که بر سنگ شکسته استشکستهاست و هر پاره ایپارهای از آن در گوشه ایگوشهای افتاده و تو می خواهیمیخواهی اجزای پراکنده آن قدح شکسته را ، با کيميایکیمیای عشق ، به هم جوش دهی و آن را از نو بيافرينیبیافرینی . تا ايناین قدح کامل شود ، به تمام ذرات گمشده آن نيازنیاز داری .»
**''دکتر محمد رضا شفيعیشفیعی کد کنيکنی در مقدمه یمقدمهٔ کتاب(تاريختاریخ نيشابورنیشابور ِ ابو عبدالله حاکم نيشابورینیشابوری)''
==دیگر==
*«در نیشابور، بنای کلیسای مسیحیان و کنشت یهودیان، در قرون اولیهیاولیهٔ اسلام، هنوز باقی بوده استبودهاست.»
**''ص 76۷۶ و 107،۱۰۷، کتاب اسرار التوحید''
*در شهر نیشابور، مدارس بسیاری در چهار قرن ابتدای اسلام برای طالبان علوم دینی ساخته شده بوده استبودهاست.
**''ص 2،۲، تاریخ نیشابور آقای موید ثابتی.ص 64،۶۴، س 2،۲، تاریخ الحاکم''.
*« با توجه به نام محلات، مساجد، مدارس، گورستانها، بازارها، کوچهها و دروازههای شهر نیشابور، چنین به نظر میرسد که که نیشابور، شهری بزرگ و بسیار آباد بوده استبودهاست و حتی قبل از اسلام، موقعیت بسیار ممتازی داشته و یکی از شهرهای بزرگ خراسان به شمار میرفته استمیرفتهاست . یا اینکه بنای شهر را به شاپور –فرزند اردشیر- نسبت میدهند در کشفیاتی که در خرابههای شهر قدیم نیشابور-کهندژ و شادیاخ-، تا کنون به عمل آمده، واضح گردیده استگردیدهاست که شهر نیشابور، قدمت بسیار زیادتری دارد و در اکتشافات اخیر ثابت شده استشدهاست که این شهر دارای چندین نوبت آبادی و خرابی است، و برای تعیین قدمت واقعی این شهر، هنوز مطالعات بایتانشناسی، پایان نیافته و با ادامهیادامهٔ اکتشافات شاید در سالهای بعد ثابت شود که این منطقه، تا چه اندازه، سابقهیسابقهٔ آبادی و قدمت دارد.»
**''نیشابور شهر فیروزه،نوشته فریدون گرایلی''
[[پرونده:Biggest Carpet in Nishabur 2.jpg|thumb|بافت بزرگترین فرش هایفرشهای جهان در نیشابور]]
[[پرونده:Bigest Carpet In Nishapur.jpg|thumb|بافت بزرگترین فرش هایفرشهای جهان در نیشابور]]
[[پرونده:Nishapuran-Chess.jpg|thumb|'''مهره شاه''' به صورت تخت شاهی مکعبی شکل در میان میدان نشان داده شده استشدهاست.
'''مهره وزیر'''به صورت تخت کوچکتر و کروی شکل کار شده استشدهاست.'''مهره فیل''' با پایه استوانهای و سر مسطح با دو برآمدگی به نشانه عاج هایعاجهای فیل کار شده استشدهاست.'''مهره اسب''' نیز با پایه استوانهای که جلوی آن با برآمدگی مثلث شکلی به عنوان صورت اسب دیده می شودمیشود.'''مهره رخ یا قلعه'''، با پایه مستطیل شکل است که در بالای آن شیاری به شکل نماد قلعه کار شده استشدهاست.'''مهره پیاده نظام یا سرباز'''، این مهره به شکل مهره هایمهرههای کوچک گنبدی شکل با یک برآمدگی در بالای آن کار شده استشدهاست.]]
===باورها===
*« در شهر بار (در نیشابور ) رسم است که ، اگر هنگام درو ، دروگرها به بوته گندمی برخورد کنند که دارای دو خوشه به هم چسبیده باشد . آن بوته را درو نکرده و رهایش می کنندمیکنند تا هنگامی که تمام محصولات مزرعه درو شود ، آنگاه صاحب زمین ، گوسفندی را آورده ، سه بار گرد بوته می گرداندمیگرداند و سپس گوسفند را در نزدیکی همان بوته مورد نظر قربانی کرده و گوشتش را در میان مردم روستا تقسیم می کندمیکند ، باری هاباریها معتقدند که با این عمل یعنی قربانی کردن برکت زمین ، برای سال آینده بیشتر و فراوان تر خواهد شد .»
===شطرنج باستانی نیشابور===
*« یکی از کهن ترین مجموعه هایمجموعههای زیبای شطرنج ایران باستان در نیشابور کشف شده استشدهاست. این مجموعه نفیس متعلق به قرن دوازدهم یعنی حدود نهصد سال پیش است.در حال حاضر این مجموعه نفیس ایرانی در بخش هنری موزه متروپولتن نیویورک نگهداری می شودمیشود.»
===بافت بزرگترین فرش هایفرشهای جهان در نیشابور===
*«فرش مسجد شیخ زاید بن سلطان آل نهیان در شهر ابوظبی امارات متحده عربی با ابعاد 132۱۳۲ متر طول، 42۴۲ تا 48۴۸ متر عرض و 2۲ میلیارد و 300۳۰۰ میلیون گره، بزرگترین فرش دستباف جهان است که به دست توانمند فرشبافان نیشابوری بافته شده استشدهاست.»
*«در بافت این فرش عظیم که در 3۳ کارگاه قالیبافی مجهز به بزرگترین دارهای فرش دنیا انجام گرفته، 38۳۸ تن الیاف از مرغوب ترین پشم سیرجانی و نیوزلندی استفاده شده و 1200۱۲۰۰ قالیباف زن نیشابوری در 2۲ شیفت کاری 8۸ ساعته و طی سه میلیون نفر ساعت کار در مدت 18۱۸ ماه، کار بافت آن را بر عهده داشته اندداشتهاند.»
*«فرشبافان نیشابوری، پیش از این، فرش دستباف دیگری به سفارش سلطان قابوس، پادشاه کشور عمان، برای مفروش ساختن مسجد سلطان قابوس اکبر در شهر مسقط بافته بودند که رکورد بزرگترین فرش جهان را در اختیار داشت.»
*«طرح فرش مسجد سلطان قابوس که در حدود 5۵ هزار متر مربع مساحت دارد و از اتصال 48۴۸ قطعه کوجک و بزرگ به یکدیگر تشکیل شده، از نقشه گنبد مسجد شیخ لطف الله اصفهان و ترکیب طرح افشان شاه عباسی و سایر نگاره هاینگارههای تزیینی ایرانی و اسلامی الهام گرفته استگرفتهاست.»
==پانویس==
{{الگو:شهرها}}
{{پانویس}}
{{ویکینبشته}}
{{ویكینبشته}}
[[en:Nishapur]]
[[ar:نیسابورنيسابور]]
{{ویکیپدیا}}
{{ویکیواژه}}
|