ابوالحسن بنی‌صدر: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Arashk rp2 (بحث | مشارکت‌ها)
Arashk rp2 (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۲۸:
ابوالحسن بنی‌صدر (زاده: ۲ فروردین ۱۳۱۲ در همدان) اقتصاددان و سیاست‌مدار و نویسنده اهل ایران است. او در بهمن سال ۱۳۵۸ به عنوان نخستین رئیس جمهور ایران انتخاب شد و در خرداد ۱۳۶۰ پس از چندی تنش با اعضای حزب جمهوری اسلامی و نهایتاً روح‌الله خمینی (بنیان‌گذار جمهوری اسلامی)، با عنوان عدم کفایت سیاسی توسط مجلس شورای اسلامی از مقام خویش عزل گردید.
==منبع دار==
* «این اقلیت (حزب جمهوری اسلامی) می خواهد حکومت رو قبضه کند. و مخالفان حکومت رو منکوع کند و از سر راه بر دارد بدون مزاحم و مانعی برنامه خود را به اجرا بگذارد.»
** ''در سخنرانی ۱۷ شهریور ۵۹''
 
* «نه قبولش دارم (رجایی)و نه زیر بارش می روم.»
** ''در سخنرانی ۱۷ شهریور ۵۹''
 
* «ما وحشت دنیاییم، توجه میدم شما هموطنان رو این ایران بارها تا آستانه مرگ رفته بعد از مغول آمدند و سوختند و بردند از ایران جمعیتی نموند. گفتند ایران تمام شد ولی این ملت اراده حیات رو از دست نداد باز ساخت خود رو ، ایران شد.»
**''سخنرانی در دانشگاه کلن آلمان''
 
 
*«ایران سرزمین رستم‏ها است. تا بوده، تاریخ‏اش این‏گونه بوده.»
**''در مصاحبه با کافه ناصری''
 
*نگران امنیت من نباشید! نگران سرنوشت وطن خود باشید!
**''در مصاحبه با رادیو کوچه''
 
* «خطر جزیی از ‌مبارزه است، مبارزه بی‌خطر وجود ندارد و ما هم در خدمت آن وطن هستیم و جان من نا قابل نیست»
**''در مصاحبه با رادیو کوچه''
 
* «من از آن آدم‌هایی نیستم که تواضع کنم و بگویم من جان ناقابل خود را تقدیم می‌کنم. جان من قابل است ولی من این جان پر ارزش را فدای وطن می‌کنم که هر گاه وطن به خواهد و اقتضا کند که این جان فدای آن وطن بشود.»
**''در مصاحبه با رادیو کوچه''
 
* «الان ما یک رژیمی‌ داریم کاملن فلج است.‌ یعنی‌ وقتی که سایت آقای هاشمی‌ رفسنجانی‌ را می‌بندند و خود او می‌گویند در انتخابات شرکت نمی‌کند، دختر او را محاکمه می‌کنند، پسر او فراری است، این به این معنی است که این رژیم در مرکز خود دچار مسایل و برخورد‌هایی است که نمی‌تواند حل کند»
**''در مصاحبه با رادیو کوچه''
 
 
*من که نمی‏خواستم با چماق سر دخترها روسری کنم و اصلا مخالف حجاب اجباری هم بودم (با خنده). بنابراین از نظر من، هرکس آزاد بود هرجور می‏خواهد زندگی کند. هنوز هم همین نظر را دارم.
**''در مصاحبه با کافه ناصری''
 
 
*می‏گویند آن موقع باید با آقای خمینی کمی کنار می‏آمدیم. من می‏گویم زیادی، بی‏خودی در برابر ایشان کوتاه آمدم. در "خیانت به امید"، یکی از اشتباهاتی که نوشته‏ام، همین است. به لحاظ این‏که اسطوره‏ای در ذهن‏ام ساخته بودم که قضیه‏ مصدق و کاشانی تکرار نشود. اما تکرار شد. درست این بود که روی خطوطی که می‏باید، استوار می‏ایستادم. در برابر بقیه استوار بودم اما با ایشان ملاحظه می‏کردم. فکر می‏کردم شاید خبر ندارد، مرجع تقلید که نمی‏تواند دروغ بگوید، خُب به او بد اطلاع می‏دهند.بارها هم دوستان‏ام می‏گفتند که: «شما اشتباه می‏کنید، همه چیز زیر سر خود این آدم است». اما من به خاطر علاقه‏ زیادم به او، نمی‏پذیرفتم.
**''در مصاحبه با کافه ناصری''
 
 
*در مورد پدرم، فکر می‏کردم که او روحانی پولداری است و مزه‏ فقر را نچشیده و مثل بقیه هنگام طلبگی در حوزه با نان و پنیر و نان و خرما سر نکرده اما خمینی دردها را می‏فهمد. به خصوص که بعد هم پسر او که هم‏سن من بود، مرحوم شد و در نجف در کنار پدرم هم دفن شده است. در ذهن من این‏طور بود که پدر و پسری جای‏شان را به دیگری داده‏اند، حال او پدر است و من پسر. فوق‏العاده به او علاقه داشتم.
**''در مصاحبه با کافه ناصری''
 
 
*یک روز به ایشان (خمینی) گفتم که این اعدام‏ها را به پای شما می‏نویسند. گفت: «من راضی نیستم، در قیامت شکایت خواهم کرد». گفتم: «خب دو کلمه بنویسید که این‏ها به شما مربوط نیست. اگر از امروز به بعد کسی را اعدام کردند، در این دنیا و آن دنیا من پاسخ می‏دهم». حاضر نشد بنویسد.
**''در مصاحبه با کافه ناصری''
 
 
* در واقع سه دهه است که ما در شرایط ترور زندگی می‏کنیم.
**''در مصاحبه با کافه ناصری''
 
 
*آمدن من به ایران سودی ندارد. شما باید به تلویزیون بروید، از این ملت بابت استبدادی که حاکم کردی، بلاهایی که سر این مردم آوردی و جنگی که به این مردم تحمیل کردی معذرت بخواهی. اگر این کار را کردی، یک انفجار معنوی می‏‏شود و آن‏وقت آمدن من معنی پیدا می‏کند.
**''در مصاحبه با کافه ناصری''
 
 
* «کسی که دروغ می‌سازد، مطابق طرز فکر خود می‌سازد و نمی‌تواند خود را جای من بگذارد و دروغ بسازد.»
**''در مصاحبه با برنامه پارازیت بخش فارسی صدای آمریکا''
 
 
* «از دید من لباس زن، لباس منزلت، کرامت و شرافت است. اگر اقتضا می‌کرد هیچ دریغ نمی‌کردم از پوشیدن لباس زنانه، که بیایم به این صحنۀ مبارزه‌ای که آمدم.»
**''در مصاحبه با برنامه پارازیت بخش فارسی صدای آمریکا''
 
 
* «ایران مهد فرهنگی دنیاست»
** ''مصاحبه با بی بی سی''
 
 
* «جامعه جوان را معتاد به قهر نکنید و قهر را به این جامعه جوان تحمیل نکنید، این ایران را به نابودی خواهد برد.»
** ''در نامه خطاب به خمینی''
 
 
*اگر این‏جا از بین بروم و استبداد در ایران باشد، جنازه‏ من هم به ایران نخواهد آمد. وصیت کرده‏ام جنازه‏ام این‏جا بماند تا وقتی که ایران آزاد شود. در استبداد شما به ایران نمی‏آیم.
**''در مصاحبه با کافه ناصری''
 
===سخنرانی ۱۷ شهریور ۱۳۵۹==
* «این اقلیت (حزب جمهوری اسلامی) می خواهد حکومت رو قبضه کند. و مخالفان حکومت رو منکوع کند و از سر راه بر دارد بدون مزاحم و مانعی برنامه خود را به اجرا بگذارد.»
** ''در سخنرانی ۱۷ شهریور ۵۹''
 
* «نه قبولش دارم (رجایی)و نه زیر بارش می روم.»
** ''در سخنرانی ۱۷ شهریور ۵۹''
 
===جنگ ایران و عراق===
* «جنگ حماقت است دنیا را به تماشای حماقت نیار»
** ''خطاب به صدام حسین''
سطر ۵۲ ⟵ ۱۰۹:
** ''مصاحبه با بی بی سی''
 
===سخنرانی ۱۴ اسفند ۱۳۵۹===
* «در قانون اساسی ما شکنجه مگر حرام نشد؟ ممنوع نشد؟ . ما شکنجش می کنیم! خب رژیم سابق هم همین حرف رو میزد.»
** ''مصاحبهسخنرانی با۱۴ بیاسفند بی سی۵۹''
 
* «این حکومت، حکومت زورداران و حکومت بند و بسطچی ها و حکومت هوچی ها و حکومت آجیل بده ها و حکومت آجیل بگیران است.»
سطر ۸۸ ⟵ ۱۴۶:
** ''سخنرانی ۱۴ اسفند ۵۹''
 
===پیام ویدئویی به مهدی کروبی===
* «این روز ها اونهائیکه نمی خواهند این جنبش جهتی رو بگیره که تغییر اساسی بوجود بیاد. اون دوران اول انقلاب رو سانسور می کنند. اصلا هیچی وجود نداشت. راحت ! مثل اینکه در اون ده سال اول نه شهریور ۶۷ بود و اعدام چندهزار نفر در سه شب نه اون اعدام های سال ۶۰ بود نه شکنجه های این مدت . نه افشا شدن اون جنایتها در اول انقلاب .»
** ''در پیام ویدئویی به مهدی کروبی''
سطر ۹۴ ⟵ ۱۵۳:
** ''در پیام ویدئویی به مهدی کروبی''
 
* «حالا این آقای کروبی آمده و این شکنجه ها رو افشا کرده تازه این شکنجه ها رو نه اینکه قبلا نگفتند . شما این نشریه انقلاب اسلامی رو ببینید می بینید همه این تجاوز ها در انجا گفته شده اما جامعه خو نکرده که به این امور بپردازد بعد هم که ایشون گفته دست از فحاشی به من برندارید بدتر می کنم. اگر ندارد آقای کروبی شما قبلا رئیس مجلس بودی اون شکنجه های همسر سعید امامی رو فیلم کردن مانع از اون شدید که نماینده ها ببینند. حالا هم می گویید اگر. اگر ندارد چون علم شما واجب است اظهار کنی آمد و شب خوابیدی صبح زنده بر نخواستی چرا باید قربانیان این جنایت ها بی نام و نشان بمانند و معلوم نشود بر انها چه گذشته . حالا هم که بنا دارید از انتقاد از خود شروع کنید بگذارید هم مردم ایران هم مردم دنیا متوجه بشوند معتقد بشوند شما عوض شدید واقعا می خواهید بساط شکنجه برداشته بشود بساط زورگویی برداشته شود وگرنه این جور تو ذهن ها بمونه که می خواهید اینا رو دست آویز نزاع دو جناح در رژیم بکنید می تواند پیامد های بسیار بسیار منفی و زیانبار برای جامعه ایرانی و نسل امروز ایران داشته باشه امیدوارم این صدای منو میشنوید و حقیقت رو می گویید و یکسره فارغ می شوید از نزاع گروهی با اون گروه مخالفتون در رژیم و می ایید و استوار می ایستید بر حقوق انسان و حقوق این ملت با اون فرهنگ دیرپا و با این موقعیتی که در جهان یافته حق دارد یک ملت آزاد و مستقل و در رشد باشد بر میزان عدالت اجتماعی »
** ''در پیام ویدئویی به مهدی کروبی''
 
===بیانیه ۱۸ تیر ۱۳۸۷===
* '''دولتی که منتخب مردم و خدمتگزار مردم باشد، مسئله نمی سازد.''' مسئله را بدل به بحران و بحران را تشدید نمی کند تا زیانهای بزرگ ببار نیاورد و سرانجام ناگزیر نشود، جام زهر سرکشد. تا امروز که قرار بر گفتگو است، شما مردم ایران هیچ از «برنامه اتمی» نمی دانید. چه اندازه هزینه برده است، در دوران بحران، کدام شمار استعداد و چه میزان سرمایه از ایران گریخته است؟ این بحران تا کجا مانع سرمایه گذاری در تولید فرآورده های مورد نیاز جامعه شده و در بکار افتادن سرمایه ها در سوداگری و رانت خواری، چه اندازه اثر گذارده است؟ انزوای ایران و مجازاتهای اقتصادی، کدام اثر را بر روان مردمی گذاشته است که در طول رژیم کنونی، در محاصره اقتصادی یا تهدید به محاصره و جنگ و یا تهدید به جنگ زیسته اند؟ جو خشونت –گرانی زندگی یکی از اشکال خشونت است – را چه اندازه سنگین تر کرده است؟ و آیا زمان آن شده است که حاکمان ادامه دادن به بحران را بی فایده یافته و برآن شده باشند بدان پایان بدهند؟
* «دولتی که منتخب مردم و خدمتگزار مردم باشد، مسئله نمی سازد»
* شما مردم ایران تنها از چند و چون فشار طاقت شکنی آگاهید که این بحران و بحرانهای پیش و همزمان با آن، بر شما وارد کرده اند و می کنند. '''«وزیر» این حکومت می گوید: تورم تا ۴۹ درصد عادی است. این سخن را وزیر حکومت مدعی عدالت گستری می گوید.''' آیا او نمی داند که تورم، برداشت از درآمدهای قشرهای میانه و فقیر جامعه بسود حاکمان ثروت اندوز است؟ آیا در این رژیم و در میان روحانیان در خدمت دولت کسی نیست که بداند عمل به رهنمود قرآن در باره ربا، نیازمند اجرای همآهنگ تدابیر اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی است؟ ثابت نگه داشتن ارزش پول و به صفر متمایل کردن رجحان نقدینه تنها دو تدبیر از تدبیرهای اقتصادی هستند؟ وعدالت اجتماعی به اجرای مجموع تدابیر تحقق پیدا می کند؟ شما هیچگاه از حاکمان خودکامه پرسیده اید، چرا آن زمان که تدابیر اقتصادی به اجرا درآمدند و توزیع درآمدها را عادلانه کردند بطوری که در شهرها و روستاها، میزان درآمد خانوارها از هزینه آنها بیشتر شد، به استناد این قول که « اقتصاد مال خر است»، آن تدابیر را بلااجرا کردند و شما را از جمله گرفتار تورم مزمن، انواع خشونتهای مزمن و فقر مزمن گرداندند؟
* '''مرحومان آیات الله نائینی و بروجردی نسبت به « شعبه استبداد دینی که بدترین نوع استبدادها است» هشدار داده بودند.''' در مجلس خبرگان، مکرر به روحانیان عضو آن مجلس نسبت به خطر استبدادی هشدار دادم که ولایت فقیه برقراری آن را اجتناب ناپذیر می کند. آن روز قدرت را ضد ارزش می دانستم و صرف وقت برای قدرتمدار شدن، را دون شأن خود می دانستم. تردید نکنید که پس ازگذراندن عمر در بازیافتن اسلام استقلال، اسلام آزادی، اسلام رشد بر میزان عدالت، حاضر نیستم به حقارت قدرت طلبی تن دهم و بر این باورم که ساعتی را صرف قدرتمداری کردن سوختن عمری کوشش در یافتن و ارائه کردن بیان آزادی است. علی (ع) فرمود: «هرکس استبداد پیشه کرد، هلاک شد» و نیک می دانید که دین را وسیله قدرت کردن، یک بدعت ساده نیست، تباه کردن دین است. پس رهنمود پیامبر (ع) را به یادآورید: بر عالم است اظهار علم و اگر نکرد، لعنت خداوند بر او باد.
* همه آنها را که با ترک استبداد از بندگی زور بدر می آیند و همه آنها را که محل فعالیت سیاسیشان در میان مردم است، به راست راه آزادی و استقلال می خوانم. به آنها خاطر نشان می کنم که قدرت (= زور) مداری نیست که بر آن، آشتی ملی تحقق یابد. این در آزادی و استقلال است که آشتی ملی به انجام می رسد.
** ''بیانیه ۱۸ تیر ۱۳۸۷ ابوالحسن بنی صدر''
 
 
* «مسئله را بدل به بحران و بحران را تشدید نمی کند تا زیانهای بزرگ ببار نیاورد و سرانجام ناگزیر نشود، جام زهر سرکشد.»
** ''بیانیه ۱۸ تیر ۱۳۸۷ ابوالحسن بنی صدر''
 
 
* «تا امروز که قرار بر گفتگو است، شما مردم ایران هیچ از «برنامه اتمی» نمی دانید. چه اندازه هزینه برده است، در دوران بحران، کدام شمار استعداد و چه میزان سرمایه از ایران گریخته است؟ این بحران تا کجا مانع سرمایه گذاری در تولید فرآورده های مورد نیاز جامعه شده و در بکار افتادن سرمایه ها در سوداگری و رانت خواری، چه اندازه اثر گذارده است؟»
** ''بیانیه ۱۸ تیر ۱۳۸۷ ابوالحسن بنی صدر''
 
 
* «انزوای ایران و مجازاتهای اقتصادی، کدام اثر را بر روان مردمی گذاشته است که در طول رژیم کنونی، در محاصره اقتصادی یا تهدید به محاصره و جنگ و یا تهدید به جنگ زیسته اند؟»
** ''بیانیه ۱۸ تیر ۱۳۸۷ ابوالحسن بنی صدر''
 
 
* «جو خشونت –گرانی زندگی یکی از اشکال خشونت است را چه اندازه سنگین تر کرده است؟ و آیا زمان آن شده است که حاکمان ادامه دادن به بحران را بی فایده یافته و برآن شده باشند بدان پایان بدهند؟»
** ''بیانیه ۱۸ تیر ۱۳۸۷ ابوالحسن بنی صدر''
 
 
* «شما مردم ایران تنها از چند و چون فشار طاقت شکنی آگاهید که این بحران و بحرانهای پیش و همزمان با آن، بر شما وارد کرده اند و می‌کنند.»
** ''بیانیه ۱۸ تیر ۱۳۸۷ ابوالحسن بنی صدر''
 
 
* «وزیر این حکومت می گوید: تورم تا ۴۹ درصد عادی است. این سخن را وزیر حکومت مدعی عدالت گستری می گوید. آیا او نمی داند که تورم، برداشت از درآمدهای قشرهای میانه و فقیر جامعه بسود حاکمان ثروت اندوز است؟»
** ''بیانیه ۱۸ تیر ۱۳۸۷ ابوالحسن بنی صدر''
 
 
* «آیا در این رژیم و در میان روحانیان در خدمت دولت کسی نیست که بداند عمل به رهنمود قرآن در باره ربا، نیازمند اجرای همآهنگ تدابیر اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی است؟
** ''بیانیه ۱۸ تیر ۱۳۸۷ ابوالحسن بنی صدر''
 
 
* «ثابت نگه داشتن ارزش پول و به صفر متمایل کردن رجحان نقدینه تنها دو تدبیر از تدبیرهای اقتصادی هستند؟ وعدالت اجتماعی به اجرای مجموع تدابیر تحقق پیدا می کند؟»
** ''بیانیه ۱۸ تیر ۱۳۸۷ ابوالحسن بنی صدر''
 
 
* «شما هیچگاه از حاکمان خودکامه پرسیده اید، چرا آن زمان که تدابیر اقتصادی به اجرا درآمدند و توزیع درآمدها را عادلانه کردند بطوری که در شهرها و روستاها، میزان درآمد خانوارها از هزینه آنها بیشتر شد، به استناد این قول که « اقتصاد مال خر است»، آن تدابیر را بلااجرا کردند و شما را از جمله گرفتار تورم مزمن، انواع خشونتهای مزمن و فقر مزمن گرداندند؟»
** ''بیانیه ۱۸ تیر ۱۳۸۷ ابوالحسن بنی صدر''
 
 
* «مرحومان آیات الله نائینی و بروجردی نسبت به شعبه استبداد دینی که بدترین نوع استبدادها است هشدار داده بودند. در مجلس خبرگان، مکرر به روحانیان عضو آن مجلس نسبت به خطر استبدادی هشدار دادم که ولایت فقیه برقراری آن را اجتناب ناپذیر می کند. آن روز قدرت را ضد ارزش می دانستم و صرف وقت برای قدرتمدار شدن، را دون شأن خود می دانستم.»
** ''بیانیه ۱۸ تیر ۱۳۸۷ ابوالحسن بنی صدر''
 
 
* «تردید نکنید که پس ازگذراندن عمر در بازیافتن اسلام استقلال، اسلام آزادی، اسلام رشد بر میزان عدالت، حاضر نیستم به حقارت قدرت طلبی تن دهم و بر این باورم که ساعتی را صرف قدرتمداری کردن سوختن عمری کوشش در یافتن و ارائه کردن بیان آزادی است.»
** ''بیانیه ۱۸ تیر ۱۳۸۷ ابوالحسن بنی صدر''
 
 
* «همه آنها را که با ترک استبداد از بندگی زور بدر می آیند و همه آنها را که محل فعالیت سیاسیشان در میان مردم است، به راست راه آزادی و استقلال می خوانم. به آنها خاطر نشان می کنم که قدرت (= زور) مداری نیست که بر آن، آشتی ملی تحقق یابد. این در آزادی و استقلال است که آشتی ملی به انجام می رسد.»
** ''بیانیه ۱۸ تیر ۱۳۸۷ ابوالحسن بنی صدر''
 
===پیام ابوالحسن بنی صدر در سالروز انقلاب ایران===
[[پرونده:Abulhassan Banisadr press conference.jpg|thumb|بنی صدر در یک کنفرانس خبری]]
* '''هر جنبش اجتماعی را به هدفهای آن جنبش می سنجند'''. چرا که آن هدفها و سرانجامی که پیدا می کنند، می گویند کدام تمایلهائی در آن جنبش شرکت کرده اند و نقش واقعی هریک از آنها در تحقق یافتن و یا نیافتن هدفها چه بوده است.
**''بخش هایی از پیام آقای ابوالحسن بنی صدر بمناسبت سیمین سالروز انقلاب ایران''
 
 
* هرگاه مردم خواهان تحقق هدفها باشند و گرایش یا گرایشهای قدرتمدار دولت را تصرف کنند و متحقق کردن هدفها را به «مصلحت نظام» نیابند، میان مردم و آنها تضاد پدید می آید.
* «هرگاه مردم خواهان تحقق هدفها باشند و گرایش یا گرایشهای قدرتمدار دولت را تصرف کنند و متحقق کردن هدفها را به «مصلحت نظام» نیابند، میان مردم و آنها تضاد پدید می آید.
**''بخش هایی از پیام آقای ابوالحسن بنی صدر بمناسبت سیمین سالروز انقلاب ایران''
 
 
* در درون و بیرون از مرزها، دوستان و دشمنان انقلاب ایران و هدفهایش، به تجربه ها، شناخته شده اند. تجربه هنوز به انجام نرسیده، تجربه انقلاب ایران است. شناسائی دشمنان داخلی انقلاب ایران و نیز بیان های قدرت بخشی از تجربه انقلاب هستند. این بخش از آن تجربه انجام گرفته است.
**''بخش هایی از پیام آقای ابوالحسن بنی صدر بمناسبت سیمین سالروز انقلاب ایران''
 
 
* '''ایرانیان!هرگاه به شرق و غرب و شمال و جنوب کشور خود بنگرید، می بیند، از مرز هند تا مدیترانه و از مرز روسیه تا خلیج فارس ، «خلاء قدرت» است.''' ایران می تواند این خلاء را پر کند اما نه با توان مالی که ندارد و توان نظامی که باز ندارد. بلکه با استقرار ولایت جمهور مردم و تحقق بخشیدن به هدفهای انقلاب ایران. چرا؟ زیرا چنین الگوئی به همسایه های ایران امکان می دهد به جنبش درآیند و با استقرار ولایت جمهور مردم، خلاء را پر کنند. ایران در قلب مجموعه ای از ملتها قرار می گیرد که سرنوشت خود را به دست گرفته اند و منابع عظیم نفت و گاز و جز این دو دارند و رشد را حق خود می دانند و قدم در راه رشد می گذارند. در این مجموعه، وطن ما هم امنیت می جوید و هم رشد پایدار می یابد و هم نقشی جهانی در راهبری جامعه جهانی به عصر آزادی پیدا می کند.
* «ایرانیان!هرگاه به شرق و غرب و شمال و جنوب کشور خود بنگرید، می بیند، از مرز هند تا مدیترانه و از مرز روسیه تا خلیج فارس ، «خلاء قدرت» است. ایران می تواند این خلاء را پر کند اما نه با توان مالی که ندارد و توان نظامی که باز ندارد. بلکه با استقرار ولایت جمهور مردم و تحقق بخشیدن به هدفهای انقلاب ایران. چرا؟ زیرا چنین الگوئی به همسایه های ایران امکان می دهد به جنبش درآیند و با استقرار ولایت جمهور مردم، خلاء را پر کنند.
**''بخش هایی از پیام آقای ابوالحسن بنی صدر بمناسبت سیمین سالروز انقلاب ایران''
 
 
* «ایران در قلب مجموعه ای از ملتها قرار می گیرد که سرنوشت خود را به دست گرفته اند و منابع عظیم نفت و گاز و جز این دو دارند و رشد را حق خود می دانند و قدم در راه رشد می گذارند. در این مجموعه، وطن ما هم امنیت می جوید و هم رشد پایدار می یابد و هم نقشی جهانی در راهبری جامعه جهانی به عصر آزادی پیدا می کند.
**''بخش هایی از پیام آقای ابوالحسن بنی صدر بمناسبت سیمین سالروز انقلاب ایران''
 
 
 
* '''هرگاه توانائی انسان را بازیابید وقتی بر حقوق خود عارف می شود و وجدان اخلاقی خویشتن را توانا بگردانید، به بکار گرفتن عوامل مساعد برای تغییر وضعیت های بس وخیم، توانیا می شوید.''' کار را با بیان آزادی را اندیشه راهنما کردن و در پی استقرار ولایت جمهور مردم شدن، آغاز کنید. برخیزید و استقامت کنید
**''بخش هایی از پیام آقای ابوالحسن بنی صدر بمناسبت سیمین سالروز انقلاب ایران''
 
===نامه‌ها===
* «و این دستورالعمل آقاى بهشتى، معنائى جز تهیه مقدمات قبضه کشور در صورت درگذشت شما ندارد. گزارش دیگرى است از تماس با نمایندگان ریگان در پاریس. اما برکسى که کمى اطلاعات از واقعیت‏ها داشته باشد، روشن است که سپاه امکان کودتا ندارد به بیان دیگر ضد کودتائى بدنبال کودتا بوجود خواهد آمد و داستان این انقلاب را بآخر خواهد رساند.»
** ''نامه بنی صدر به خمینى در ۱۸/۱/۶۰''
سطر ۱۴۰ ⟵ ۲۵۶:
** ''نامه بنی صدر به خمینى در ۱۸/۱/۶۰''
 
 
===پیام به مردم ایران در ۲۲ خرداد ۱۳۶۰===
*«استقلال سیاسى بدون استقلال اقتصادى و با وجود ناامنى داخلى و جنگ خارجى از دست خواهد رفت.»
** ''پیام بنی صدر به مردم ایران در ۲۲/۰۳/۶۰''
سطر ۱۴۷ ⟵ ۲۶۵:
 
*«روزنامه‏ها تعطیل و زبانها بسته شده‏اند و آینده از اینهم بدتر خواهد شد. گروهیکه مقامات را بتصرف در آورده است، بلحاظ بدتر شدن وضع و بى اعتبار شدن در افکار عمومى، روز بروز بیشتر بوسائل اختناق آور پناه خواهد برد و خود قربانى همین جریان خواهد شد.»
** ''پیام بنی صدر به مردم ایران در ۲۲/۰۳/۶۰''
 
*«روزى محکومى در پاى چوبه دار گفت: اى آزادى چه جنایتها که به نام تو نمیکنند. امروز و فردا بیشتر از امروز خواهند گفت: اى اسلام چه جنایت‏ها که بنام تو نمیکنند. چنان دین را از اعتبار خواهند انداخت که بنام این دین تا یک قرن کسى نتواند حرفى بزند و دعوتى بحق کند.»
سطر ۱۹۰ ⟵ ۳۰۹:
** ''نامه بنی صدر به خمینی در ۲۲/۳/۶۰''
 
 
===آخرین سخنرانی بنی صدر پیش از برکناری===
*«مقاومت شما توطئه را در هم خواهد شکست»
** ''آخرین سخنرانی بنی صدر پیش از برکناری''
سطر ۲۰۶ ⟵ ۳۲۷:
*«چون چماقدارها به این محل که دفتر هماهنگیهای شما مردم با رئیس جمهور است حمله آورده بودند، بنشان اینکه بلکه در این کشور قانون احترام پیدا کند و یک ملتی و یا مردم یک شهری نیز این مقدار حق داشته باشند که خانه ی مخروبه ای را محل دیدار یکدیگر قرار دهند و دردهای خودشان را بتوانند در آنجا با فراغ بال بگویند، بدون ترس از اینکه گرفتار عواقب آن گردند. بدینجا آمدم، هر خانه ای، خانه هماهنگی است، چون شمائید که رای داده اید، شمائید که حمایت میکنید امیدوارم من نیز با صداقت بخدمت شما بمانم. »
** ''آخرین سخنرانی بنی صدر پیش از برکناری''
 
 
**ایران سرزمین رستم‏ها است. تا بوده، تاریخ‏اش این‏گونه بوده.
*''در مصاحبه با کافه ناصری''
 
 
*من که نمی‏خواستم با چماق سر دخترها روسری کنم و اصلا مخالف حجاب اجباری هم بودم (با خنده). بنابراین از نظر من، هرکس آزاد بود هرجور می‏خواهد زندگی کند. هنوز هم همین نظر را دارم.
**''در مصاحبه با کافه ناصری''
 
 
*می‏گویند آن موقع باید با آقای خمینی کمی کنار می‏آمدیم. من می‏گویم زیادی، بی‏خودی در برابر ایشان کوتاه آمدم. در "خیانت به امید"، یکی از اشتباهاتی که نوشته‏ام، همین است. به لحاظ این‏که اسطوره‏ای در ذهن‏ام ساخته بودم که قضیه‏ مصدق و کاشانی تکرار نشود. اما تکرار شد. درست این بود که روی خطوطی که می‏باید، استوار می‏ایستادم. در برابر بقیه استوار بودم اما با ایشان ملاحظه می‏کردم. فکر می‏کردم شاید خبر ندارد، مرجع تقلید که نمی‏تواند دروغ بگوید، خُب به او بد اطلاع می‏دهند.بارها هم دوستان‏ام می‏گفتند که: «شما اشتباه می‏کنید، همه چیز زیر سر خود این آدم است». اما من به خاطر علاقه‏ زیادم به او، نمی‏پذیرفتم.
**''در مصاحبه با کافه ناصری''
 
 
*در مورد پدرم، فکر می‏کردم که او روحانی پولداری است و مزه‏ فقر را نچشیده و مثل بقیه هنگام طلبگی در حوزه با نان و پنیر و نان و خرما سر نکرده اما خمینی دردها را می‏فهمد. به خصوص که بعد هم پسر او که هم‏سن من بود، مرحوم شد و در نجف در کنار پدرم هم دفن شده است. در ذهن من این‏طور بود که پدر و پسری جای‏شان را به دیگری داده‏اند، حال او پدر است و من پسر. فوق‏العاده به او علاقه داشتم.
**''در مصاحبه با کافه ناصری''
 
 
*یک روز به ایشان (خمینی) گفتم که این اعدام‏ها را به پای شما می‏نویسند. گفت: «من راضی نیستم، در قیامت شکایت خواهم کرد». گفتم: «خب دو کلمه بنویسید که این‏ها به شما مربوط نیست. اگر از امروز به بعد کسی را اعدام کردند، در این دنیا و آن دنیا من پاسخ می‏دهم». حاضر نشد بنویسد.
**''در مصاحبه با کافه ناصری''
 
 
* در واقع سه دهه است که ما در شرایط ترور زندگی می‏کنیم.
**''در مصاحبه با کافه ناصری''
 
 
*آمدن من به ایران سودی ندارد. شما باید به تلویزیون بروید، از این ملت بابت استبدادی که حاکم کردی، بلاهایی که سر این مردم آوردی و جنگی که به این مردم تحمیل کردی معذرت بخواهی. اگر این کار را کردی، یک انفجار معنوی می‏‏شود و آن‏وقت آمدن من معنی پیدا می‏کند.
**''در مصاحبه با کافه ناصری''
 
 
*اگر این‏جا از بین بروم و استبداد در ایران باشد، جنازه‏ من هم به ایران نخواهد آمد. وصیت کرده‏ام جنازه‏ام این‏جا بماند تا وقتی که ایران آزاد شود. در استبداد شما به ایران نمی‏آیم.
**''در مصاحبه با کافه ناصری''
 
 
*کسی که دروغ می‌سازد، مطابق طرز فکر خود می‌سازد و نمی‌تواند خود را جای من بگذارد و دروغ بسازد.
**''در مصاحبه با برنامه پارازیت بخش فارسی صدای آمریکا''
 
 
*از دید من لباس زن، لباس منزلت، کرامت و شرافت است. اگر اقتضا می‌کرد هیچ دریغ نمی‌کردم از پوشیدن لباس زنانه، که بیایم به این صحنۀ مبارزه‌ای که آمدم.
**''در مصاحبه با برنامه پارازیت بخش فارسی صدای آمریکا''
 
== درباره او ==