پدرخوانده (فیلم): تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Mamalestan (بحث | مشارکت‌ها)
Mamalestan (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۱۶۷:
'''کی آدامز:''' مایک تو میگی دوسم داری ولی اجازه نمیدی برم محض رضای خدا؟
 
== پدرخوانده-قسمت سه ==
== دیالوگ ==
 
:'''دون کورلئونه:''' چرا پیش پلیس رفتی ؟ چرا اول پیش خودم نیمدی ؟
:'''بناسرا:''' از من چی می‌خوای؟ یه چیزی بگو، فقط بگو چیکار می‌خوای برات بکنم.
:'''دون کورلئونه:'''حالا اومدی پیش من و میگی دن کرلئونه عدالت را برایم اجرا کن ، بدون این که احترامی برای من قائل بشی ، از دوستی با من مضایقه می‌کنی ، حتی منو پدرخوانده صدا نمی‌کنی ، روز عروسی دخترم اومدی اینجا و از من میخای برای پول آدم بکشم !
:'''بناسرا:'''ازتون میخام عدالت رو اجرا کنید .
:'''دون کورلئونه:'''اما این عدالت نیست چون دختر تو هنوز زندس .
{{سخ}}
:'''مایکل:''' فردو، تو برادر بزرگ منی و من دوستت دارم، اما هرگز از کسی که روبروی خانواده‌ات وایساده دفاع نکن .
{{سخ}}
:'''دون کورلئونه:'''مهم نیست که یه مرد از جه راهی پول در میاره برای من مهمه که اون مرد جلوی خانواده اش شرمنده نباشه!
 
مایکل کرلئونه: توی خونه من! توی اتاق خواب من! تو جایی که همسره من می خوابه ! جایی که بچه هام می یان اونجا بازی کنن؟
 
'''کی آدامز در یک مدرسه که دانش آموزان را به بیرون می برد .'''
 
'''کی آدامز :'''یالا دیگه بچه ها همه باهم باشین .... گلب .......
 
مایکل منتظر کی بیرون مدرسه ایستاده و کی از دیدن مایکل بعد از چندین مدت تعجب می کند .
 
'''کی :''' چند وقته که برگشتی!!!!!!!!!؟
 
'''مایکل :''' یک سال برگشتم ! شایدم کمی بیشتر ! از دیدنت خوشحالم کی !
 
'''مایکل :''' حالا برای پدرم کار می کنم اون مریضه حالش بده
 
'''کی :''' ولی تو مثل اون نیستی مایکل فکر می کردم هیچ وقت حاضر نمی شی موقعیتی مثل پدرت پیدا کنی خودن اینو گفتی
 
'''مایکل :''' پدرم هیچ فرقی با بقیه قدرتمند ها نداره مردمانی که مسئول سایرین هستند مثل رئیس جمهور ها سناتور ها
 
'''کی :''' میدونی این حرفت چقدر بی ربطه !
 
'''مایکل :''' چرا!!!!!
 
'''کی :''' چون رئیس جمهورها و سناتور ها آدم نمی کشن .
 
'''مایکل :''' اووه ..... کی تو چقدر ساده ای !!
کی روش کار پدرم دیگه تمومه به آخر خط رسیده خودشم اینو میدونی تا پنج سال آینده تمام تشکیلات خانواده قانونی میشه باور کن کی فقط اینو میتونم راجب کارم بهت بگم . کی ...
 
کی درحال گریه
 
مایک چرا اومدی اینجا چرا بعد از اون همه نامه دادن تلفن کردن داشتم فراموشت میکردم .
 
'''مایک :''' برای این امدم کی که بهت احتیاج دارم چون برام ارزش داری
 
'''کی :''' خواهش میکنم مایکل نه !!!!
 
'''مایکل :''' میخوای بامن ازدواج کنی
 
'''کی :''' دیگه دیر شده دیر شده !!!
 
'''مایکل :''' ببین ..گوش کن کی... هر کاری بگی میکنم هر کاری ... که جبران گذشته ها رو بکنه برای اینکه این مهم که کی .. چون چیزی که مهمه اینکه همدیگه رو داشته باشیم زندگی مشترک داشته باشیم... بچه داشته باشیم . بچه های خوب ... کی بهت احتیاج دارم ... خیلی زیاد ...
 
 
'''در اتاق معروف پدر خوانده .'''
 
'''تسیو :''' آفراد بارزینی به منطقه من تجاوز میکنه و ما هیچ اقدامی نمی کنیم بزودی یه نفر تو بروکلین نمی مونه که حرف ما را بخونه .
 
'''مایکل :''' صبر داشته
 
'''تسیو :''' ازت نمی خوام کمکم کنی مایک فقط دستمو باز بذار
 
'''مایکل :''' صبررر داشته باش .
 
'''تسیو :''' باید خودمونو حفظ کنیم . بهم فرصت بده یه عده رو استخدام کنیم
 
'''مایکل :''' نه نمیخوام به بارزینی بهانه ای برای برخورد بدم .
 
'''تسیو :''' مایک اشتباه می کنی
 
'''کلمنزو :''' دون کورلئونه یه وقتی کفتی منو تسیو می تونیم خانواده تشکیل بدیم تا حالا اصلاً به فکرش نبودم.حالا اگه شما اجازه بدین ...
 
'''پدر خوانده :''' حالا دیگه مایک رئیس خانواده هست اگه اجازه بده منم دعاتون می کنم .
 
'''مایکل :''' بعد از رفتن به نوادا میتونین از خانواده کورلئونه جدا بشین و خودتون خانواده تشکیل بدین . بعد از رفتن به نوادا .
 
'''تسیو :''' یعنی چقدر طول میکشه .
 
'''مایکل :''' ... 6 ماه
 
'''تسیو :''' میبخشین پدر خوانده ولی با رفتن شما منو کلمنزو دیر یا زود میریم زیر دست بارزینی .
 
'''کلمنزور :''' ومن از اون بارزینی لعنطی متنفرم چیزی نمونده ما خانواده تشکیل بدیم .
 
'''پدر خوانده :''' به قضاوت من ایمان دارین ؟
 
'''تسیو :''' بله
 
'''پدر خوانده :''' تو چی کلمنزو ؟
 
'''کلمنزو :''' بله همیشه داشتم .
 
'''پدر خوانده :''' پس دوست مایکل باشین حرفشو گوش بدین ... بشینید
 
'''مایکل :''' مضاکراتی انجام میشه ومشکلات حل میشه و به سئوالات پاشخ میدم . فعلاً همینو میتونم بهتون بگم . کارلو تو میری به نوادا وقتی حرکتمون شروع شد تو بازوی راستم میشی . تام هیگان دیگه مشاور من نیست وکیل ما در لاس وگاس خواهد بود .نظر خاصی روی تام ندارم. بعلاوه اگه مشاور بخوام چه کسی بهتر از پدرم . بسیار خب ....
 
همه در حال ترک اتاق .
 
'''تسیو :''' خداحافظ
 
'''کارلو :''' متشکرم پدر .
 
'''تام :''' مایک چرا منو کنار گذاشتی ؟
 
'''مایکل :''' اگه درگیری پیش بیاد تام .. ممکنه راهی که پیش گرفتیم پیچیده باشه .
 
'''پدر خوانده :''' تام بیا بشین اینجا . من به مایک توصیه کردم نه اینکه مشاور بعدی بودی فکر میکردم سانی رئیس خوبی میشه روحش شاد ولی به مایکل اعتماد کامل دارم وحتی به خوده تو، ولی به دلایلی قدرت بیشتری از حالا داشته باشیم .
 
'''تام :''' شاید بتونم کمک کنم .
 
'''مایک :''' نه نمی تونی تام .
 
'''مایکل به لاس وگاس سفر می کند.'''
 
'''در هتل مول گرین'''
 
'''فردو :''' نمی تونم باور کنم صورتت اینقدر تغییر کرده مایک واقعاً عالی شده دکترت معجزه کرده کی وادارت کرد مگه نه ... هی هی هی صبر کنین بذارین همین جا بعداً میبرم تو .برادرم خسته هست و میخواد استراحت کنه .
 
فردو برای مایکل تدارک یک مهمانی با یک موزیکسین . در این مهمونی جانی فانتین پسر خوانده دون کرولئونه هم حضور دارد.
 
'''جانی :''' مایک خوش اومدی به مهمانی
 
'''فرودو :''' نه مایکل این یه رویا نیست واقعیته . بگو مایک هرچی دلت میخواد بگو .
 
'''مایک :''' این دخترا کین ؟
 
'''فرودو :''' همشون کارکنان هتل هستند .
 
'''مایکل :''' ردشون کن برن .
 
'''فردو :''' هی مایک .
 
'''مایکل''' فرودو من برای کار امدم ایجا فردا هم باید برم . ردشون کن . من خواستم .
 
'''فردو :''' هی پاشین مهمونی تمام پاشین یالا ......هی یالا منتظر پی هستین
 
'''مایکل :''' پس مول گرین کجاست؟
 
'''فردو :''' بیرون کاری داشت گفت بهش تلفن کنین وقتی که تو وارد شدی .
 
'''مایک :''' پس تلفن کن .
 
'''مایک :''' جانی حالت چطوره .
 
'''جانی :''' سلام مایک از دیدنت خوشحالم
 
'''مایک :''' بهت افتخار می کنیم
 
'''جانی :''' ممنونم مایک
 
'''مایک :''' بشین جانی میخوام باهات هرف بزنم . پدرم بهت افتخار میکنه جانی .
 
'''جانی :''' همشو مدیونه دون(پدر خوانده) هستیم .
 
'''مایک :''' خودش میدونی چقدر بهش مدیون هستی برای همین میخواد یه تقاضایی ازت بکنه .
 
'''جانی :''' چیکار میتونم بکنم؟
 
'''مایک :''' خانواده کورلئونه بفر افتاده منابعش تو شرکت روغن زیتون بگذره و اینجا جا بیفته مول گرین سهمشو از هتل میفروشه به ما تا کاملاً مال خانواده بشه . تام ...
 
'''فردو :''' هی مایک تو مطمعنی مول عاشق این هتل هست و کارش و هیچ وقت راجب فروختنش حرفت نزده .
 
'''مایک :''' من بهش پیشنهادی میکنم که نتونه رد کنه .میدونی جانی به عقیده ما سرگرمی عامل اصلی برای بالا بردن کازینو هست و با امضاء این قرارداد میخواهیم سالی 5 بار برای ما برنامه اجرا کنی ...و شاید... بعضی از دوست های سینمایتم تشویق کنی این کارو بکنن . روت حساب می کنیم .
 
'''جانی :''' حتما مایک من هر کاری برای پدر خواندم اینجام میدم خودت میدونی .
 
'''مایک :''' خوبه بسیار خوب .
 
مول گرین در این لحظه وارد اتاق می شه .
 
'''مول :''' هی مایک از دیدنت خوشحالم همه اینجاین فردی تام .
 
'''مایک :''' چطوری مول .
 
'''مول :''' خوبم غذا نخوردین آشپز یه غذای مخصوص پخته که مطمعنم خوشتون میاد . هی بچه ها مراقبت بیرون باشین کسی مزاحم نشه .
 
'''مایک :''' بهته بریم سره اصل مطلب . میخوام سهم تو رو بخرم .
 
مول و فردو با خنده کنان .
 
'''مول :''' میخواهی سهم منو بخری!!؟
 
'''مایک :''' در هتل و کازینو خانواده کورلئونه میخواد سهم تو رو بخره .
 
'''مول :''' خانواده کورلئونه میخواد سهم منو بخره نه من سهم شما را میخرم نه شما سهم منو .
 
'''مایک :''' کازینوت ضرر میده، شاید ما بهتر کار کنیم .
 
'''مول:''' فکر می کنی من از سهمش بالا میکشم .
 
'''مایک :''' نه تو فقط بدشانسی .
 
'''مول :''' شما ایتالیایی های آدمو به خنده میندازین وقتی وضتون خوب نبود لطف کردمی فردی را قبول کردم. حالا میخواین ردم کنین .
 
'''مایک :''' یه دقیقه صبر کن تو فردی را قبول کردی چون خانواده کورلئونه نذاشت ورشکست بشی و امنیت کاذینو را از هر نظر تضمین کرد . و از این به بعد فقط در مورد کار صحبت کنیم .
 
'''مول :''' بله از کار حرف می زنیم اولاً کار شما دیگه تمومه خانواده کورلئونه دیگه قدرت همیشگی رو نداره پدر خوانده مریضه نه بارزینی و دیگر خانواده ها شما رو از نیویورک میندازن بیرون فکر می کنی من از هیچی خبر ندارم فکر میکنی می تونی بیای هتلمو ازم بگیری با بارزینی صحبت کردم باهاش کنار میامو هتلو حفظ می کنم .
 
'''مایک :''' برای همین جلوی مردم زدی تو گوش برادرم .
 
'''فردو :''' اره خوب اون چیزی نبود مایک مول اصلاً منظور بدی نداشت خوب بعضی موقع ها اعصابش خورد میشه ولی من و مول دوستان خوبی هستیم .
 
'''مول :''' منم یه تشکیلاتی دارم مجبورم یه یکی دو نفرو ادب کنم تا کارم بگردی من و فردو با هم اختلاف داشتیم می بایست ادب می کردم .
 
'''مایک :''' '''برادر منو ادب می کردی'''
 
'''مول :''' آخه کار های عجیب غریبی ازش سر میزد کسی نبود به مهمونا برسه تو چت شده .
 
'''مایک :''' فردا برمیگردم به نیویورک به فکر قیمت باش .
 
مایکل از روی صندلی غذاخوری بلند میشه و میره صندلی گوشه ی اتاق پیش تام هیگان
 
'''مول :''' کسافت عوضی میدونی من کیم من مول گرینم تو وقتی بچه بودی من تو این کار بودم
 
'''فردو :''' هی صبر کنیم مول صبر کنید من یه فکری کردم . تام تو مشاور پدر هستی با دون صحبت کنو ......
 
در همین لحظه
 
'''تام :''' احتیاجی نیست دون بازنشته شده و مایک مسئول کارهای خانواده هست اگه حرفی داری برو به مایک بزن.
 
مول گرین با اعصبانت اتاق رو ترک میکنه . و فردو با صدای بلند :
 
مایک نمی تونی به لاس وگاس بیایی و افرادی مثل مول گرین اینطوری صحبت کنی .
 
'''مایک :''' فردو تو برادر بزرگ من هستی و دوست دارم ولی '''هیچ وقت در مقابل خانوادت طرف کس دیگه ای رو نگیر هیچ وقت .'''
 
دون '''مایکل''' کورلئونه به کارلو (همسر کانی): « باید جواب گوی مرگ سانتینو باشی کارلو .
 
'''کارلو :''' تو عوضی فهمیدی مایک من بیگناهم
 
دعوات با خواهرم ساختگی بود ، فکر کردی میتونی به کارلئونه ها کلک بزنی .
 
'''کارلو :''' من بیگناهم مایکل (در حال گریه )
 
'''مایکل''' بشین . خب بخور بخور نمیخواد بترسی فکر می کنی خواهرمو بیوه میکونم من پسر خوانده پسرتم کارلو تو از خانواده اخراجی مجازاتت همینه کارت تمومه میفرستمت لاس وگاس . می خوام اونجا بمونی . فقط به من نگو بیگناهی ، چون به شعورم توهین می کنی و این خیلی عصبانیم می کنه . خب کی ازت خواست تاتالگیا یا بارزینی ؟
 
'''کارلو : بارزینی بود .'''
 
'''مایکل :''' خوبه یه ماشین بیرون منتظره تا تو رو برسونه به فرودگاه .
 
'''کارلو :''' اووه مایکل متاسفم
 
'''مایکل :''' از جلوی چشمم دور شو
 
 
 
 
 
 
'''مایکل:''' پدرم پیشنهادی بهش داد که نتونست رد کنه.
'''کی آدامز:''' چه پیشنهادی؟
'''مایکل:''' بهش گفت یا باید امضاش پای ورقه باشه یا مغزش!
________________________________________________________
 
:'''مایکل:''' اون زن فوق العاده زیبا بود،من دوسش داشتم، ولی مُرد. محافظِ موردِ اعتمادم، تو اتوموبیلم بُمب گذاشت، قبل از من، اون سوار شد.
________________________________________________________
 
:'''مایکل''' : هرگز از دشمنانت متنفر نباش. رو قضاوتت اثر می ذاره
________________________________________________________
'''مایکل''' : پدرم به من یاد داد که به دوستام نزدیک باشم و به دشمنام نزدیک تر ...
 
== پیوند به بیرون ==