دنیای قشنگ نو: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
به زودی کاملش میکنم |
افزودن گفتاورد |
||
خط ۱۸:
==بخش سوم==
* «پامچالها و مناظر یک عیب عمده دارند: اینکه بیهودهاند. [[عشق]] به طبیعت که نمیتواند هیچ کارخانهای را بگرداند.»
* «تاریخ حرف مفت است.»▼
** ''صفحهٔ ۴۸''
▲* «[[تاریخ]] حرف مفت است.»
** ''صفحهٔ ۶۰''
سطر ۳۴ ⟵ ۳۷:
** ''صفحهٔ ۶۷''
* بازرس گفت: «ثبات، ثبات. تمدن بدون ثبات اجتماعی امکان ندارد. ثبات اجتماعی هم بدون ثبات فردی ممکن نیست.»
** ''صفحهٔ ۶۸''
* «چرخها باید بیوقفه بگردند. اما بدون مواظبت نمیتوانند بچرخند. این، انسانها هستند که باید آنها را بگردانند، انسانهایی که مثل چرخ روی محورش ثابت باشند، آدمهای معتدل، آدمهای مطیع و در خرسندی استوار.»
** ''صفحهٔ ۶۸''
* «جلوی سائقهٔ غریزی را که بگیرند سیلان میکند، و این سیل احساس است، این سیل شور است، این سیل حتی جنون است: بستگی به نیروی جریان، بلندی و توانایی سد دارد. جویباری که به چشم نمیآید آرامآرام از مجرای خود به سوی دریای آرامِ خیر، جریان مییابد. «جنین گرسنه است؛ تلمبهٔ خونواره، دایم و لاینقطع هشتصد بار گردش خود را در دقیقه انجام میدهد. بچهٔ تخلیهشده شیون میکند؛ یک مرتبه سر و کلهٔ پرستار با یک شیشه محتوی مواد مترشحهٔ خارجی، پیدا میشود. احساس در این فاصلهٔ زمانی بین خواهش و برآوردهشدن پرسه میزند. این فاصله را کوتاه کنید، تمام آن سدهای قدیمی و غیرلازم را از بیخ و بن خراب کنید.»
** ''صفحهٔ ۷۰''
* دی. اچ. سی. زیر لب گفت: «به لطف فورد در ماشین کوچک؛ همه کار جهان باشد به سامان.»
** ''صفحهٔ ۷۰''
* «میگن وقتی هنوز توی بطری بوده یهنفر اشتباهی کرده -اونو با گاما عوضی گرفته و توی خونوارهاش الکل ریخته. از این خاطر رشدش همینقدر متوقف شده.»
** ''شایعه عنوانشده توسط فانی کراون در خصوص علت قیافه عجیب و غریب و قامت کوتاه برنارد مارکس با وجود اینکه آلفامثبت میباشد''
** ''صفحهٔ ۷۲''
* «خوابآموزی در انگلستان فیالواقع ممنوع بود. در آنجا چیزی بهنام لیبرالیسم وجود داشت. در پارلمان -البته اگر چنین چیزی به گوشتان خورده باشد- قانونی بر ضدّ آن گذرانده بودند. مدارک موجود است. درباره آزادی این موضوع سخنرانیها میکردند. آزادی برای اینکه آدم عاطل و باطل و درمانده بشود. آزادی برای اینکه آدم به درد جرز دیوار بخورد.»
** ''مصطفی موند''
** ''صفحهٔ ۷۳''
* برنارد مارکس که متخصص خوابآموزی بود با خود گفت: «چهار سال، هفتهای سه شب، هر شب صد بار تکرار. شصت و دو هزار و چهارصد بار تکرار، نتیجهاش یک حقیقت است. ای ابلهها!»
**''نظر برنارد مارکس در خصوص اثرات خوابآموزی دولتی''
** ''صفحهٔ ۷۳''
* «[[w:ترینیتروتولوئن|(CH<sub>3</sub>)C<sub>6</sub>H<sub>2</sub>(NO<sub>2</sub>)<sub>3</sub>]] + Hg(CNO)<sub>2</sub> مساویست با، خب، با چی؟ یک سوراخ بزرگ در زمین، یک تودهٔ مصالح ساختمانی، تکههای گوشت و بلغم، یک لنگهٔ پا با چکمهاش، که توی هوا چرخ میزند و تالاپ میافتد وسط گلهای شمعدانی -شمعدانیهای قرمز؛ در آن تابستان عجب نمایش معرکهای بود!.»
** ''صفحهٔ ۷۴''
* «پایاندادن به از سامان دادن، هرچه وصله بیشتر، توانگر کمتر.»
** ''شعار دولت جهت تشویق مردم به دور انداختن وسایل کهنه و خریدهای جدید، در نتیجه تئوری نگه داشتن اقتصاد قوی جهانی.''
** ''صفحهٔ ۷۶''
* «بازگشت به فرهنگ. بله، فیالواقع بازگشت به فرهنگ. اگر آدم بنشیند و کتاب بخواند که چیزی مصرف نمیکند.»
** ''صفحهٔ ۷۶''
* «لباس نو را دوست میدارم.»
** ''پیام اشاعه مصرفگرایی''
** ''صفحهٔ ۷۹''
* «تمام فواید مسیحیت و الکل را داشت، بدون هیچیک از معایب آنها.»
** ''دربارهٔ سوما''
** ''صفحهٔ ۸۱''
* «اگر خوری تو یک گرم، چاره شود دو صد الم.»
* ''شعار تشویق استفاده از مخدر سوما''
** ''صفحهٔ ۸۱''
* «یک گرم به از درد و ورم.»
* ''شعار تشویق استفاده از مخدر سوما''
** ''صفحهٔ ۸۲''
* «پیرمردها در روزگار بدِ گذشته از کار کناره میگرفتند، بازنشسته میشدند، به دین میچسبیدند، و اوقاتشان را به خواندن و فکر کردن میگذراندند.»
** ''صفحهٔ ۸۲''
==منبع==
|