علی بن ابی‌طالب: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Mjbmrbot (بحث | مشارکت‌ها)
جز r2.7.1) (ربات افزودن: id:Ali bin Abi Thalib
Jamal Nazareth (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱:
[[File:Ali callig.gif|thumb| نام علی به خط عربی]]
{{الگو:دادان شیعه}}
 
'''[[W:علی|علی بن ابیطالب]]''' نخستین امام شیعیان و چهارمین خلیفه از خلفای راشدین به اعتقاد اهل سنت است.
'''[[W:علی|علی بن ابیطالب]]''' (۱۳ رجب ۲۴ پیش از هجرت – ۲۱ رمضان ۴۰ هجری قمری)، پسرعمو، داماد و از نزدیک‌ترین صحابه [[محمد]] ([[پیامبر اسلام]]) و از [[اهل بیت]] وی و همسر [[فاطمه زهرا]] بود.
 
[[File:Levha (panel) in honor of Imam 'Ali.jpg|thumb| '''«هیچ جوانمردی هم‌چون علی و هیچ شمشیری هم‌چون ذوالفقار نیست.»'''[[محمد|حضرت محمد بن عبدالله]]]]
== سخنان شخصیت‌های برجسته اسلام درباره علی بن ابی طالب ==
=== پیامبر اسلام ===
* یا علی تو برای من بمنزله هارون هستی برای [[موسی]]، مگر اینکه بعد از من پیامبری نخواهد بود. <ref> محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری، صحیح البخاری، ج ۴، کتاب المغازی، ص ۱۶۰۲، ب ۷۴، ح ۴۱۵۴، الطبعة الثالثة، ۱۴۰۷ هـ. ق ــ ۱۹۸۷م، النشار: دار ابن کثیر، الیمامة ــ بیروت. </ref>
* علی از من است و من از او، (حقِّ) مرا به جز علی بجا نمی‌آورد. <ref> محمد بن عیسى الترمذی، الجامع الصحیح سنن الترمذی، ج ۵، کتاب المناقب، ص ۶۳۶، ح۳۷۱۹، الناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: أحمد محمد شاکر وآخرون. </ref>
* علی همراه حق است و حق همراه علیست. <ref> أحمد بن علی أبو بکر الخطیب البغدادی، تاریخ بغداد، ج ۱۴، ب «ذکر من اسمه احمد»، ص ۳۲۰، ح ۷۶۴۲، الناشر: دار الکتب العلمیة ــ بیروت. </ref>
* علی با [[قرآن]] است و قرآن با علیست و از یکدیگر جدا نمی‌‎شوند تا در [[بهشت]] در کنار [[حوض کوثر]] بر من وارد شوند. <ref> کنز العمال، ج ۱۱، ص ۶۰۳، ح ۳۲۹۱۲؛ معجم الصغیر للطبرانی، ج ۲، ب «العین»، ص ۲۸، ح ۷۲۰؛ </ref>
* هر که مطیع علی باشد مطیع من و هر که نافرمانی علی کند نافرمانی من کرده است. <ref> محمد بن عبدالله الحاکم النیسابوری، المستدرک على الصحیحین، ج ۳، ص ۱۳۰، ح ۴۶۱۷، الطبعة الأولى ۱۴۱۱ هـ. ق ــ ۱۹۹۰م، الناشر: دار الکتب العلمیة ــ بیروت، تحقیق: مصطفى عبد القادر عطا. </ref>
* من [[شهر]] علمم و علی دروازهٔ آن است؛ پس هر که [[علم]] می‌خواهد باید از دروازهٔ آن وارد شود. <ref> کنز العمال، ج ۱۱، ص ۶۰۰، ح ۳۲۸۸۷؛ و ج ۱۳، ص ۱۴۸، ح ۳۶۴۶۳. </ref>
* هر کس مى خواهد به [[علم]] آدم نظر کند، به علم على توجه کند. هر کس مى خواهد [[حقیقت]] تقواى [[نوح]] و حکمت او را ببیند و نیز حلم و خِلَّتِ ابراهیم، هیبت موسى و عبادت عیسى را ببیند پس به سوى على بن ابى طالب، نظر کند. <ref> ابن حجر العسقلانی، لسان المیزان، ج ۸، ص ۴۲، ح ۷۶۸۷، الناشر: مکتب المطبوعات الاسلامیة. </ref>
* نود خصلت از خصلت هاى انبیا در على جمع مى باشد که در کس دیگر نمى باشد. <ref> ینابیع المودة لذوى القربى، ج ۲، صص۳۰۷ و ۸۰ ; الامام على (علیه السلام)، ص۳۰۱. </ref>
:: «» شاعر فارسی زبان خوب سروده: «آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری» «»
* اگر تمامی مردم بر دوستی علی جمع می‌شدند، خداوند آتش جهنم را خلق نمی‌کرد. <ref> أبو شجاع شیرویه الکیا، الفردوس بمأثور الخطاب، ج ۳، ص ۳۷۳، ح ۵۱۳۵، الناشر دار الکتب العلمیة ــ بیروت، سنة النشر ۱۴۰۶ هـ - ۱۹۸۶م، تحقیق السعید بن بسیونی زغلول. </ref>
* این على [[برادر]] من در دنیا و آخرت، خلیفه من در اهل من، وصى من در امت من و وارث و ادا کننده [[دین]] من است. مال او از من و مال من از اوست. نفع او نفع من و ضرر او ضرر من است. پس هر کس او را دوست دارد مرا دوست داشته، و هرکس با او دشمنى ورزد با من دشمنى داشته است. <ref> ینابیع المودة لذوى القربى، ج ۲، ص۲۸۸. </ref>
* [[دوستی]] علی موجبِ رهایی از آتش است. <ref> أبو شجاع شیرویه الکیا، الفردوس بمأثور الخطاب، ج ۲، ص ۱۴۲، ح ۲۷۲۳، الناشر دار الکتب العلمیة ــ بیروت، سنة النشر ۱۴۰۶ هـ - ۱۹۸۶م، تحقیق السعید بن بسیونی زغلول؛ کنز الحقائق، ص ۶۷. </ref>
* [[دوستی]] علی همانند آتش که هیزم را می‌خورد، گناهان را از بین می‌برد. <ref> ه‌مان، ح ۲۷۲۲ </ref>
* اگر طبقات هفتگانه آسمان‌ها و زمین را در یک کفهٔ ترازو نهند و [[ایمان]] علی را در کفهٔ دیگر، پس کفهٔ ایمان علی برتری و سنگینی کند. <ref> تاریخ دمشق، ج ۴۲، ص ۳۴۱، الناشر: دار الفکر ــ بیروت، الطبعة الاولى ۱۴۱۹ هـ - ۱۹۹۸ م؛ کنز العمال، ج ۱۱، ص ۶۱۷، ریاض النضره، ج ۲، ص ۱۸۱. </ref>
 
==نمونه ای از اشعار علی بن ابیطالب==
=== عمر بن الخطاب ===
*إذَا عَقَدَ القَضَاءُ عَلَيْكَ أَمْرا
* علی قاضی‌ترین ماست (نیروی داوری علی از همهٔ ما بیشتر است). <ref> مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج ۳۵، ص ۱۰، ح ۲۱۰۸۴، الطبعة: الثانیة ۱۴۲۰هـ، ۱۹۹۹م، الناشر: مؤسسة الرسالة ــ بیروت، المحقق: شعیب الأرنؤوط وآخرون. </ref>
{{شعر}}
* [[زن|زنان]] روزگار عاجزند همانند على بن ابى طالب را بیاورند، اگر او نبود، [[عمر بن الخطاب|عمر]] هلاک مى گشت. <ref> فرائد السمطین، ج ۱، ص ۳۵۰، ش ‍ ۲۷۶. </ref>
{{ب|إذَا عَقَدَ القَضَاءُ عَلَيْكَ أَمْرا| فليس يحله إلا القضاءِ}}
* به [[علی بن ابیطالب]] سه چیز داده شده، که اگر من یکی از آن‌ها را داشتم، برایم از [[شتر|شتران]] سرخ مو (بهترین ثروت [[عرب]]) بهتر بود: همسرش [[فاطمه زهرا|فاطمه]] دختر [[پیامبر اسلام|پیامبر]]، مسکن او [[مسجد]] با [[پیامبر اسلام|رسول خدا]] بود و پرچم روز خیبر. <ref> مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج ۲، ص ۲۶، ح ۴۷۹۷، الطبعة: الأولى، ۱۴۱۹هـ ـ ۱۹۹۸ م، الناشر: عالم الکتب - بیروت، المحقق: السید أبو المعاطی النوری. </ref>
{{ب|فَمَا لَكَ قَدْ أَقَمْتَ بِدَارِ ذُلٍّ|وأرض لله واسعة فضاءِ}}
* به خدا پناه مى برم از هر معضلى که على در او نباشد و اگر على نبود [[عمر بن الخطاب|عمر]] هلاک مى شد. <ref> شمس الدین محمد بن أحمد الذهبی، تاریخ الاسلام، ج۳، ص ۶۳۸، دار النشر: دار الکتاب العربی ــ بیروت، سنة النشر: ۱۴۰۷هـ - ۱۹۸۷م، الطبعة: الأولى، تحقیق: د. عمر عبد السلام تدمری ; مسند زید بن على، ص۳۳۵ ; مناقب آل ابى طالب، ج ۲، صص۱۸۴، ۱۸۵ و ۱۸۷ ; ینابیع المودة لذوى القربى، ج ۳، ص۱۴۷ </ref>
{{ب|تَبَلَّغْ باليَسِيْرِ فَكُلُّ شَيْىء|من الدنيا يكون له انتهاء}}
* مباد آن روزى که مشکلى برایم پیش آید، و على در دسترس نباشد. <ref> شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج ۱، ص۱۸ ; عمر بن خطاب، ص۳۷۱ </ref>
{{پایان شعر}}
* خدایا مشکلی بر من وارد مساز مگر علی در کنارم باشد. <ref> ریاض النّضره، ج ۲، ص ۱۹۴. </ref>
*خمس فوائد للسفر
 
{{شعر}}
=== ابن ابی الحدید ===
{{ب|وسـافر ففي الأسفار خمس فوائد| تغرب عن الأوطان في طلب العلا}}
* على پیشینیان را فراموشاند و بعدى‌ها را در زحمت انداخت. <ref> عباس عزیزى، على (علیه السلام) و محرومان، ص ۷۳. </ref>
{{ب|وعـلم وآداب وصـحبة مـاجد|تـفرجهـم واكـتساب مـعيشة}}
* اگر این خطیب بزرگ، على بن ابى طالب در عصر ما، هم اکنون در [[مسجد کوفه]] بر منبر پا مى نهاد، مشاهده مى کردید که مسجد کوفه با آن پهناورى‌اش، از سران و بزرگان [[اروپا]] موج مى زد، که همه آمدند تا از [[دریا|دریای]] سرشار [[دانش]] او، [[روح]] خود را سیراب سازند. <ref> زندگى امام على (علیه السلام) صداى عدالت انسانى، عقیقى بخشایشى، ص ۶۸ و ۶۹، نقل از ماهو نهج البلاغه، ص ۳. </ref>
{{ب|وتـشتيت شمل وارتكاب الشدائد| فـإن قـيل في الأسفار هم وكربة}}
* این بزرگ مرد عالم [[اسلام]] بر دل‌ها حکومت مى کرد و نه تنها در آن زمان، بلکه قرن‌ها بعد نیز در حکومت او خللى پدید نیامده است. <ref> على (علیه السلام) خورشید بى غروب، ص ۲۷۸، به نقل او فواد فاروقى، بیست و پنج سال سکوت على (علیه السلام)، ص ۲۵. </ref>
{{ب|بـدار هـوان بـين واش وحاسد|فـموت الـفتى خير له من حياته}}
 
{{پایان شعر}}
=== صاحب بن عبد ===
*شعر زیر درباره سکوت:''(اعلام الدين، ص 273)''
* [[سخن]] گفتن درباره امام على از نظر قرب معنوى کمتر از ایستادن در [[محراب]] [[عبادت]] نیست. <ref> زندگى امام على صداى عدالت انسانى ۷۰، نقل از امام على پیشوا و پشتیبان، ص ‍ ۱۲۱. </ref>
{{شعر}}
 
{{ب|اَدَّبتُ نَفسى فَما وَجَدتُ لَها|بِغَيرِ تَقوَى اللهِ مِن اَدَبِ}}
===احمد بن حنبل ===
{{ب|فى كُلِّ حالاتِها وَ اِن قَصُرَت|فضَلَ مِن صَمتِها عَنِ الكَذِبِ}}
* چه بگویم درباره مردى که پادشاهان فرنگ و روم تصویر او را در عبادتگاه هاى خویش مى آویزند، در حالى که شمشیر حمایل کرده و آستین بالا زده است و پادشاهان ترک و دیلم تصویرش را بر شمشیرهاى خود مى کشند،‌‌ همان گونه که بر شمشیر [[عضدالدوله]] دیلمى و پدرش [[رکن الدوله]]، تصویر امام منقوش بود و نیز بر شمشیر آلب ارسلان و فرزندش [[ملک شاه]] چنین بود. <ref> دانشنامه امام على، ج ۱۱، ص ۲۰۸، نقل از شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج ۱، ص ‍ ۲۸ و ۲۹. </ref>
{{ب|وَ غيبَةِ النّاسِ اَن غيبَتَهُم|حَرَّمَها ذُوالجَلالِ فِى الكُتُبِ}}
* اگر مرتضى على [[حقیقت]] حال و باطن امر خویش را ظاهر مى ساخت مردم [[کافر]] مى شدند، و همه به شبه خدایى نزد او به سجده مى افتادند، از فضل و منقبت وى همین بس که درباره او بعضى شک نموده‌اند که آیا از خداست یا از خلق. <ref> چکیده اندیشه‌ها، سید یحیى برقعى، ص ۲۹۷. </ref>
{{ب|اِن كانَ مِن فِضَّةٍ كَلامُكِ يا| نَفسُ فَاِنَّ السُّكوتَ مِن ذَهَبِ}}
* هنگامى که از [[خلیل بن احمد]] سوال شد: درباره امیر مومنان على بن ابى طالب چه مى گویى؟ گفت: چه بگویم در حق کسى که دوستان او مناقب وى را از ترس کتمان نمودند و دشمنان وى آن‌ها را از روى حسد و کینه پنهان کردند، آن‌گاه مناقب وى بین این دو کتمان ظهور کرد و آشکار شد و مشرق و مغرب روى زمین را پر کرد. <ref> جوادى آملى، حیات عارفانه امام على (علیه السلام)، ص ۴۴۶، ص ۱۰۵، نقل از تنقیح المقال، ج ۱، ص ‍ ۴۳، ش ۳۷۶۹، الرواشح السماویه، ص ۲۰۳. </ref>
{{ب|به ادب و تربيت نفس خود پرداختم و براى آن |دبى بهتر از تقواى الهى در تمام حالاتش نيافتم}}
<br />
{{ب|و اگر از پس اين امر برنيامد|راى آن چيزى بهتر از دم فروبستن از دروغ نيافتم}}
 
{{ب|و از غيبت مردمان، همانا غيبت آنان را |داوند با عظمت در كتاب ها حرام كرده است}}
== حضرت علی از دیدگاه اندیشمندان غیر مسلمان ==
{{ب|اى نفس، اگر سخن تو |قره است، سكوت طلاست}}
=== جرج جرداق ===
{{پایان شعر}}
*‌ای [[دنیا]] چه می‌شد اگر همه نیرو‌هایت را در هم می‌فشردی و دوباره شخصیتی مانند علی با آن [[عقل]]، [[قلب]]، زبان و شمشیر نمودار می‌کردی؟ <ref> صوت العداله الانسایه، ج ۱، ص ۴۷ </ref>
* دو طایفه شیفته روش علی بودند یکی خردمندان پاکدل و دیگری نیکو سرشتان با ذوق، [[علی بن ابیطالب]] [[شهید]] عظمت خویش گشت او از دنیا رفت در حالی که [[نماز]] بر زبانش جاری و دلش از شوق خدا لبریز بود. مردم عرب، [[حقیقت]] مقام او را درک نکردند تا گروهی از مردم کشور همسایه آن‌ها ([[ایران]]) برخاسته، این گوهر گرانبها را از سنگ تشخیص داده و او را شناختند. <ref> همان، ص ۳۶۴. </ref>
 
=== شبلی شمیل ===
* علی بزرگِ بزرگانِ [[جهان]] و تنها نسخه منحصر بفردی است که در گذشته و حال شرق و غرب جهان نمونه‌ای مانند او را ندیده است.<ref> همان، ص ۳۷.</ref>
 
=== میخائیل نعیمه ===
* پهلوانی امام تنها در میدان جنگ نبود بلکه او در روشن‌بینی، پاکدلی، بلاغت، سحر بیان، اخلاق فاضله، شور ایمان، بلندی همت، یاری ستمدیدگان و ناامیدان، متابعت حق و راستی و بالجمله در همه صفات پهلوان بود. اگرچه مدت زیادی از حضور او گذشته، اما هرگاه بخواهیم بنیاد زندگی نیکو و سعادتمندی را بگذاریم باید به روش او رجوع کرده و دستور و نقشه را از او بگیریم. <ref> این جمله را در مقدمه‌ای که بر کتاب «صوت العدالة الانسانیة» نوشته است، بیان می‌نماید. </ref>
 
=== جبران خلیل جبران ===
* در یک جا اخلاق تو آن چنان لطیف و رقیق و آن چنان نازک است که نسیم از لطافت این اخلاق، شرمسار است، و آن چنان [[شجاعت]] و تهاجم و روح مجاهده اى دارى که سنگ‌ها و جمادات و فلزات در برابر آن، آب مى شوند. روح تو آن نسیم لطیف است یا این قدرت و صلابت و قوت؟ تو چگونه موجودى هستى؟! <ref> اسلام و مقتضیات زمان، ج ۱، ص ۳۱ و ۳۲، نقل از انسان کامل، ص ۵۹. </ref>
<br />
 
== سخنان علی بن ابی طالب ==
سطر ۲۱۱ ⟵ ۱۸۸:
* تربیت کننده هر طور باشد تربیت شونده‌‌‌ همان طور می‌شود.
* قلبهای خود را از کینه‌های نهانی پاک کنید چه آن یک بیماری مهلکی همانند وبا است.
 
==درباره او/سخنان شخصیت‌های برجسته اسلام درباره علی بن ابی طالب==
=== [[محمد|پیامبر اسلام]] ===
* یا علی تو برای من بمنزله هارون هستی برای [[موسی]]، مگر اینکه بعد از من پیامبری نخواهد بود. <ref> محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری، صحیح البخاری، ج ۴، کتاب المغازی، ص ۱۶۰۲، ب ۷۴، ح ۴۱۵۴، الطبعة الثالثة، ۱۴۰۷ هـ. ق ــ ۱۹۸۷م، النشار: دار ابن کثیر، الیمامة ــ بیروت. </ref>
* علی از من است و من از او، (حقِّ) مرا به جز علی بجا نمی‌آورد. <ref> محمد بن عیسى الترمذی، الجامع الصحیح سنن الترمذی، ج ۵، کتاب المناقب، ص ۶۳۶، ح۳۷۱۹، الناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: أحمد محمد شاکر وآخرون. </ref>
* علی همراه حق است و حق همراه علیست. <ref> أحمد بن علی أبو بکر الخطیب البغدادی، تاریخ بغداد، ج ۱۴، ب «ذکر من اسمه احمد»، ص ۳۲۰، ح ۷۶۴۲، الناشر: دار الکتب العلمیة ــ بیروت. </ref>
* علی با [[قرآن]] است و قرآن با علیست و از یکدیگر جدا نمی‌‎شوند تا در [[بهشت]] در کنار [[حوض کوثر]] بر من وارد شوند. <ref> کنز العمال، ج ۱۱، ص ۶۰۳، ح ۳۲۹۱۲؛ معجم الصغیر للطبرانی، ج ۲، ب «العین»، ص ۲۸، ح ۷۲۰؛ </ref>
* هر که مطیع علی باشد مطیع من و هر که نافرمانی علی کند نافرمانی من کرده است. <ref> محمد بن عبدالله الحاکم النیسابوری، المستدرک على الصحیحین، ج ۳، ص ۱۳۰، ح ۴۶۱۷، الطبعة الأولى ۱۴۱۱ هـ. ق ــ ۱۹۹۰م، الناشر: دار الکتب العلمیة ــ بیروت، تحقیق: مصطفى عبد القادر عطا. </ref>
* من [[شهر]] علمم و علی دروازهٔ آن است؛ پس هر که [[علم]] می‌خواهد باید از دروازهٔ آن وارد شود. <ref> کنز العمال، ج ۱۱، ص ۶۰۰، ح ۳۲۸۸۷؛ و ج ۱۳، ص ۱۴۸، ح ۳۶۴۶۳. </ref>
* هر کس مى خواهد به [[علم]] آدم نظر کند، به علم على توجه کند. هر کس مى خواهد [[حقیقت]] تقواى [[نوح]] و حکمت او را ببیند و نیز حلم و خِلَّتِ ابراهیم، هیبت موسى و عبادت عیسى را ببیند پس به سوى على بن ابى طالب، نظر کند. <ref> ابن حجر العسقلانی، لسان المیزان، ج ۸، ص ۴۲، ح ۷۶۸۷، الناشر: مکتب المطبوعات الاسلامیة. </ref>
* نود خصلت از خصلت هاى انبیا در على جمع مى باشد که در کس دیگر نمى باشد. <ref> ینابیع المودة لذوى القربى، ج ۲، صص۳۰۷ و ۸۰ ; الامام على (علیه السلام)، ص۳۰۱. </ref>
:: «» شاعر فارسی زبان خوب سروده: «آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری» «»
* اگر تمامی مردم بر دوستی علی جمع می‌شدند، خداوند آتش جهنم را خلق نمی‌کرد. <ref> أبو شجاع شیرویه الکیا، الفردوس بمأثور الخطاب، ج ۳، ص ۳۷۳، ح ۵۱۳۵، الناشر دار الکتب العلمیة ــ بیروت، سنة النشر ۱۴۰۶ هـ - ۱۹۸۶م، تحقیق السعید بن بسیونی زغلول. </ref>
* این على [[برادر]] من در دنیا و آخرت، خلیفه من در اهل من، وصى من در امت من و وارث و ادا کننده [[دین]] من است. مال او از من و مال من از اوست. نفع او نفع من و ضرر او ضرر من است. پس هر کس او را دوست دارد مرا دوست داشته، و هرکس با او دشمنى ورزد با من دشمنى داشته است. <ref> ینابیع المودة لذوى القربى، ج ۲، ص۲۸۸. </ref>
* [[دوستی]] علی موجبِ رهایی از آتش است. <ref> أبو شجاع شیرویه الکیا، الفردوس بمأثور الخطاب، ج ۲، ص ۱۴۲، ح ۲۷۲۳، الناشر دار الکتب العلمیة ــ بیروت، سنة النشر ۱۴۰۶ هـ - ۱۹۸۶م، تحقیق السعید بن بسیونی زغلول؛ کنز الحقائق، ص ۶۷. </ref>
* [[دوستی]] علی همانند آتش که هیزم را می‌خورد، گناهان را از بین می‌برد. <ref> ه‌مان، ح ۲۷۲۲ </ref>
* اگر طبقات هفتگانه آسمان‌ها و زمین را در یک کفهٔ ترازو نهند و [[ایمان]] علی را در کفهٔ دیگر، پس کفهٔ ایمان علی برتری و سنگینی کند. <ref> تاریخ دمشق، ج ۴۲، ص ۳۴۱، الناشر: دار الفکر ــ بیروت، الطبعة الاولى ۱۴۱۹ هـ - ۱۹۹۸ م؛ کنز العمال، ج ۱۱، ص ۶۱۷، ریاض النضره، ج ۲، ص ۱۸۱. </ref>
 
=== [[عمر بن الخطاب]] ===
* علی قاضی‌ترین ماست (نیروی داوری علی از همهٔ ما بیشتر است). <ref> مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج ۳۵، ص ۱۰، ح ۲۱۰۸۴، الطبعة: الثانیة ۱۴۲۰هـ، ۱۹۹۹م، الناشر: مؤسسة الرسالة ــ بیروت، المحقق: شعیب الأرنؤوط وآخرون. </ref>
* [[زن|زنان]] روزگار عاجزند همانند على بن ابى طالب را بیاورند، اگر او نبود، [[عمر بن الخطاب|عمر]] هلاک مى گشت. <ref> فرائد السمطین، ج ۱، ص ۳۵۰، ش ‍ ۲۷۶. </ref>
* به [[علی بن ابیطالب]] سه چیز داده شده، که اگر من یکی از آن‌ها را داشتم، برایم از [[شتر|شتران]] سرخ مو (بهترین ثروت [[عرب]]) بهتر بود: همسرش [[فاطمه زهرا|فاطمه]] دختر [[پیامبر اسلام|پیامبر]]، مسکن او [[مسجد]] با [[پیامبر اسلام|رسول خدا]] بود و پرچم روز خیبر. <ref> مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج ۲، ص ۲۶، ح ۴۷۹۷، الطبعة: الأولى، ۱۴۱۹هـ ـ ۱۹۹۸ م، الناشر: عالم الکتب - بیروت، المحقق: السید أبو المعاطی النوری. </ref>
* به خدا پناه مى برم از هر معضلى که على در او نباشد و اگر على نبود [[عمر بن الخطاب|عمر]] هلاک مى شد. <ref> شمس الدین محمد بن أحمد الذهبی، تاریخ الاسلام، ج۳، ص ۶۳۸، دار النشر: دار الکتاب العربی ــ بیروت، سنة النشر: ۱۴۰۷هـ - ۱۹۸۷م، الطبعة: الأولى، تحقیق: د. عمر عبد السلام تدمری ; مسند زید بن على، ص۳۳۵ ; مناقب آل ابى طالب، ج ۲، صص۱۸۴، ۱۸۵ و ۱۸۷ ; ینابیع المودة لذوى القربى، ج ۳، ص۱۴۷ </ref>
* مباد آن روزى که مشکلى برایم پیش آید، و على در دسترس نباشد. <ref> شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج ۱، ص۱۸ ; عمر بن خطاب، ص۳۷۱ </ref>
* خدایا مشکلی بر من وارد مساز مگر علی در کنارم باشد. <ref> ریاض النّضره، ج ۲، ص ۱۹۴. </ref>
 
=== [[ابن ابی الحدید]] ===
* على پیشینیان را فراموشاند و بعدى‌ها را در زحمت انداخت. <ref> عباس عزیزى، على (علیه السلام) و محرومان، ص ۷۳. </ref>
* اگر این خطیب بزرگ، على بن ابى طالب در عصر ما، هم اکنون در [[مسجد کوفه]] بر منبر پا مى نهاد، مشاهده مى کردید که مسجد کوفه با آن پهناورى‌اش، از سران و بزرگان [[اروپا]] موج مى زد، که همه آمدند تا از [[دریا|دریای]] سرشار [[دانش]] او، [[روح]] خود را سیراب سازند. <ref> زندگى امام على (علیه السلام) صداى عدالت انسانى، عقیقى بخشایشى، ص ۶۸ و ۶۹، نقل از ماهو نهج البلاغه، ص ۳. </ref>
* این بزرگ مرد عالم [[اسلام]] بر دل‌ها حکومت مى کرد و نه تنها در آن زمان، بلکه قرن‌ها بعد نیز در حکومت او خللى پدید نیامده است. <ref> على (علیه السلام) خورشید بى غروب، ص ۲۷۸، به نقل او فواد فاروقى، بیست و پنج سال سکوت على (علیه السلام)، ص ۲۵. </ref>
 
=== [[صاحب بن عبد]] ===
* [[سخن]] گفتن درباره امام على از نظر قرب معنوى کمتر از ایستادن در [[محراب]] [[عبادت]] نیست. <ref> زندگى امام على صداى عدالت انسانى ۷۰، نقل از امام على پیشوا و پشتیبان، ص ‍ ۱۲۱. </ref>
 
===[[احمد بن حنبل ]]===
* چه بگویم درباره مردى که پادشاهان فرنگ و روم تصویر او را در عبادتگاه هاى خویش مى آویزند، در حالى که شمشیر حمایل کرده و آستین بالا زده است و پادشاهان ترک و دیلم تصویرش را بر شمشیرهاى خود مى کشند،‌‌ همان گونه که بر شمشیر [[عضدالدوله]] دیلمى و پدرش [[رکن الدوله]]، تصویر امام منقوش بود و نیز بر شمشیر آلب ارسلان و فرزندش [[ملک شاه]] چنین بود. <ref> دانشنامه امام على، ج ۱۱، ص ۲۰۸، نقل از شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج ۱، ص ‍ ۲۸ و ۲۹. </ref>
* اگر مرتضى على [[حقیقت]] حال و باطن امر خویش را ظاهر مى ساخت مردم [[کافر]] مى شدند، و همه به شبه خدایى نزد او به سجده مى افتادند، از فضل و منقبت وى همین بس که درباره او بعضى شک نموده‌اند که آیا از خداست یا از خلق. <ref> چکیده اندیشه‌ها، سید یحیى برقعى، ص ۲۹۷. </ref>
* هنگامى که از [[خلیل بن احمد]] سوال شد: درباره امیر مومنان على بن ابى طالب چه مى گویى؟ گفت: چه بگویم در حق کسى که دوستان او مناقب وى را از ترس کتمان نمودند و دشمنان وى آن‌ها را از روى حسد و کینه پنهان کردند، آن‌گاه مناقب وى بین این دو کتمان ظهور کرد و آشکار شد و مشرق و مغرب روى زمین را پر کرد. <ref> جوادى آملى، حیات عارفانه امام على (علیه السلام)، ص ۴۴۶، ص ۱۰۵، نقل از تنقیح المقال، ج ۱، ص ‍ ۴۳، ش ۳۷۶۹، الرواشح السماویه، ص ۲۰۳. </ref>
<br />
 
== از دیدگاه اندیشمندان غیر مسلمان ==
 
=== [[جرج جرداق]] ===
*‌ای [[دنیا]] چه می‌شد اگر همه نیرو‌هایت را در هم می‌فشردی و دوباره شخصیتی مانند علی با آن [[عقل]]، [[قلب]]، زبان و شمشیر نمودار می‌کردی؟ <ref> صوت العداله الانسایه، ج ۱، ص ۴۷ </ref>
* دو طایفه شیفته روش علی بودند یکی خردمندان پاکدل و دیگری نیکو سرشتان با ذوق، [[علی بن ابیطالب]] [[شهید]] عظمت خویش گشت او از دنیا رفت در حالی که [[نماز]] بر زبانش جاری و دلش از شوق خدا لبریز بود. مردم عرب، [[حقیقت]] مقام او را درک نکردند تا گروهی از مردم کشور همسایه آن‌ها ([[ایران]]) برخاسته، این گوهر گرانبها را از سنگ تشخیص داده و او را شناختند. <ref> همان، ص ۳۶۴. </ref>
 
=== [[شبلی شمیل]] ===
* علی بزرگِ بزرگانِ [[جهان]] و تنها نسخه منحصر بفردی است که در گذشته و حال شرق و غرب جهان نمونه‌ای مانند او را ندیده است.<ref> همان، ص ۳۷.</ref>
 
=== [[میخائیل نعیمه]] ===
* پهلوانی امام تنها در میدان جنگ نبود بلکه او در روشن‌بینی، پاکدلی، بلاغت، سحر بیان، اخلاق فاضله، شور ایمان، بلندی همت، یاری ستمدیدگان و ناامیدان، متابعت حق و راستی و بالجمله در همه صفات پهلوان بود. اگرچه مدت زیادی از حضور او گذشته، اما هرگاه بخواهیم بنیاد زندگی نیکو و سعادتمندی را بگذاریم باید به روش او رجوع کرده و دستور و نقشه را از او بگیریم. <ref> این جمله را در مقدمه‌ای که بر کتاب «صوت العدالة الانسانیة» نوشته است، بیان می‌نماید. </ref>
 
=== [[جبران خلیل جبران]] ===
* در یک جا اخلاق تو آن چنان لطیف و رقیق و آن چنان نازک است که نسیم از لطافت این اخلاق، شرمسار است، و آن چنان [[شجاعت]] و تهاجم و روح مجاهده اى دارى که سنگ‌ها و جمادات و فلزات در برابر آن، آب مى شوند. روح تو آن نسیم لطیف است یا این قدرت و صلابت و قوت؟ تو چگونه موجودى هستى؟! <ref> اسلام و مقتضیات زمان، ج ۱، ص ۳۱ و ۳۲، نقل از انسان کامل، ص ۵۹. </ref>
<br />
 
 
== پانویس و منابع ==
سطر ۲۱۷ ⟵ ۲۵۰:
== پیوند به بیرون ==
{{ویکی‌پدیا}}
[[رده:خلفای راشدین]]
 
[[رده:خلفا]]
[[رده:ادغام مطالب|{{PAGENAME}}]]
[[رده:رهبران سیاسی|علی پسر ابوطالب]]
سطر ۲۲۶ ⟵ ۲۶۰:
[[رده:امامان شیعه|علی پسر ابوطالب]]
[[رده:عرب‌ها]]
[[رده:صحابه]]
 
[[رده:شاعران عرب]]
[[ar:علي بن أبي طالب]]
[[az:Əli bin Əbu Talib]]