۱٬۳۴۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (ربات: زیباسازی) |
||
'''[[W:شیخ فضلالله نوری|شیخ فضلالله نوری]]''' متولد (۱۲۵۹ه.ق) فوت (۱۳ رجب ۱۳۲۷.ق. / ۳۱ ژوئیه ۱۹۰۹م).
== دارای منبع ==
* «شیخ فضل الله نوری در جلسه ای به ناظم الاسلام درباره مدارس جدید چنین میگوید: «ناظم
** ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، بخش اول ج اول، رودکی ۱۳۶۱
* اگر مقصودشان اجرای قانون الهی بود و فایده مشروطیت حفظ احکام اسلامیه بود ، چرا خواستند اساس او را بر مساوات و حریت قرار دهند، که هر یک از این دو اصل موذی خراب، نماینده رکن قویم قانون الهی است، زیرا قوام اسلام بر عبودیت است، نه بر آزادی و بنای احکام آن به تفریق مجتمعات و جمع مختلفات است، نه به مساوات ... مگر نمیدانی که لازمه مساوات در حقوق از جمله آن فَرْق ضاله و مضله، و طایفه امامیه نَهَج واحد محترم باشند و حال آن که، حکم ضال یعنی مرتد، به قانون الهی آن است که قتلشان واجب است و زنشان بائن است و مالشان منتقل میشود به مسلمین از وراثشان، جنازه آنها احترام ندارد، غسل و کفن و صلوة و دفن ندارند. بدنشان نجس است، ... اما یهود و نصارا و مجوس حق قصاص ابدا ندارند و دیه آنان هشتصد درهم است. پس اگر مقصود، اجرا قانون الهی بود، مساوات بین کفار و مسلمین نمیطلبیدند و این همه اختلافات که در قانون الهی نسبت به اصناف مخلوق دارد، در مقام رفع آن برنمیآمدند و مساوات را قانون مملکتی خود نمیخواندند. ... پس ای کسی که میل داری مساوی با مسلم باشی در بلد اسلام تو اسلام قبول نما تا مساوی باشی، والا به حکم خالق قهار باید در بلد اسلام خوار و ذلیل باشی.
** رساله تذکرةالغافل، منسوب به شیخ فضلالله نوری، رسائل مشروطیت به کوشش غلامحسین زرگرینژاد، تهران، کویر، چاپ اول ، صفحههای ۱۷۷ و ۱۷۸.
* «آزادی قلم و لسان از جهات کثیره منافی با قانون الهی است. اگر نه، تو بگو فایده این آزادی چیست که این کلمه قبیحه را نشر میدهی، و بنای قرآن این است که آزادی نباشد. اگر فردا یهود و نصاری و مجوس و بابیه آمدند پای منبر و محراب ما، القای شیطنت کردند، نشر کلمه کفریه خود را کردند، ایجاد شبهه کردند و قلوب صافیه مومنین را تضلیل کردند؛ تو میخواهی چه کنی؟»
* یکی از مواد آن ضلالتنامه (قانون اساسی مشروطه) این است که افراد مملکت متساویالحقوقندو در این طبع آخر به این عبارت نوشته شده: «اهالی مملکت ایران در مقابل قانون دولتی متساویالحقوق خواهند بود» و این کلمه مساوات، «شاع وذاع حتی خرق الاسماع»، و این یکی از ارکان مشروطه است که به اخلال [آن]، مشروطه نمی ماند. نظرم است در وقت تصحیح، در باب این ماده، یکی نفر از اصول هیات معدود بود، گفت به داعی: که این ماده چنان اهمیت دارد که اگر این باشد و همه مواد را تغییر بدهند،
** رساله حرمت مشروطه از شیخ فضلالله نوری، کتاب رسائل مشروطیت، صفحههای ۱۵۱ تا ۱۶۷
* ای مُلحد اگر این قانون دولتی مطابق اسلام است که ممکن نیست در آن مساوات، و اگر مخالف اسلام است، مُنافی [است] با آنچه که در چند سطر قبل نوشته شده که آنچه که مخالف اسلام است قانونیت پیدا نمی کند. ای بی شرف، ای بی غیرت، ببین صاحب شرع برای اینکه تو مُنتحل به اسلامی، برای تو شرف مقرر فرموده و امتیاز داد[ه] تو را،
** رساله حرمت مشروطه از شیخ فضلالله نوری، کتاب رسائل مشروطیت، صفحههای ۱۵۱ تا ۱۶۷
{{ویکیپدیا}}
|