اسکار وایلد: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Shane~fawikiquote (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Tanhabot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات: زیباسازی
خط ۴:
== دارای منبع ==
* «[[آدم]] برای [[سرگرمی]] خودش در [[شهر]] زندگی می‌کند و در [[روستا]] برای سرگرمی دیگران.»
** ''Ernst muß man sein,sein، پرده اول/ جک''
* «آدم در انتخاب [[دشمن]]ش هرچه بیشتر دقت کند باز هم کم است.»
** ''تصویر دوریان گری، قسمت اول، لرد هنری''
خط ۲۲:
** ''تصویر دوریان گری، قسمت پنجم/ لرد هنری''
* «بزرگترین بهره‌ای که از تحقق [[سوسیالیسم]] نصیبمان می‌شد این بود که ما را از این اجبار کثیف - برای دیگران زندگی کردن - نجات می‌داد، اجباری که در حال حاضر کمر [[مردم]] را خم کرده‌است.»
** ''Der Sozialismus und die Seele des Menschen,Menschen، Eröffnung des Essays''
* «[[بشر]]، در تلاشی مذبوحانه برای رسیدن به [[‌ثروت]] و مکنت، سرانجام به‌ پای خود به [[‌گورستان]] می‌رود.»
** ''Der Sozialismus und die Seele des Menschen''
خط ۳۰:
** ''تصویر دوریان گری، قسمت چهارم''
* «اندیشه ای که خالی از خطر باشد، ارزش آن را ندارد که آن را اندیشه بنامیم.»
** ''Der Kritiker als Künstler,صحنهKünstler،صحنه دوم/ ژیلبرت''
* «تمام دخترها مثل [[مادر|مادرشان]] می‌شوند، چه فاجعه بزرگی برای دختر‌ها؛ هیچ مردی مثل مادرش نمی شود، چه فاجعه بزرگی برای پسرها.»
** '' Ernst muß man sein,sein، پرده اول/ آلگرنون''
* «تنها تفاوت بین هوس‌بازی و [[عشق]] جاودان در اینست که هوس‌بازی قدری بادوام‌تر می‌باشد.»
** ''تصویر دوریان گری، قسمت دوم/ لرد هنری''
* «تنها موضوع جدی در جهان، [[هنر]] است. و هنرمند تنها کسی است که جدی نیست.»
** ''Maximen zur Belehrung der Übergebildeten,Übergebildeten، Maxime 12۱۲''
* «تنها وظیفهٔ ما در قبال [[تاریخ]]، بازنویسی آن است.»
** ''Der Kritiker als Künstler,صحنهKünstler،صحنه اول/ ژیلبرت''
* «تنها یک طبقه اجتماعی وجود دارد که بیشتر از پولدارها به ‌پول فکر می‌کند و آن نیز بی‌پول‌ها هستند.»
** ''Der Sozialismus und die Seele des Menschen''
* «جامعه، اغلب جنایت‌کاران را می‌بخشد ولی خیال‌پردازان را هرگز.»
** ''Der Kritiker als Künstler,صحنهKünstler،صحنه دوم/ ژیلبرت''
* «جوانان '''فکر''' می کنند پول همه‌چیز است. وقتی بزرگ شدند '''می‌فهمند''' که پول همه‌چیز است.»
** ''تصویر دوریان گری، قسمت سوم/ لرد فرمر، لرد هنری''
خط ۴۸:
** ''تصویر دوریان گری، قسمت چهارم''
* «حافظه دفترخاطراتی است که همیشه باخود حمل می‌کنیم.»
** ''Ernst muß man sein,sein، پرده دوم/ خانم پریسم''
* «حفظ تندرستی، مبرم‌ترین وظیفه در زندگی است.»
** ''Ernst muß man sein,sein، پرده دوم/ خانم پریسم''
* «در آمریکا، رییس‌جمهور برای مدت چهارسال حکومت می‌کند، خبرنگاران برای همیشه.»
** ''Der Sozialismus und die Seele des Menschen''
خط ۵۸:
** ''Der ergebene Freund / der Müller''
* «دنیا به ‌دست دیوانگان ساخته شده تا عاقل‌ها در آن زندگی کنند.»
** ''Eine Frau ohne Bedeutung,Bedeutung، پرده سوم/ لرد ایلینگورث''
* «زمینهٔ خوش‌بینی فقط ترس است.»
** ''تصویر دوریان گری، قسمت ششم/ لرد هنری''
خط ۶۴:
** ''تصویر دوریان گری، قسمت هفدهم'' (مقابله شود)
* «ژورنالیسم، ناخواناست؛ ادبیات، خواننده ندارد.»
** ''Der Kritiker als Künstler,صحنهKünstler،صحنه اول/ ژیلبرت''
* «فقط یک‌چیز از بی‌عدالتی بدتر است و آن هم عدالتی است که شمشیر به‌ دست نباشد.»
** ''Der Kritiker als Künstler,صحنهKünstler،صحنه دوم/ ژیلبرت''
* «فکرکردن، ناسالم‌ترین چیزها در دنیاست.»
** ''Der Verfall der Lüge / ویویان''
خط ۸۸:
** ''تصویر دوریان گری، قسمت پانزدهم/ لرد هنری''
* «من هیچگاه بدون دفترخاطراتم سفر نمی‌کنم، آدم باید همیشه چیز جالبی برای خواندن با خودش داشته باشد.»
** ''Ernst muß man sein,sein، پرده دوم/ گوندولن''
* «هرکسی می‌تواند [[تاریخ|تاریخ‌ساز]] باشد اما فقط یک مرد بزرگ می‌تواند آنرا رقم زند.»
** ''Der Kritiker als Künstler,صحنهKünstler،صحنه اول/ ژیلبرت''
* «هیچ چیز گناه نیست بجز حماقت.»
** ''Der Kritiker als Künstler,صحنهKünstler،صحنه دوم/ ژیلبرت''
* «هیچ‌چیز برای مردم ناراحت‌کننده‌تر از آن نیست که به ‌مجلسی دعوت نشوند.»
** '' Ernst muß man sein,sein، پرده اول/ آلگرنون''
* «یک اسقف هشتادساله همان حرفی را می‌زند که در هیجده‌سالگی در گوشش خوانده‌اند.»
** ''تصویر دوریان گری، قسمت اول/ لرد هنری''