*''' تلویزیون از دیدگاه من صرفا وسیلهای بود برای پُرکردن فواصل بین آگهیها! سعی داشتند مرا مثل یک محصول تجاری بفروشند و این مسئله مرا به وحشت انداخته بود.'''
''جانی دپ''
<br />
* '''تا ۲۷ می ۱۹۹۹ هر آنچه که انجام داده بودم یک جور خیال باطل بوده، بودن بدون زندگی کردن! و سرانجام تولد دخترم به من زندگی بخشید.'''
''جانی دپ''
<br />
* '''وقتی ساعت سه و چهار صبح از سر صحنه فیلمبرداری بر میگشتم ونسا انجا بود و برایم آشپزی میکرد. نمیخواهم بگویم زن باید برای مردش حتماً غذا بپزد ، امّا از اینکه برایم غذای گرمی آماده کرده تعجب میکردم!'''
''جانی دپ''
<br />
* '''همیشه فکر میکنم میتوانم پشت موهایم پنهان شوم! میتوانم نامرئی شوم تا مردم مرا نبینند.'''
''جانی دپ''
<br />
* '''میخواهم در فیلمهایی بازی کنم که بعدها نه تنها خودم که بچههایم و نوههایم بتوانند به آنها افتخار کنند.'''
''جانی دپ''
<br />
* '''صادقانه بگویم من جایزه را موثر میدانم. ولی جوایز برای من به این اندازه ارزش ندارند که یک پسربچهی ده ساله را ببینم که میگوید من عاشق کاپیتان جک هستم... این برای من جادویی و سحرانگیز است!'''