جلال آل احمد: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Tanhabot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات: جراحی پلاستیک و زیباسازی
جز ربات:تصحيح ي و ک
خط ۴:
== دارای منبع ==
=== نامه به روح الله خمینی <ref>سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی</ref> ===
* «وقتی خبر خوش آزادی آن حضرت، تهران را به شادی واداشت، فقرا منتظر الپرواز(!) بودند به سمت بیت‌الله. :این است كهکه فرصت دست‌بوسی مجدد نشد. اما اینجا دو سه خبر اتفاق افتاده و شنیده شده كهکه دیدم اگر آنها را وسیله‌ای كنمکنم برای عرض سلامی، بد نیست.{{سخ}}
:اول اینكهاینکه مردی شیعهٔ جعفری را دیدم از اهالی احساء (جنوب غربی خلیج فارس، حوالی كویتکویت و ظهران) می‌گفت هشتاددرصد اهالی احساء و ضوف و قطیف شیعه‌اند و از اخبارآن واقعهٔ مولمهٔ [۵]پانزده خرداد حسابی خبر داشت و مضطرب بود و از شنیدن خبر آزادی شما شاد شد. خواستم به اطلاعتان رسیده باشد كهکه اگر كسیکسی از حضرات روحانیون به آن سمتها گسیل بشود، هم جا دارد و هم محاسن فراوان.{{سخ}}
:دیگر اینكهاینکه در این شهر شایع است كهکه قرار بوده آیت‌الله حكیمحکیم امسال مشرف بشود؛ ولی شرایطی داشته كهکه سعودی‌ها دو تایش را پذیرفته‌اند و سومی را نه. دوتایی را كهکه پذیرفته‌اند داشتن محرابی برای شیعیان در بیت‌الله و تجدید بنای مقابر بقیع. واما سوم كهکه نپذیرفته‌اند حق اظهار رأی و عمل در رؤیت هلال. به این جهت حضرت ایشان خود نیامده‌اند و هیأتی را فرستاده‌اند؛ گویا به ریاست پسر خود. خواستم این دو خبر را داده باشم.{{سخ}}
:دیگر این كهکه گویا فقط دو سال است كهکه به شیعیان در این ولایت حق تدریس و تعلیم داده‌اند؛ پیش از آن حق نداشته‌اند.{{سخ}}
:دیگر اینكهاینکه " غرب زدگی" را در تهران قصد تجدید چاپ كردهکرده بودم با اصلاحات فراوان. زیر چاپ جمعش كردندکردند و ناشر محترم متضرر شد. فدای سر شما.{{سخ}}
:دیگر اینكهاینکه طرح دیگری در دست داشتم كهکه تمام شد و آمدم، دربارهٔ نقش روشنفكرانروشنفکران میان روحانیت و سلطنت. و توضیح اینكهاینکه چرا این حضرات همیشه در آخرین دقایق طرف سلطنت را گرفته‌اند و نمی‌بایست. اگر عمری بود و برگشتیم، تمامش خواهم كردکرد و به حضرتتان خواهم فرستاد. علل تاریخی و روحی قضیه را گمان می‌كنممی‌کنم نشان داده باشم. مقدماتش در غرب‌زدگی ناقص چاپ اول آمده.{{سخ}}
:دیگر اینكهاینکه امیدوارم موفق باشید. والسلام.{{سخ}}
:همچنان كهکه آن بار در خدمتتان به عرض رساندم، فقیر گوش به زنگ هر امر و فرمانی است كهکه از دستش بر آید. دیده شد كهکه گاهی اعلامیه‌ها و نشریاتی به اسم و عنوان حضرات درمی‌آید كهکه شایستگی و وقار نداشت.{{سخ}}
:نشانی فقیر را هم حضرت" صدر" می‌داند و هم این‌جا می‌نویسم: تجریش آخر كوچهٔکوچهٔ فردوسی.»
 
{{ناتمام}}