توپ مرواری: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Abtinb (بحث | مشارکت‌ها)
صفحهٔ جدید: '''توپ مرواری'''، نوشته صادق هدایت. ---- * «... یادمان رفت بگوئیم که وقتی ناخدا کلمب این...
 
MEPHISTO (بحث | مشارکت‌ها)
متن کتاب
خط ۳:
----
* «... یادمان رفت بگوئیم که وقتی ناخدا کلمب این توپ را دید به شگفتی اندر شد و به ایطالیائی که زبان ناخواهریش بود گفت: Canonne لغت Canon فرانسه همان کانن و زاکن روسی بمعنی قانون است که عربها چون از بیخ عرب بودند، ناچار برای اینکه شیرفهم بشود معربش کردند. (اما هیچ ربطی با سازی که قانون می‌نامند ندارد.) باری، کلمب بزبان بی‌زبانی می‌خواست بگوید: " هرکس توپ دارد، قانون هم با اوست." بعدها ناپلیون همین جمله را دزدید و مسخ کرد و گفت: "حق تخم لق است، حرف حق از دهنهٔ توپ در می‌آید." بهر حال اسم تخمی "قانون" روی توپ ماند.»
 
* اگر باورتان نمی‌شود بروید از آنهائیکه دو سه خشتک از من و شما بیشتر جر داده‌اند بپرسید. گیرم که دورهٔ بروبروی توپ‌مرواری را ندیده باشند حتماً از پیر و پاتال‌های خودشان شنیده‌اند. این دیگر چیزی نیست که من بخواهم از تو لنگم در بیاورم: عالم و آدم می‌دانند که در زمان شاه شهید توپ‌مرواری توی میدان ”ارگ“ شق و رق روی قنداقه‌اش سوار بود، بروبر نگاه می‌کرد بالای سرش دوهل و نقاره می‌زدند هرسال شب چهارشنبه‌سوری دورش غلغله شام می‌شد...