کارلوس کاستاندا: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۴:
* تفسير با خودتان''
{{ناتمام}}
 
هدف سالک رهایی از اسارت نیروهای دربرگیرنده ی اوست که بنام شکل انسانی خوانده می شود. او می داند تا زمانی که دربند باشد، هرگز به دنیای دیگر که دنیای دقت دوم است، دست نخواهد یافت. او می داند فقط در رفتار بی عیب و نقص آزادی دارد. و رسیدن به کمال نه تنها آزادی است، بلکه دور کردن شکل انسانی نیز هست. بدین خاطر او دائماً در مبارزه است، حتی اگر شکست بخورد، بازهم سراپا می ایستد و هرچند بار که لازم باشد مجدداً کار را آغاز می کند. او هرگز از عدم موفقیت در دگرگونی خود مأیوس نمی شود. زیرا در دنیای او جایی برای اشک و آه و احساس شکست وجود ندارد. حتی اگر بارها شکست خورده باشد.
 
به نقل از دون خوان:
شكار كار غريبي است و نميشود آنرا پيش بيني كرد و همين آنرا هيجان انگيز مي كند. معذالك در زماني كه شخص شكار مي كند فقط طعمه را به دام مي اندازد ولي اگر كمين كننده و شكارچي باشي، خودت را نيز به دام خواهي انداخت و با اين كار هرگز از خودت غافل نخواهي شد.
 
افرادي كه كمين و شكار كردن مي آموزند، نه تنها به بي عيب و نقصي دست مي يابند، بلكه هميشه شاد و سرزنده هستند، آنها هنرمندان ماهري مي باشند كه هرطور دلشان بخواهد با مردم رفتار مي كنند، زيرا در اثر تمرين كمين و شكار كردن جنون اختياري را آموخته اند!
 
اولين اصل هنر « كمين و شكار كردن» اين است كه سالك خودش ميدان مبارزه را انتخاب نمايد. يك سالك هرگز قبل از آنكه ميدان رزم را بشناسد،‌ پاي بدان نمي گذارد.
 
دومين اصل هنر « كمين و شكار كردن» كنارگذاشتن چيزهاي غيرضروري است. سالك نبايد از دنيا براي راحتي خود استفاده كند. بايد قانوني داشته باشد و قانون « كمين و شكار كردن» براي هركسي قابل اجراست.
 
هيچ چيز را پيچيده نكن. سعي كن ساده بگيري. تمام تمركزت را بكار ببر تا تصميم بگيري كه آيا وارد ميدان مبارزه مي شوي يا نه، زيرا هر مبارزه اي مبارزه براي حيات است. اين سومين اصل هنر « كمين و شكار كردن» است. سالك مبارز بايد بخواهد و آماده باشد تا هم اكنون و همين جا آخرين حالتش را بگيرد ولي نه بطور درهم ريخته.
 
خودت را رها كن. از هيچ چيز نترس. تنها درآن صورت اقتداري كه ما را رهبري مي كند راه را برايمان باز و به ما كمك مي كند و اين چهارمين اصل هنر « كمين و شكار كردن» است.
 
پنجمين اصل هنر « كمين و شكار كردن» اين است كه وقتي سالك با چيزهاي عجيب و غريب روبرو مي شود كه نميداند با آنها چه كند، لحظه اي عقب نشيني مي كند و فكرش را به طرف ديگري مي برد و وقتش را صرف هركار ديگري مي كند، هر كاري كه باشد.
 
سپس بايد ششمين اصل را نيز به كار برد. در مبارزه براي حيات، يك ثانيه ابديت است. ابديتي كه مي تواند در مورد نتيجه كار تصميم بگيرد. مراد سالك پيروز شدن است و به همين علت او وقت را فشرده مي كند. سالك مبارز يك لحظه را هم هدر نمي دهد.
 
 
[[bs:Carlos Castaneda]]