حسین الهی قمشه‌ای: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
Absdostan (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲:
خورشیدی]]) در تهران.
 
--------------------------------------
ویرایش گر این صفحه رضا برومند است
http://www.elahighomshei.mihanblog.com
 
 
------------------------------------
== ازدواج آخر
==
 
همه بالاخره می گذارندومی روند،ماآخرسربایددست درآغوش خودمان کنیم؛ آخرین مشتری وآخرین کسی که بایدبااوازدواج کنیدخودتان هستیدسعی کنیدهیچ عیبی نداشته باشید،خیلی بایدزیباباشیدچون بایدخودتان راتحمل کنید
 
 
== همسفرزندگی
==
 
چون عشق اشتراک درمسیراست هردونفری که می خواهندباهم ازدواج کننداولین سوالی که بایدازهم بپرسنداینست که توداری کجامیروی ؟اگرهردونفرگفتنددارندمیروندبسوی خداونداینهاعاشق هم میشوند، وفقط دراینصورت است که انسان دراین مسیر یارپیدامی کندوگرنه هرکدام دریک ایستگاهی پیاده می شوند،انسان بایدبرودتا برسدبه آن ایستگاه نهایی که دیدارپروردگاراست
 
 
== افی الله شک
==
 
 
معنای آیه افی الله شک فاطرالسموات والارض این نیست که نباید در خدا شک کرد بلکه معنایش این است که خداوند آن مفهومی است که هیچ شکی نمی توان دراوکردو هروقت به یک معنایی دست یافتید که دیدید نمی توانیددر آن شک کنید، آن خداوندست
 
وحدت وجود
 
== وحدت وجود ==
 
خداوندشبیه هیچ کس نیست چون وجود محض است ،وجود نمی تواند دوتاباشدولی ماهیت می تواند هزارتا چیز باشدچون عامل دویی ماهیت است نه وجود اگردوتاچیزداریم به خاطراینست که دوتاماهیت داریم اما وجودچون ماهیت ندارد نمی توانددوتاشود
 
 
خداوندشبیه هیچ کس نیست چون وجود محض است ،وجود نمی تواند دوتاباشدولی ماهیت می تواند هزارتا چیز باشدچون عامل دویی ماهیت است نه وجود اگردوتاچیزداریم به خاطراینست که دوتاماهیت داریم اما وجودچون ماهیت ندارد نمی توانددوتاشود
 
== شعر ==
 
 
شعر همه اش رمزاست وعلت اینکه بصورت رمز بیان شده است برای این است که اصلااین حقایق گفتنی نبوده واین ساده ترین صورتی بوده که امکان داشته این حقایق رابیان کنند
 
 
چمن
 
== چمن ==
 
خط ۴۶:
گوشه چمن جایی است که انسان ازغوغای خلق وآشوب دنیافراغت داشته باشد ،این چمن می تواندخانه شما باشددوستان را دعوت کنید خانه تان وصحن خانه تان را بکنید صحن چمن وازمیخانه حافظ و مولانا واین بزرگان قرض کنیدوبرای دوستانی که اهل این معانی هستندشعربخوانید
 
 
== گول خوردن==
 
گول خوردن
 
 
آدم فقط وقتي گول مي خورد كه صاف نيست وگرنه نمي شودكه انسان فرق دروغ باراست رانفهمدچون دروغ خيلي طعم وبوو مزه اش باراست فرق مي كند
سطر ۶۲ ⟵ ۵۸:
اگرشامه باطني ما هم سالم باشدمي توانيم تشخيص دهيم و مي توانيم اطلاعات رابگيريم
 
 
احوال پرسي
 
== احوال پرسي ==
 
 
احوال پرسي هاي ما بصورت تعارف درآمده وسريع تمام مي شودولي وقتي مي گوييم حال توچطوره؟ يعني واقعادلم مي خواهدبدانم ومي خواهم بيايم درزندگي تووبدانم چه نيازي داري؟ما اگرواقعاحال هم رابپرسيم خيلي ازمشكلات حل مي شود
 
 
== دل ==
 
 
اگرروح ماوسعت بيشتري پيداكند تمام آنچه كه دردل تمام آدمها است را مي توانيم بگيريم ماگيرنده مان ضعيف است وگرنه قيافه آدمهاراكه نگاه كنيد مي فهميد كه دردل او چيست اينكه مي گويندازدل به دل روزنه اي هست يعني شبكه اتصالي هست ولي مابه دليل اشتغال دائم به خودمان ونفسانيات خودمان نمي توانيم ازدل هم باخبرشويم ما اگرصاف بشويم ازاحوال هم بي اطلاع هم باخبرمي شويم
 
 
== اينترنت ==
 
اينترنت
 
 
امروزه تمام سلولهاي عالم پرازعلم ودانش وآگاهي شده است وفقط شمابايددستوربدهيدواطلاعات رابگيريد،ازطريق شبكه اينترنت تمام كتابهاي عالم دراختيارشماخواهدبوداكراتصال ما محدودباشد فقط هاردديسك خودمان خواهدبودوچندتا سي دي اي كه داريم ولي اگرمتصل شديم به شبكه اينترنت تمام اطلاعات دراختيارماخواهدبودولي يك شبكه اينترنت بزرگتري هست كه هنوزبه آن دسترسي پيدانكرده اندوآن شبكه اينترنتي است كه انبياواوليا وشعراي آسماني به آن شبكه متصل مي شوند،آنچنان كه شعراي آسماني مي گويندكه ما شعرنمي گوييم بلكه الهه شعررا صدامي كنيم واو مي آيدوشعروداستان راتعريف مي كندچون اوازعالم بالا به آن شبكه دسترسي دارد
 
 
دروغ
 
== دروغ ==
 
دروغ خودش جهنم است اگرشماعميق شويدمتوجه مي شويدكه همين الان دروغ آتش است به محض اينكه آدم دروغ مي گويدنظام فكري اش به هم مي خوردوتمركزحواسش راازدست مي دهدوكم حافظه مي شودوهزارعيب رواني پيدامي كندآدم هاي دروغگوازسلامت فكربرخوردارنيستندتمركزحواس كه عامل خلاقيت است درآنهاازبين مي رودچون آدم دروغگواضطراب داردچون مي داندكه دروغ خوب نيست ودلش هم نمي خواهدكه فاش بشودوهردروغ آدم رابه دروغ ديگري مي كشاندويك دوتادروغ انسان كه فاش شدهويت او زيرسوال مي رودهيچ چيز بدترازاين نيست كه وقتي انسان حرفي مي زندمردم نگاه كنندكه اين آقاراست مي گويديادروغ ،هيچ چيز بهترازاين نيست كه وقتي آدم حرفي زدهمه بگوينداين آقاوقتي حرفي زدراست است؛ بنابراين شخصيت اجتماعي انسان وحضورآدم درجامعه به هم مي خوردواين ادامه پيدا مي كندتاقيامت وبه شكلهاي ديگري ظهورپيدامي كندواينطورنيست كه شمارابه خاطردروغ مجازات كنندبلكه خوداين دروغ مجازات شماست
 
دروغ خودش جهنم است اگرشماعميق شويدمتوجه مي شويدكه همين الان دروغ آتش است به محض اينكه آدم دروغ مي گويدنظام فكري اش به هم مي خوردوتمركزحواسش راازدست مي دهدوكم حافظه مي شودوهزارعيب رواني پيدامي كندآدم هاي دروغگوازسلامت فكربرخوردارنيستندتمركزحواس كه عامل خلاقيت است درآنهاازبين مي رودچون آدم دروغگواضطراب داردچون مي داندكه دروغ خوب نيست ودلش هم نمي خواهدكه فاش بشودوهردروغ آدم رابه دروغ ديگري مي كشاندويك دوتادروغ انسان كه فاش شدهويت او زيرسوال مي رودهيچ چيز بدترازاين نيست كه وقتي انسان حرفي مي زندمردم نگاه كنندكه اين آقاراست مي گويديادروغ ،هيچ چيز بهترازاين نيست كه وقتي آدم حرفي زدهمه بگوينداين آقاوقتي حرفي زدراست است؛ بنابراين شخصيت اجتماعي انسان وحضورآدم درجامعه به هم مي خوردواين ادامه پيدا مي كندتاقيامت وبه شكلهاي ديگري ظهورپيدامي كندواينطورنيست كه شمارابه خاطردروغ مجازات كنندبلكه خوداين دروغ مجازات شماست.
 
انسان الهي
 
== انسان الهي
==
 
ما چون يكي هستيم يك كارهم بيشترنكنيم صدتاكارنكنيم ويك كاربكنيم بعضي ها تقسيم مي كنندكارهارابه كاردنيوي مثل خوردوخواب وزن و بچه وكامپيوترومدرسه و... ويك كارهايي را هم مي گويندكاراخروي مثل نمازوروزه وكارهاي خيريه و... ؛درصورتيكه هم چنين چيزي نيست بلكه بايدانسانهاراتقسيم كردبه انسانهاي الهي وانسانهاي دنيوي،اگرانسان الهي شد،خوردوخواب او هم الهي مي شود چون به خاطرخدازندگي مي كندوبخاطرخداپشت كامپيوترمي نشيند وبه خاطرخداكتاب مي نويسدوهمه اش مي شودكاراخروي وعاشق خداونداصلاكاردنيوي نمي كند، انسان الهي بشويدوبرويددنبال دنيا وهزارتاكاربكنيدتاوجودتان منشا خيروبركت بشود وخلاقيت وسازندگي و آباداني ايجادبشود ؛انسان هست كه الهي مي شود يا دنيوي،اگردنيوي شديد همه كارهايتان دنيوي مي شودوحتي حج و نمازوزكاتتان هم دنيوي مي شود،وقتي روي آدم به طرف دنيا وهواهاي نفساني خودش بودديگرتفاوتي نمي كندكه به كدام طرف بايستدونمازبخواند چون به هرطرف بايستددراصل به طرف خودش ايستاده ونماز خوانده
 
 
== شيطان ==
 
شيطان
 
 
ماشخصا وظيفه اي نداريم كه با شيطان خصومتي داشته باشيم وكينه اي ازاوبه دل بگيريم فقط چون خداونداورالعن كرده ما هم اورالعن مي كنيم ؛وگرنه خيلي خوب است كه يكي هست كه ادعاهاي بي معني مارارسواكند ،شيطان الزام نمي كندبلكه افشا مي كندوكارشيطان افشاگري است ،شيطان يك مقدارعلف دستش مي گيردو مي آوردجلوي دهان آدمها ،اگركسي قاپ زدوعلف را خورد معلوم است كه خوداودرعالم بهايم بوده وگرنه اگرانسان باشد كه علف نمي خورد،شيطان قادرنيست كسي را اجباركند،نه نبي اجبارمي كندونه شيطان "لااكراه في الدين"ولي شيطان آشكارمي كند،شيطان مي آيدجلوي انسان ووسوسه مي كند ومعلوم مي كندكه تودروغ گفتي كه من خداپرستم ودلم پيش خداست بلكه دلت پيش غيرخداست ،توحيدت را نفي مي كندتامتوجه شوي موحدنيستي وبروي وتوحيدواقعي رابدست بياوري؛اين كه خداوندشيطان را گذاشته در عالم براي خيرماست تاماراهرلحظه متوجه كند،شما مي توانيدخودتان رالحظه به لحظه باشيطان آزمايش كنيد،آيا خيرانسان اين نيست كه يك دستگاهي داشته باشدكه نشان دهدفشارخون او بالاست يا پايين است وخطرمرگ براي انسان است،شيطان آزمون ومحك همه عالم هستي است،همه ادعاهاي باطل وبيخودي را رسوا مي كند،به همين جهت هم شيطان گفته كه بامخلصين كاري ندارم"الاعبادك الله المخلصين"چون عبادمخلص همه آزمايش هارا باموفقيت سپري كردندوقبول شدند
 
 
 
== خبر ==
 
 
بزرگترين هديه اي كه پيغمبر براي ما آورد اين خبربود كه گفت تونخواهي مرد، اين بزرگترين نگراني ما رابرطرف مي كندخبري بالاترازاين درعالم نيست كه ايهاالناس مااين بدن نيستيم اين بدن ارتباطي باماندارداين يك دستگاهي است كه سپرده انددست ماوگفتندشمافعلابااين كامپيوتركاركنيد،اگر كامپيوترخراب بشودشماكه خراب نمي شويدشماكه كامپيوترنيستيدبلكه پشت كامپيوترهستيد،من كه دارم ميبينم چشم كه نمي بيند مغزهم كه نمي بيند ،من دارم مي بينم اين خبربزرگ راپيغمبرآوردكه توجانت محفوظ است ونگران جانت نباش
 
 
== مرگ ==
 
مرگ
 
 
بعضي هامعتقدندعامل همه بيماريهاي رواني ترس ازعدم است، مامي ترسيم كه نكندنيست شويم نگراني مرگ حرص توليدمي كندهزارمشكل توليدمي كنداين كه مامي ميريم وبعدش هم خبري نيست وبه كلي نابودمي شويم ،اين خودش عامل بيماري است. اول انسان ازپيري مي ترسدبه محض اينكه ازمرگ نگراني پيداكرد فكرمي كند كه زمان گذشت چه كاركنم دارم پيرمي شوم وبعدش هم مرگ مي آيد شروع مي كند ازپيري ترسيدن ازمقدمات وآثارمرگ شروع مي كندبه ترسيدن امايك مرتبه يك رسول گرامي اي مي آيدوآيه اي مي آوردكه" ام حسبتم اناخلقناكم عبثا "،چقدرساده لوحي است كه انسان فكركندخدااورابااين حكمت ومعرفت آفريده براي اينكه بزندوخرابش كند، مرگ فقط يك انتقال است ازيك جايي به جاي ديگر ، درهيچ جاي قرآن گفته نشده است كه انسان فنامي شودواين تفكرفناراشيطان درذهن انسان وسوسه مي كندومي گويد كه مرگ نزديك است بروهركاري كه مي خواهي بكن ومرگ رابه عنوان فنامعرفي مي كندوگرنه درقرآن اصلاچنين چيزي نيست وقتي كه صحبت از مرگ هست صحبت از انتقال است وگفته شده كه "مرگي كه ازآن فرارمي كنيد ملاقات مي كندشمارا" يعني شماهستيدومرگ را ملاقات مي كنيدو بامرگ سلام عليك مي كنيد؛يك شاعرانگليسي مكالمه اي رابيان كرده بين انسان ومرگ كه مرگ به انسان مي گويدخاك بشووبميرونابودبشووانسان جواب مي دهدكه قراراين نبوده بلكه اين قرارمربوط به خاك بوده كه خاك به خاك بايدبرگرددنه روح ولباس تن رادرمي آوردوپرت مي كندجلوي مرگ و مي رود
 
 
== بخشش ==
 
 
گناه يعني نقصان ومحوكردن گناه يعني رسانيدن كسي از مرتبه نقصان به كمال؛
سطر ۶۰۸ ⟵ ۵۷۸:
 
 
== خانه تکانی ==
 
 
سطر ۶۹۲ ⟵ ۶۶۴:
 
 
== قوانين الهي
==
 
سطر ۱٬۳۴۴ ⟵ ۱٬۳۱۸:
 
 
== علامت مشخصه کار خوب از بد ==
 
 
 
سطر ۱٬۳۵۰ ⟵ ۱٬۳۲۶:
 
 
[[ذکر گفتن]
 
[[== ذکر گفتن] ==
خاصیتها مال اسم هاواذکارنیست حتی تصورآنها هم خاصیتی ندارد،مثل گل که خاصیتش مال خودش است نه مال اسمش و بدون اسمش هم خاصیت دارد]
 
 
خاصیتها مال اسم هاواذکارنیست حتی تصورآنها هم خاصیتی ندارد،مثل گل که خاصیتش مال خودش است نه مال اسمش و بدون اسمش هم خاصیت دارد]
 
 
== پیوند به بیرون ==
 
[http://www.elahighomshei.mihanblog.com عنوان پیوندمنبع]== پیوند به
 
بیرون ==
{{ویکی‌پدیا}}
{{ناتمام}}
--[[ویژه:مشارکت‌ها/212.16.85.54|212.16.85.54]] ‏۹ اوت ۲۰۰۹، ساعت ۲۲:۴۰ (UTC)--[[ویژه:مشارکت‌ها/212.16.85.54|212.16.85.54]] ‏۹ اوت ۲۰۰۹، ساعت ۲۲:۴۰ (UTC)--[[ویژه:مشارکت‌ها/212.16.85.54|212.16.85.54]] ‏۹ اوت ۲۰۰۹، ساعت ۲۲:۴۰ (UTC)--[[ویژه:مشارکت‌ها/212.16.85.54|212.16.85.54]] ‏۹ اوت ۲۰۰۹، ساعت ۲۲:۴۰ (UTC)
[[رده:نویسندگان اهل ایران|الهی قمشه‌ای، حسین]]