جورج اورول: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Sh4hriar (بحث | مشارکت‌ها)
Sh4hriar (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۱۵:
* من نمی گویم که بشر می تواند تمام عمرش را با چیدن گل پامچال و این جور کارها سر کند ، من می دانم که باید کار کرد ، سوای این ها اگر شکمت پر نباشد و خانه گرم نداشته باشی به چیدن گل فکر هم نمی کنی
*از تعقیب آنچه که در پی آنی دست بکش ، آرام بگیر ، تنفس کن ، بگذار آرامش تا مغز استخوانت نفوذ کند ، بی فایده است . ما اینکار را نمی کنیم ، هنوز کارهای احمقانه از ما سر می زند
*چرا مردم به جای گذراندن بیهوده عمر در اطراف خود نظر نمی کنند؟ و من از اینکه ما جماعت چیزی بیش از یک احمفاحمق خونخوار نیستیم در تعجبم
*اصل همان است که در درونم حس کردم ، می دانم که احساس خوبیست ، همیشه هم در دسترس است . همه ما می دانیم که "آن" همین جاست
*من بیشتر از آن چاق هستم که یک مضنون سیاسی باشم ، هیچکس مرا با باتون پلاستیکی نمی زند ، من ، آدم متوسط الحالی هستم که قدم می زنم ، سیم ها خاردار ، شعار ، صورتهای بزرگ ، زیرزمین هایی که در آن قصاب ها تو را از پستپشت قاچ می کنند . "این" آدم هایی را که بیشتر از من می فهمند می ترساند
* وقتی می گویم آرامش ، منظورم نبود جنگ نیست ، من احساس درونت را می گویم ، و اگر پسر بچه ها با باتون پلاستیکی مراقب ما باشند آن را برای همیشه از دست داده ایم...