[[Imageپرونده:La Fontaine Louvre.jpg|144px|thumb|left|این قانون [[طبیعت]] است که ما را به یاری رساندن به یکدیگر فرامیخواند. - ژان دولافونتن]]
'''[[W:ژان دو لافونتن|ژان دو لافونتن]]'''،شاعر و نویسنده فرانسوی. ([[W:۸ ژوئیه|۸ ژوئیه]] [[W:۱۶۲۱(میلادی)|۱۶۲۱]] - [[W:۱۳آوریل|۱۳ آوریل]] [[W:۱۶۹۵ (میلادی)|۱۶۹۵ میلادی]])
== دارای منبع ==
* «شتاب بیحاصل است، به هنگام راهافتادن شرط است.»
** ''مجموعه افسانهها''
* «از دور چیزکی است، از نزدیک هیچ.»
** ''مجموعه افسانهها''
* «این قانون [[طبیعت]] است که ما را به یاری رساندن به یکدیگر فرا میخواند.»
** ''مجموعه افسانهها''
* «سلام و تهنیت خلق نه بر بزرگان نابخرد، بل بر جامه گرانبهای آنها است.»
** ''مجموعه افسانهها''
* «طمع کردن در سود بیشتر، بیدغدغه زیان میسر نخواهد بود.»
** ''مجموعه افسانهها''
* «بربالهای زمان، غمها نیز به دوردستها پرواز میکنند.»
** ''کتاب ششم/ افسانه ۲۱''
* «من خم میشوم، اما نمیشکنم.»
** ''کتاب اول/ افسانه ۲۲''
* «نخستین کسی که میتواند زن را فریب دهد خود او است.»
** ''مجموعه افسانهها''
** ''مجموعه افسانهها''
== بدون منبع ==
* «[[صلح]] و صفا و آرامش مسلط بر [[زندگی]] مرغها، با آمدن یک [[خروس]]، به پایان رسید و [[جنگ]] و ستیز آغاز شد.»
* «قلب زن پرتگاهی است که عمقش را نمیتوان تخمین زد.»
* «کلیدی که صندوق پول را باز میکند، قفل دلها را میگشاید.»
* «نوع انسان با این همه بزرگی خود هنوز آنقدر انسان نشدهاست که بتواند فقط از عقل انسانی خود دستور بگیرد، این است که میبینید افسانهای که از قول یک قورباغه یا سوسک بالدار نقل شده، بیش از کلمات حکما در مغز مردم نفوذ میکند. انسان تاکنون بزرگترین تجربهها و معارف خود را از حیوانات ناچیزتر از خود یاد گرفتهاست.»
* «وقتی به رستوران وارد میشوی ببین جیبت چه میگوید، نه معدهات.»
* «هیچ چیز بر [[عشق]] نمیتواند حکومت کند، بلکه این عشق است که حاکم بر همهچیز است.»
== پیوند به بیرون ==
{{ناتمام}}
[[رده:نویسندگان|لافونتن، ژان دو]]
|