پلنگ: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
CommonsDelinker (بحث | مشارکت‌ها)
جز پروندهٔ Leopard.jpg که در ویکی‌انبار به دست EugeneZelenko حذف شده بود، به این علت برداشته شد: Missing essential information: source, license and/or permission: since October 25, 2008
Tanhabot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات: جراحی پلاستیک و زیباسازی
خط ۱:
 
'''[[W:پلنگ|پلنگ]]''' جانوری است از رده پستان‌داران، از راسته گوشت‌خواران و جزو تیره گربه‌سانان.
 
== [[گفتاورد]] ==
* «از این جهت [[شیر|شیری]] از جنگل ایشان را خواهد کشت و [[گرگ]] بیابان ایشان را تاراج خواهد کرد و پلنگ بر شهرهای ایشان به کمین خواهد نشست و هرکه از آن‌ها بیرون رود دریده خواهد شد زیرا که تقصیرهای ایشان بسیار و ارتدادهای ایشان عظیم است.»
** ''[[انجیل عهد عتیق]]، کتاب ارمیاء، ۵، ۶''
 
* «[[اسب|اسبان]] ایشان از پلنگ‌ها چالاک‌تر و از [[گرگ|گرگان]] شب تیزروترند و سواران ایشان جست و خیز می‌کنند.»
** ''[[انجیل عهد عتیق]]، حبقوق نبی - ۱، ۸''
 
* «بعد از آن نگریستم و اینک دیگری مثل پلنگ بود که بر پشتش چهار بال مرغ داشت و این وحش چهار سر داشت و سلطنت به او داده شد.»
** ''[[انجیل عهد عتیق]]، دانیال نبی - ۷، ۶''
 
* «پس من برای ایشان مثل [[شیر]] خواهم بود و مانند پلنگ به سر راه بر ایشان حمله خواهم آورد و پرده دل ایشان را خواهم درید و مثل شیر ایشان را خواهم خورد و حیوانات صحرا ایشان را خواهد درید.»
** [[انجیل عهد عتیق]]، کتاب هوشع نبی - ۱۳، ۷-۸
 
* «و [[گرگ]] با [[گوسفند|بره]] سکونت خواهد داشت و پلنگ با [[بز|بزغاله]] خواهد خوابید و [[گاو|گوساله]] و [[شیر]] و پرواری باهم و طفل کوچک آن‌ها را خواهد راند و [[گاو]] با [[خرس]] خواهد چرید و بچه‌های آن ها باهم خواهند خوابید و شیر مثل گاو کاه خواهد خورد.»
** [[انجیل عهد عتیق]]، کتاب اشعیاء نبی - ۱۱، ۶
 
== [[ضرب‌المثل]] ==
* «پیشانی پلنگ خاریدن»
 
== پلنگ در شعر فارسی ==
 
* «از آواز کوسش همی روز [[جنگ]]//بدرد دل [[شیر]] و چرم پلنگ»
** ''[[فردوسی]]''
 
* «از بار هجو من [[خر]] خم‌خانه گشت لنگ// آن همچو [[شیر]] گنده‌دهان پیس چون پلنگ»
** ''[[سوزنی سمرقندی]]''
* «از پی خدمت تو تا تو ملک صید کنی// به نهاله‌گه تو راند نخجیر پلنگ»
** ''[[فرخی سیستانی]]''
 
* «با همت [[شاهین|باز]] باش و با کبر پلنگ// زیبا بگه شکار و پیروز به [[جنگ]]»
** ''[[مسعود سعد سلمان]]''
* «به بال و پر چو هزبری به خشم و کين چو پلنگ// بخال و خط چو تذروی بدست و پا چو [[آهو|غزال]]»
** ''[[طالب آملی]]''
 
* «بپوشید تن را بچرم پلنگ// که جوشن نبد آنگه آیین [[جنگ]]»
** ''[[فردوسی]]''
 
* «برده ران و برده سینه برده زانو برده ناف// از هیون و از هزبر و از [[گوزن]] و از پلنگ»
** ''[[منوچهری دامغانی]]''
 
* «بزرگواری جنسی است از فعال امیر// چنانکه هیبت نوعی است از خصال پلنگ»
** ''[[فرخی سیستانی]]''
 
* «بندگان شه کمند از چرم [[شیر|شیران]] کرده‌اند// در کمرگاه پلنگان جهان افشانده‌اند»
** ''[[خاقانی]]''
 
* «به پرده درون خیمه‌های پلنگ// بر آیین سالار ترکان پشنگ»
** ''[[فردوسی]]''
 
* «بهر پلنگان کین، کرد سراب از محیط// بهر نهنگان [[مذهب|دین]] کرد محیط از سراب»
** ''[[خاقانی]]''
 
* «به یک خدنگ دژآهنگ [[جنگ]] داری تنگ// تو بر پلنگ شخ و بر نهنگ [[دریا]]بار»
** ''[[عنصری بلخی]]''
 
* «ترحم بر پلنگ تیزدندان// ستم‌كاری بود بر [[گوسفند|گوسفندان]]»
** ''[[سعدی]]''
 
* «چون کلنگان از هوا آهنگ او سوی نشیب// چون پلنگان از نشیب آهنگ او سوی فراز»
** ''[[منوچهری دامغانی]]''
 
* «چون نهنگان اندر آب و چون پلنگان از جبال// چون کلنگان در هوا و همچو [[طاووس|طاووسان]] بکوی»
** ''[[منوچهری دامغانی]]''
 
* «چه خطر بود [[سگ|سگی]] را که قدم زند به جایی// که پلنگ در وی الا ز ره خطر نیاید»
** ''[[خاقانی شروانی]]''
 
* «خواجه از کبر آن پلنگ آمد// که همی با وجود بستیزد»
** ''[[کمال‌الدين اسماعیل]]''
 
* «دشت را و بیشه را و کوه را و آب را// چون [[گوزن]] و چون پلنگ و چون [[شترمرغ]] و نهنگ»
** ''[[منوچهری دامغانی]]''
 
* «در کمر کوه ز خوی دورنگ// پشت بریده است میان پلنگ»
** ''[[نظامی]]''
 
* «رنگیم و با پلنگ اجل کارزار ماست// آخر چه کارزار کند با پلنگ رنگ// کبر پلنگ در سر ما و عجب مدار// کز کبر پایمال شود پیکر پلنگ»
** ''[[سوزنی سمرقندی]]''
 
* «روز و شب از قاقم و قندز جداست// این دله پیسه پلنگ اژدهاست»
** ''[[نظامی]]''
 
* «ز خون یلان سیر شد روز [[جنگ]]// به [[دریا]] نهنگ و به خشکی پلنگ»
** ''[[فردوسی]]''
 
* «ز [[دریا]] برآمد یکی [[اسب]] خنگ// سرون گرد چون گور و کوتاه لنگ// دمان همچو [[شیر]] ژیان پر ز خشم// پلنگ و سیه خایه و زاغ چشم»
** ''[[فردوسی]]''
 
* «ز [[شاهین]] و از [[شاهین|باز]] و پران [[عقاب]]// ز [[شیر]] و پلنگ و نهنگ اندر آب// همه برگزيدند فرمان اوی// چو خورشید، روشن شدی جان اوی»
** ''[[فردوسی]]''
 
* «سراپرده از دیبه رنگرنگ// بدو اندرون خیمه‌های پلنگ»
** ''[[فردوسی]]''
 
* «سپر نفکند [[شیر]] غران ز [[جنگ]]// نیندیشد از تیغ بران پلنگ»
** ''[[سعدی]]''
 
* «صیاد نه هربار شکاری ببرد// افتد که یکی روز پلنگش بدرد»
** ''[[سعدی]]''
 
* «که [[خرگوش]] حیض‌النسا دارد و من// پلنگم ز حیض‌النساء می‌گريزم»
** ''[[خاقانی]]''
* «[[گربه]] [[شیر]] است در گرفتن [[موش]]// لیك موش است در مصاف پلنگ»
** ''[[سعدی]]''
* «مرا [[جنگ]] دشمن به آید ز ننگ// یکی داستان زد بر این بر پلنگ// که خیره به بدخواه منمای پشت// چو پیش آیدت روزگار درشت»
** ''[[فردوسی]]''
 
* «نبینی كه چون [[گربه]] عاجز شود// برآرد به چنگال چشم پلنگ»
** ''[[سعدی]]''
 
* «نجهد از بر تیغت نه [[شیر|غضنفر]] نه پلنگ// نرهد از کف رادت نه بضاعت نه جهاز»
** ''[[منوچهری دامغانی]]''
 
* «نهاله‌گاه به خوشی چو لاله‌زاری گشت// ز خون سينه رنگ و ز خون چشم پلنگ»
** ''[[فرخی سیستانی]]''
 
* «ور زان‌که بغردی بناگاهان// پیرامن او پلنگ یا ببری»
** ''[[منوچهری دامغانی]]''
 
* «ور [[گاو]] گشت امت [[اسلام]]، لاجرم// [[گرگ]] و پلنگ و [[شیر]]، خداوند منبرند»
** ''[[ناصرخسرو]]''
 
* «و زان پس برفتند سیصد ‌سوار// پس [[شاهین|بازداران]] همه یوزدار// به زنجیر هفتاد [[شیر]] و پلنگ// به دیبای چین اندرون بسته تنگ»
** ''[[فردوسی]]''
 
* «هر بیشه گمان مبر که خالی‌ست// شاید که پلنگ خفته باشد»
** ''[[سعدی]]''
 
* «هرکه او مجروح گردد یک‌ره از نیش پلنگ// [[موش]] گرد آید برو تا کار او زیبا کند»
** ''[[منوچهری دامغانی]]''
 
* «همه راغ‌ها شد چو پشت پلنگ// زمین هم‌چو دیبای رومی برنگ»
** ''[[فردوسی]]''
 
* «یکی [[گرگ]] در وی بسان نهنگ// بدرد دل [[شیر]] و چرم پلنگ»
** ''[[فردوسی]]''
 
== پیوند به بیرون ==
{{ویکی‌پدیا}}
{{ناتمام}}
 
[[رده:حیوانات|پلنگ]]
 
[[رده:حیوانات|پلنگ]]
 
[[de:Leopard]]