[[تصویرپرونده:Fly_01.gif|thumb|«ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه تست// عرض خود میبری و زحمت ما میداری» [[حافظ]]]]
'''[[W:مگس|مگس]]'''، حشرهای است از راسته دوبالان.
== [[گفتاورد]] ==
* «ای مردمان زده شد مثلی پس گوش باز دارید مرآنرا بدرستیکه آنانکه میخوانید از غیر خدا هرگز نتوانند آفرید مگسی را و اگرچه اجتماع نمایند مرآنرا و اگر برباید از ایشان مگس چیزی را نمیتوانند استخلاص کرد آنرا از او ناتوان آمد عابد و معبود.»
** ''[[قرآن]]، سوره حج، آیه ۷۳''
* «تا وقتی که با [[تلویزیون]] نتوان یک مگس را کشت، جای [[روزنامه]] را نخواهد گرفت.»
** ''[[مانفرد رومل]]''
* «مگس انگبین و کرم پیله که به دیدار حقیرند ولیکن از ایشان چیزها پدیدار آید عزیز و باقیمت.»
** ''[[نوروزنامه]]''
* «مگس بر نجاست آدمی نیکوتر از آنک علما بر درگاه سلطان.»
** ''[[محمدبن سلمه]] از امثال و حکم - [[دهخدا]]، ص. ۱۷۲۹''
* «نیشهای چند مگس هرگز [[اسب]] چابک را از تاختن باز نمیدارد.»
** ''[[ولتر]]''
* «و باشد که یکی در مگس نگه کند گوید 'این را چرا آفرید؟' و نداند که مگس نیز در آدمی نگرد، گوید 'این را چرا آفرید؟'»
** ''[[محمد بن محمود همدانی]]، [[عجایبنامه]]''
== [[ضربالمثل]] ==
* «به مگس هم آزارش نرسد.» ''[[ضربالمثلهای هلندی|ضربالمثل هلندی]]''
* «مثل مگس دست بر سر داشتن»
* «مگس پراندن»
* «مگس را در هوا رگ زدن»
* «مگس چیزی نیست اما دل را چرکین میکند.»
* «مگس حرام نیست لیکن دل به هم زند.»
== مگس در شعر فارسی ==
* «آمد شدن تو اندرین عالم چیست// آمد مگسی پدید و ناپیدا شد»
** ''[[خیام]]''
* «آن مگس بر برگ کاه و بول [[خر]]// همچو کشتیبان همی افراشت سر»
** ''[[مولوی]]''
* «استخوانی طلبد جان همای// که به صحرا مگسش نشناسد»
** ''[[خاقانی]]''
* «ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه تست// عرض خود میبری و زحمت ما میداری»
** ''[[حافظ]]''
* «این دغلدوستان كه می بینی// مگسانند دور شیرینی»
** ''[[سعدی]]''
* «با [[کبوتر]]، [[شاهین|باز]] كی شد هم نفس// كی شود هم راز، عنقا با مگس»
** ''[[مولوی]]''
* «برآستان تو غوغای [[عشق|عاشقان]] چه عجب// که هر کجا شکرستان بود مگس باشد»
** ''[[حافظ]]''
* «بر خوان تو این شکر که میبینم// بی فایده است مگس که میرانی»
** ''[[سعدی]]''
* «بنده خویشتنم خوان که به شاهی برسم// مگسی را که تو پرواز دهی [[شاهین]] است»
** ''[[سعدی]]''
* «پرستار امرش همه چیز و کس// بنیآدم و مرغ و [[مورچه|مور]] و مگس»
** ''[[سعدی]]''
* «پرهیزم از آن [[عسل]] كه با زهر آمیخت// بگریزم از آن مگس كه بر [[مار]] نشست»
** ''[[تاریخ گیلان]]''
* «تو بر زمانه نه آن پرگشاده سیمرغی// که خوابگاه مگس شاید آشیانه تو»
** ''[[انوری]]''
* «تو خواهی آستین افشان و خواهی روی درهم کش// مگس جایی نخواهد رفت از دکان حلوایی»
** ''[[سعدی]]''
* «چرب و شیرین خوانچه دنیا// به مگس راندنش نمیارزد»
** ''[[خاقانی]]''
* «چون به دنیای دون فرود آمد// به [[عسل]] در بماند پای مگس»
** ''[[سعدی]]''
* «چون قدم با شاه و با بگ میزنی// چون مگس را در هوا رگ میزنی»
** ''[[مولوی]]''
* «چون مگس حاضر شود در هر طعام// از وقاحت بیصلاح و بیسلام»
** ''[[مولوی]]''
* «دوغبایی بپز كه از چپ و راست// در وی افتند چون مگس در ماست»
** ''[[سعدی]]''
* «دیده کز نعمت دیدار نبودش بهری// مگسی بود که مهمان سر خوانی بود»
** ''[[وحشی بافقی]]''
* «رزق را روزیرسان پر میدهد// بیمگس هرگز نماند عنکبوت»
** ''[[صائب تبریزی]]''
* «صوفیان در دمی دو عید کنند// عنکبوتان مگس قدید کنند»
** ''[[سنایی]]''
* «[[طاووس]] رخش چو کرد یک جلوه// عقلم چو مگس دو دست بر سر زد»
** ''[[عطار نیشابوری]]''
* «طوطیان در شکرستان کامرانی میکنند// وز تحسر دست بر سر میزند مسکین مگس»
** ''[[حافظ]]''
* «گرچه خوبی به سوی زشت به خواری منگر// کاندر اين ملک چو [[طاووس]] به کار است مگس»
** ''[[سنایی]]''
* «گر خود مگس شوم ننشینم بر آن [[عسل]]// ترسم ز نیش چشم چو [[زنبور]] کافرت»
** ''[[خاقانی]]''
* «مگس پنداشت کان قصاب دمساز// برای او در دکان کند باز»
** ''[[عطار نیشابوری]]''
* «ندارم باک از آن هرگز که دارم انگبین بر خوان// کجا کس [[عسل|انگبین]] دارد مگس بر گرد خوان دارد»
** ''[[سنایی]]''
* «نرسم در خیال تو چه عجب// که مگس در [[عقاب]] می نرسد»
** ''[[خاقانی]]''
* «نکنم رغبت دنیا که متاعی است قلیل// شاهبازان به گه صید نگیرند مگس»
** ''[[ابن یمین]]''
* «نیکمردی نه آن بود که کسی// ببرد [[عسل|انگبینی]] از مگسی»
** ''[[نظامی]]''
* «وصالی بی فراقی قسم کس نیست// که [[گل]] بیخار و شکر بیمگس نیست»
** ''[[عطار نیشابوری]]''
== پیوند به بیرون ==
{{ویکیپدیا}}
{{ناتمام}}
[[رده:حیوانات|مگس]]
[[de:Fliege]]
|