[[Imageپرونده:XN AntMilkAphid.gif|thumb|300px|«مور گرد آورد به تابستان// تا فراغت بود زمستانش» [[سعدی]]]]
'''[[W:مورچه|مورچه]]'''
== [[گفتاورد]] ==
* «ای شخص کاهل نزد مورچه برو و در راههای او تأمل کن و حکمت را بیاموز که وی را پیشوایی نیست و نه سرور و نه حاکمی اما خوراک خود را در تابستان مهیا میسازد و آذوقه خویش را در موسم حصاد جمع میکند.»
** ''[[انجیل عهد عتیق]]، امثال سلیمان - '''۶'''، ۶، ۷، ۸''
* «[[ماهی]] بزرگی که کشتی را میبلعد در خشکی مورچهای را حریف نیست.»
** ''[[لو بو وی]]''
== [[ضربالمثل]] ==
* «آزارش به مورچه نمیرسد.»
* «چشم مور و پای [[مار]] و نان ملا کس ندید.»
* «چوب نرم را موريانه بخورد.»
* «در خانه مور شبنمی طوفان است.»
* «[[شیر]] از مورچه می گریزد.»
* «[[فیل]] روی پلک چشمان دیده نمیشود اما مورچه آن طرف رودخانه دیده میشود.» ''[[ضربالمثلهای اندونزیایی|ضربالمثل اندونزیایی]]''
* «مورچه چیه که کلهپاچهاش چی باشه.»
* «مور در خانه خود حکم [[سلیمان]] دارد.»
* «مور همان به که نباشد پرش.»
== مورچه در شعر فارسی ==
* «آهنی را که موریانه بخورد// نتوان برد از او به صیقل زنـگ»
** ''[[سعدی]]''
* «بود قطره آب، طوفان مور// به کم مایهای، ناقص آید به شور»
** '' [[ ناصرخسرو]]''
* «بیابان چنان شد ز هر دو سپاه// که بر مور و بر [[پشه]] شد تنگ راه»
** ''[[فردوسی]]''
* «بیاورد از آن بوم چندان سپاه// که بر مور و بر [[پشه]] بربست راه»
** ''[[فردوسی]]''
* «پای ملخ پر بود از دست مور// دجله بود قطرهای از چشم کور»
** ''[[خواجوی کرمانی]]''
* «پس از بردن و گـرد کردن چو مور// بخور پیش از آن کت خورد کرم گور»
** ''[[سعدی]]''
* «چنان گشت از انبوه درگاه شاه// که بستند بر مور و بر [[پشه]] راه»
** ''[[فردوسی]]''
* «دشمن خواجه به بال و پر مغرور مباد// که هلاک و اجل مورچه اندر پر اوست»
** ''[[فرخی سیستانی]]''
* «دولت (همت) اگر سلسلهجنبان شود// مور تواند که [[سلیمان]] شود»
** ''[[وحشی بافقی]]''
* «سر [[پشه]] و مور تا [[شیر]] و [[گرگ]]// رها نیست از چنگ و منقار [[مرگ]]»
** ''[[فردوسی]]''
* «[[سلیمان|سلیمانی]] افتاده در پای مور// همان [[پشه|پشهای]] کرده بر [[فیل|پیل]] زور»
** ''[[نظامی]]''
* «[[شعر]] فرستادنت دانی ماند به چه؟// مور که پای ملخ نزد [[سلیمان]] برد»
** ''[[جمالالدین عبدالرزاق]]''
* «قوت [[پشه]] نداری چنگ با [[فیل|پیلان]] مزن// همدل موری نهای، پیشانی [[شیر|شیران]] مخار»
** ''[[جمالالدین عبدالرزاق]]''
* «گره به باد مزن گرچه بر مراد وزد// که این سخن به [[ضربالمثل|مثل]] مور با [[سلیمان]] گفت»
** ''[[حافظ]]''
* «مروت نباشد بر افتاده زور// برد مرغ دون دانه از پیش مور»
** ''[[سعدی]]''
* «مورچگان را چو بود اتفاق// [[شیر]] ژیان را بدرانند پوست»
** ''[[سعدی]]''
* «مور گرد آورد به تابستان// تا فراغت بود زمستانش»
** ''[[سعدی]]''
* «میازار موری که دانهکش است// که جان دارد و جان شیرین خوش است»
** ''[[فردوسی]]''
{{ویکیپدیا با عنوان|مورچه/موقت}}
{{ناتمام}}
[[رده:حیوانات|مورچه]]
|