[[Imageپرونده:Snake in basket.jpg|thumb|left|300px|«از شه، زی فقیه چنان بود رفتنم// کز بیم مار در دهن اژدها شدم» - [[ناصرخسرو]]]]
'''[[W:مار|مار]]'''
== [[گفتاورد]] ==
* «[[ازدواج]] یعنی با چشمان بسته، بهامید گرفتن یک مارماهی، دست فروبردن در جوالی پر از مار.»
** ''[[آرتور شوپنهاور]]''
* «به مارماهی مانی، نه این تمام و نه آن// منافقی چه کنی؟ مار باش یا [[ماهی]]»
** ''[[کلیله و دمنه]]''
* «پرهيزم از آن عسل كه با زهر آميخت// بگريزم از آن [[مگس]] كه بر مار نشست»
** ''[[تاریخ گیلان]]''
* «کشندهتر از نیش مار، بچه حقناشناس است.»
** ''[[ویلیام شکسپیر]]''
* «و طفل شیرخواره بر سوراخ مار بازی خواهد کرد و طفل از شیر بازداشته شده دست خود را بر خانه افعی خواهد گذاشت.»
** ''[[انجیل عهد عتیق]]، کتاب اشعیاء نبی- ۱۱، ۸''
== [[ضربالمثل]] ==
* «از بیم مار در دهن [[اژدها]] رفتن.»
* «از ترس جهنم به مار غاشیه پناه بردن.»
* «از ترس [[کژدم|عقرب]] جراره به مار غاشیه پناه بردن.»
* «از مار نزاید جز ماربچه.»
* «چشم [[مورچه|مور]] و پای مار و نان ملا كس ندید.»
* «خدا مار را شناخت ، براش پا نگذاشت.»
* «زبان خوش، مار را از سوراخ بیرون میآورد.»
* «زن بد بدتر بود از مار بد.»
* «[[زنبور]] به مار گفت: تو بزن من خود را می نمایم، من میزنم تو خود را نشان بده.»
* «مار از پونه بدش میآید، دم سوراخش سبز میشود.»
* «مار پوست بگذارد خوی نمیگذارد.»
* «مار تا راست نشود به سوراخ نمیرود.»
* «مار در آستين پروراندن.»
* «مار را بهدست دشمن باید گرفت.»
* «مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید میترسد.»
* «مار كه پیر شد [[قورباغه]] سوارش میشود.»
* «مار ِ مرده نگزد.»
* «مثل مار، خوش خط و خال.»
* «همه را مار میزند، ما را خرچُسونه!»
== مار درشعر فارسی ==
* «آنکه عیب تو گفت، یار تو است// وانکه پوشیده داشت، مار تو است»
** ''[[اوحدی مراغهای]]''
* «از درشتی ناید اينجا هیچكار// هم بهنرمی سركند از غار مار»
** ''[[مولوی]]''
* «از شه، زی فقیه چنان بود رفتنم// کز بیم مار در دهن [[اژدها]] شدم»
** ''[[ناصرخسرو]]''
* «اگر دل خوش بود می خوشگواراست// [[شراب]] تلخ در غم زهر مار است»
** ''[[وحشی بافقی]]''
* «اگر مار زاید زن باردار// به از آدمیزاده دیوسار»
** ''[[سعدی]]''
* «با چنین کم دشمنان کی خواجه آغازد به [[جنگ]]// اژدها را جنگ ننگ آید که با حربا کند»
** ''[[منوچهری دامغانی]]''
* «بشنو اين نكته را كه سخت نكوست// مار به دشمنت كه [[مجنون|نادان]] [[دوستی|دوست]]»
** ''[[سنایی]]''
* «بهنرمی برآید ز سوراخ مار// كه تیزی و تندی نیاید بكار»
** ''[[فردوسی]]''
* «پسندیدست بخشایش و لیكن// منه بر ریش خلقآزار، مرهم// ندانست آنكه رحمت كرد بر مار// كه آن ظلم است بر فرزند آدم»
** ''[[سعدی]]''
* «تا تریاق از عراق آورند، مارگزیده مرده باشد»
** ''[[سعدی]]''
* «جور دشمن چهكند گر نكشد طالب دوست// گنج و مار و [[گل]] و خار و غم و شادی به همند»
** ''[[سعدی]]''
* «چنان ز مرگ بترس از سیه سفیدی موی// كه مرد مارگزیده ز شكل پیسه رسن»
** ''[[جمالالدین عبدالرزاق]]''
* «چرا عمر [[طاووس]] و درآج كوته// چرا مار و كركس زید در درازی»
** ''[[مصیبی]]''
* «زنان ِ باردار ای مرد هشیار// اگر وقت ولادت مار زایند// ازآن بهتر بهنزدیک خردمند// كه فرزندان ناهنجار زايند»
** ''[[سعدی]]''
* «سر مار به دست دشمن بکوب!»
** ''[[سعدی]]''
* «ظلم ماریست هرکه پروردش// اژدهایی شَد و فرو بردش»
** ''[[مکتبی شیرازی]]''
* «عبث نبستهام از روی و موی راه نظر// گزیدهمارم و میترسم از سیاه و سفید»
** ''[[وحید قزوینی]]''
* «گفتی که خاک میخورد آن راست همچو مار// گفتی ز باد میزید این همچو سوسمار»
** ''[[جمالالدین عبدالرزاق]]''
* «گنج بیمار و [[گل]] بیخار نيست// شادی بیغم در این بازار نیست»
** ''[[مولوی]]''
* «مار همانست به سیرت که هست// ورچه به صورت بدر آید ز پوست»
** ''[[سعدی]]''
* «مخالفان را یک روز روزگار مده// که اژدها شود، ار روزگار یابد مار»
** ''[[فرخی سیستانی]]''
* «من آزمودهام اين رنج و دیده اين سختی// ز ریسمان متنفر بود گزیدهٔ مار»
** ''[[سعدی]]''
* «نرمی ز حد مبر كه چو دندان مار ریخت// هرطفل نیسوار كند تازیانهاش»
** ''[[صائب تبریزی]]''
* «هركه او مار پرورد بهكنار// بگزد پرورنده را ناچار»
** ''[[مکتبی شیرازی]]''
* «هرگز ایمن ز مار ننشستم// تا بدانستم آنچه خصلت اوست»
** ''[[سعدی]]''
* «هست چون مار گـَرزه سیرت دهر// از برون نرم و از درون پر زهر»
** [[سنایی]]
== پیوند به بیرون ==
{{ویکیپدیا}}
{{ناتمام}}
[[رده:حیوانات|مار]]
|