* «به سودای روزهای دلانگیز گذشته [[گریه]] مکن، به خاطر حضور کوتاهشان لبخند بزن.»
** ''[[رابیندرانات تاگور]]''
* «سعادتمند کسی است که به مشکلات و مصایب [[زندگی]] لبخند زند.»
** ''[[ویلیام شکسپیر]]''
* «[[گل|گلها]]، تبسم زمین هستند.»
** ''[[رالف والدو امرسن]]''
* «گویند مرا چو زاد مادر// پستان به دهان گرفتن آموخت// شبها بر گاهواره من// بیدار نشست و خفتن آموخت// لبخند نهاد بر لب من// بر غنچه [[گل]] شکفتن آموخت// دستم بگرفت و پا به پا برد// تا شیوهٔ راهرفتن آموخت// یک حرف و دو حرف بر زبانم// الفاظ نهاد و گفتن آموخت// پس هستی من ز هستی اوست// تا هستم و هست دارمش [[دوستی|دوست]]»
** ''[[ایرجمیرزا]]''
== بدون منبع ==
* «ای [[امید]]های دورهٔ [[زندگی]] اگر شما نبودید و به روی این حیات پر از مصیبت تبسم نمیکردید، بشر چگونه زنده میماند؟»
** ''[[ناشناس]]''
* «خوشحالی و لبخند [[کودک]]ان، بهار [[زندگی]] است.»
** ''[[ژان پل]]''
خط ۲۷:
** ''[[کامیایل]]''
* «یک قلب مهربان چشمهای از شادی است که هرچیز را در اطراف خود با لبخند تر و تازه میکند.»