[[Imageپرونده:Steinadler Aquila chrysaetos closeup1 Richard Bartz.jpg|thumb|left|350px|«هلاک خویشتن میخواهد آن [[مورچه|مور]]// که خواهد پنجهکردن با عقابی» [[سعدی]]]]
'''[[W:عقاب|عقاب]]'''، پرندهای است از راسته شکاریان و از دسته شکاریان روزانه که دارای جثهای نسبتا بزرگ و پنجه و منقاری بسیار قوی است.
== [[گفتاورد]] ==
* «[[شراب]]، [[موش]] کور را به عقاب تبدیل میکند.»
** ''[[چارلز بودلر]]''
* «عقاب از [[شاهین|باز]] بزرگتر است ولیکن وی را آن حشمت نیستی که باز»
** ''[[نوروزنامه]]''
* «عقاب را در مراقی آن عقاب بالگسسته گشتی.»
** ''[[تاریخ یمینی]]''
* «که ملکت شکاری است... و عقاب پرنده و [[شیر]] ژیانی.»
** ''[[ابوالفضل بیهقی]]''
* «مردان بزرگ مانند عقاب هستند و آشیانه خود را روی قله بلند تنهائی میسازند.»
** ''[[آرتور شوپنهاور]]''
* «نهنگ [[مرگ]] دید دهن بازکرده و عقاب اجل پر و بال گشاده و چنگال تیز کرده.»
** ''[[تاریخ یمینی]]''
== [[ضربالمثل]] ==
* «جایی که عقاب پر بریزد، از [[پشه]] لاغری چه خیزد.»
* «پر عقاب آفت عقاب است.»
== عقاب در شعر فارسی ==
* «از آن کردار کو مردم رباید// عقاب تيز نرباید خشین سار»
** ''[[دقیقی]]''
* «ای عوض آفتاب روز و شبان تاب تاب// تو به مثل چون عقاب حاسد ملعونت خاد»
** ''[[منوچهری دامغانی]]''
* «با سینه من چه کینه گردون را// با [[پشه]] عقاب را چه ناورد است»
** ''[[خاقانی]]''
* «بیابان نوردی چو کشتی بر آب// که بالای سیرش نپرد عقاب»
** ''[[سعدی]]''
* «بیش بین چون کرکس و جولانکننده چون عقاب// راهوار ایدون چو [[کبک]] و راسترو همچون [[کلنگ]]»
** ''[[منوچهری دامغانی]]''
* «به ذره آفتابی را که گیرد// به [[گنجشک]]ی عقابی را که گیرد»
** ''[[نظامی]]''
* «[[پلنگ]] از بر سنگ و [[ماهی]] در آب// هم اندر هوا [[ابر]] و پران عقاب»
** ''[[فردوسی]]''
* «تو چو [[خرگوش]] چه مشغول شدستی به گیاه// که به سر برت عقاب است و بگرد تو کلاب»
** ''[[ناصرخسرو قبادیانی]]''
* «تورگ دلاور نشد هیچ کند// عقاب نبردی برانگیخت تند»
** ''[[اسدی طوسی]]''
* «تو گفتی که [[دریا]] به موج اندراست// عقاب اجل سوی اوج اندراست»
** ''[[فردوسی]]''
* «جز شکار مردم هشیار هیچ// نیست چیزی [[کار]] این پرانعقاب»
** ''[[ناصرخسرو قبادیانی]]''
* «چشم من است واسطه چشم زخم من// بال عقاب شد سبب آفت عقاب»
** ''[[سلمان ساوجی]]''
* «چنین گفت با گیو [[جنگ]]ی تژاو// که تو چون عقابی و من چون چکاو»
** ''[[فردوسی]]''
* «چو [[آهو]] و [[خرگوش]] یابد عقاب// نیارد به دراج و تیهو شتاب»
** ''[[اسدی طوسی]]''
* «چو [[طاووس]] عقابی باز بسته// تذروی بر لب کوثر نشسته»
** ''[[نظامی]]''
* «چون زلف تو هواش ظلام از پس ظلام// چون [[کار]] من زمینش عقاب از پس عقاب»
** ''[[مسعود سعد سلمان]]''
* «دل من نه مرد آنست که با غمش برآید// [[مگس]]ی کجا تواند که بیفکند عقابی»
** ''[[سعدی]]''
* «روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست// از بهر طمع بال و پر خویش بیاراست»
** ''[[ناصرخسرو قبادیانی]]''
* «ز [[شاهین]] و از باز و پران عقاب// ز [[شیر]] و [[پلنگ]] و نهنگ اندر آب// همه برگزيدند فرمان اوی// چو خورشید، روشن شدی جان اوی»
** ''[[فردوسی]]''
* «ز عدل تو بکند رنگ ناخنان هزبر// ز امن تو بکند [[کبک]] دیدههای عقاب»
** ''[[مسعود سعد سلمان]]''
* «زلفت چو عقاب در عقب بود// بربود و کشیدش در عقابین»
** ''[[عطار نیشابوری]]''
* «زمین شده همه چون چشم [[کبک]] و روی تذرو// هوا شده همه چون دم [[شاهین|باز]] و پرعقاب»
** ''[[مسعود سعد سلمان]]''
* «ز نوک رمح تو کندی گرفت چنگ هزبر// ز سم رخش تو کندی نمود پر عقاب»
** ''[[مسعود سعد سلمان]]''
* «سپس [[مذهب|دین]] درون شو ای [[خرگوش]]// که به پرواز برشدهست عقاب»
** ''[[ناصرخسرو قبادیانی]]''
* «سیه شد ز گرد سپه آفتاب// ز پیکان پولاد و پرعقاب»
** [[فردوسی]]
* «عقاب آنجا كه در پرواز باشد// كجا از [[گنجشک|صعوه]] صيدانداز باشد»
** ''[[وحشی بافقی]]''
* «عقابان تیزچنگالند و [[شاهین|باز]]ان آهنین پنجه// ترا باری چنین بهتر که با [[گنجشک|عصفور]] بنشینی»
** ''[[سعدی]]''
* «[[کار]] جهان وبال جهان دان که بر خدنگ// پر عقاب آفت جان عقاب شد»
** ''[[خاقانی]]''
* «نپرید بر گرد ایشان عقاب// یکی را سر اندر نیامد به خواب»
** ''[[فردوسی]]''
* «نرسم در خیال تو چه عجب// که [[مگس]] در عقاب مینرسد»
** ''[[خاقانی]]''
* «نگاه کردم از دور من تلی دیدم// که چاه ژرف نماید از آن بلند عقاب»
** ''[[مسعود سعد سلمان]]''
* «وین ناوک ضمیر مرا پر جبرئیل// کردهست بینیاز ز پر عقابشان»
** ''[[خاقانی]]''
* «هلاک خویشتن میخواهد آن [[مورچه|مور]]// که خواهد پنجهکردن با عقابی»
** ''[[سعدی]]''
== پیوند به بیرون ==
{{ویکیپدیا}}
{{ناتمام}}
[[رده:حیوانات|عقاب]]
[[de:Adler]]
|