ضرب‌المثل‌های هندی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
ChtitBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات افزودن: et:India vanasõnad
ربات: جراحی پلاستیک و زیباسازی
خط ۱۲:
 
== ا ==
* «ابری که با رعد همراه باشد، [[باران|نمی‌بارد]].»
** مترادف فارسی: ''«[[سگ]] لاینده گیرنده نباشد.»''
** مترادف فارسی: ''«[[سگ|سگی]] كه پارس می‌كند گاز نمی‌گیرد.»''
** تمثیل: ''«از آن مترس که های و هو دارد// از آن بترس که سر به تو دارد»''
* «اگر [[خروس]] را هم زندانی کنی باز خورشید طلوع خواهد کرد.»
** مترادف فارسی: ''«[[خروس]] نباشد سحر نمی‌شود؟»''
** مترادف فارسی: ''«بلال که مرد اذان‌گو قحط نمی‌شود.»''
** مترادف فارسی: ''«مگر بلال مرد کس دیگر اذان نگفت؟»''
* «اگر سر داشته باشی هزاران عمامه هم خواهی داشت.»
** مترادف فارسی: ''«سر باشد، کلاه بسیار است.»''
** مترادف فارسی: ''«گوش باشد، گوشواره بسیار است.»''
** تمثیل: ''«چو من باشم مرا دلدار کم نیست» [[فخرالدین‌ اسعد گرگانی]]''
* «انسان بدون پول، جسد بی‌جانی بیش نیست.»
** مترادف فارسی: ''«پول را روی تابوت مرده بگذاری مرده برایت ابوعطا می‌خواند.»''
 
== ب ==
== پ ==
* «پیش از مرگ به بهشت نمی‌توان راه یافت.»
 
 
== ت ==
 
* «تردید، اطاق انتظار شناخت است.»
 
 
خط ۴۱:
 
== ج ==
* «جواب ناخدا با ناخدا توپ است در [[دریا]].»
** مترادف فارسی: ''«به ‌خود گفتا جواب است این، نه [[جنگ]] است// کلوخ‌انداز را پاداش سنگ است» [[نظامی]]''
 
خط ۵۲:
 
== د ==
* «[[دانا]] می‌داند و می‌پرسد، [[مجنون|نادان]] نمی‌داند در مورد چه موضوعی سؤال کند.»
** مترادف فارسی: ''«[[دانا]] هم داند و هم پرسد، [[مجنون|نادان]] نداند و نپرسد.»''
* «در جمع کورها یک چشمی پادشاه است.»
** مترادف فارسی: ''«در شهر کوران یک چشمی پادشاه است.»''
** مترادف فارسی: ''«[[خرس]] در کوه، [[بوعلی سینا]]ست.»''
خط ۶۹:
 
== ص ==
* «صبحانه بد، روز آدمی را، لباس بد، سال آدمی را و زن بد زندگی آدمی را خراب می‌کند.»
* «صدای طبل از دور دلنشین است.»
** مترادف فارسی: ''«آواز دهل شنیدن از دور خوش است»''
** مترادف فارسی: ''«به چشم، از دور هر دشتی بساط پرنگار آيد»''
** تمثیل: ''«باشد از دور خوش به گوش مجاز// از من آوازه از دهل آواز» [[سعدی]]''
* «صدضربه چکش زرگر، یک ضربه پتک آهنگر»
** مترادف فارسی: ''«صدسوزن سوزنگر، یک پتک آهنگر»''
** مترادف فارسی: ''«صد پتک زرگر، یک پتک آهنگر»''
خط ۸۹:
 
== ف ==
* «فقط [[مجنون|نادان]] عصبانی می‌شود، [[دانا]] درک می‌کند.»
 
== ق ==
 
== ک ==
* «کسی که در آب [[زندگی]] می‌کند، نباید با تمساح دشمنی کند.»
** مترادف فارسی: ''«شیشه بار داری، [[جنگ]] سنگ مکن!»''
** مترادف فارسی: ''«کسی که بار شیشه دارد به [[مجنون|دیوانه]] سنگ نمی‌اندازد.»''
خط ۱۰۵:
 
== م ==
* «[[مادر]] و میهن هرکسی از آسمان هم بزرگتر است.»
* «میمون، مزه زنجبیل چه‌داند؟»
** مترادف فارسی: ''«پيش [[خر]]، خرمهره و گوهر يكی است» [[مولوی]]''
** مترادف فارسی: ''«[[خر]] چه‌داند قدر حلوای نبات»''
** مترادف فارسی: ''«قيمت زعفران چه‌داند [[خر]]»''
** مترادف فارسی: ''«قدر لوزينه [[خر]] كجا داند»''
** تمثیل: ''«من آنم كه در پای خوكان نریزم// مر اين قیمتی لفظ دُرّ ِ دَری را» [[ناصرخسرو]]''
** تمثیل: ''«تو قدر فضل شناسی كه اهل فضلی و [[دانش]]// شبه‌فروش چه‌داند بهای دُرّ ثمین را» [[سعدی]]''
 
== ن ==
* «نمی‌تواند [[رقص|برقصد]]، می‌گوید حیاط کج است.»
** مترادف فارسی: ''«عروس نمی‌توانست [[رقص|برقصد]]، می‌گفت اطاق كج است.»''
** مترادف فارسی: ''«عروس پايش كج است، می‌گويد راه خانهٔ داماد هموار نيست.»''
خط ۱۲۹:
 
{{ناتمام}}
 
 
[[رده:ضرب‌المثل‌ها|هندی]]