== آ ==
* «آماده شدن برای [[جنگ]] یعنی نگاهداری صلح.»
** ''[[جورج واشنگتن]]''
== الف ==
* «از در صلح آمدهای یا خلاف// با قدم خوف روم یا رجا»
** ''[[سعدی]]''
* «اسلحه، صلح را به ارمغان میآورد.»
** ''[[ضربالمثلهای اسکاتلندی|ضربالمثل اسکاتلندی]]''
== ب ==
* «بجز با لب و چشم خوبان نبود// همه صلح و [[جنگ|جنگی]] که من داشتم»
** ''[[خاقانی]]''
* «بر اندیشه صلح بربست راه// بهانه طلب کرد بر صلح شاه»
** ''[[نظامی]]''
* «بیا که نوبت صلحست و [[دوستی]] و عنایت// به شرط آنکه نگوییم از آنچه رفته حکایت»
** ''[[سعدی]]''
* «بههنگام صلح، پسران، پدران خود را به خاک میسپارند؛ در زمان [[جنگ]]، پدران، پسران خودرا.»
** ''[[هرودوت]]''
== ت ==
* «تا با تو به صلح گشتم ای مایه [[جنگ]]// گردد دل من همی ز بترویان تنگ»
** ''[[فرخی سیستانی]]''
* «تنها در فردای روز صلح است که [[جنگ|جنگهای]] حقیقی ملل آغاز میگردد، این جنگها که به صورت جنگهای اقتصادی، صنعتی و اجتماعی خودنمائی میکنند، در تعیین سرنوشت ملل خیلی مؤثرتر از جنگهای نظامی است.»
** ''[[گوستاو لوبن]]''
== ج ==
* «[[جنگ]] قانون ابدی زندگی است و صلح راحتباش میان دو جنگ است.»
** ''[[فریدریش نیچه]]''
== چ ==
* «چون بخت نیکانجام را با ما بکلی صلح نیست// بگذار تا جان میدهد بدگوی بدفرجام را»
** ''[[سعدی]]''
* «چون پری جمله پریدند گه صلح ولیک// به گه شر همه ابلیس لعین را حشرند»
** ''[[ناصرخسرو]]''
== ح ==
* «حماقت هیچکس به اندازهای نیست که [[جنگ]] را به صلح ترجیح دهد.»
** ''[[هرودوت]]''
== د ==
* «در میان [[دوستی|دوستان]] گه [[جنگ]] باشد گاه صلح// در مزاج اختران گه نفع باشد گه ضرر»
** ''[[سنایی]]''
== ص ==
* «صلح در کلبهها، [[جنگ]] در کاخها»
** ''[[گئورگ بوشنر]]''
* «صلح ناحق بهتر از [[جنگ]] محق است.»
** ''[[میکل آنژ]]''
* «صوفیان [[عشق]] را علاج همه دردها و کیمیای وجود تعریف کردهاند. عشق فقر را به ثروت تبدیل میکند، گدا را به شاهزاده، [[جنگ]] را به صلح، جهل را به [[دانش]] و جهنم را به بهشت مبدل میسازد.»
** ''[[حسین الهی قمشهای]]''
== ف ==
* «فقط در موقع صلح است که اهالی کشوری میتوانند بار سنگین [[جنگ]] را احساس کنند.»
** ''[[بایرون]]''
== ک ==
* «کار یزدان‚ صلح و نیکویی و خیر// کار دیوان، [[جنگ]] و زشتی و شر است»
** ''[[ناصرخسرو]]''
* «کجا فغان زجغد [[جنگ]] و مرغوای او// که تا ابد بریدهباد نای او// کجاست روزگار صلح و ایمنی// شکفتهمرد و باغ دلگشای او// کجاست عهد راستی و مردمی// فروغ [[عشق]] و تابش صدای او// کجاست دور [[دوستی|یاری]] و برابری// حیات جاودانی و صفای او// زهی کبوتر سپید آشتی// که دل برد سرود جانفزای او// رسید وقت آن که جغد جنگ را// جدا کنند سر بهپیش پای او»
** ''[[محمدتقی بهار]]''
* «کفر و ايمان را به هم صلح است و خيز از زلف و رخ// فتنهای ساز و میان کفر و ایمان درفکن»
** ''[[خاقانی]]''
== گ ==
* «گوییا آب و آتشند اين دو// که به هم صلحشان نمییابم»
** ''[[خاقانی]]''
== ل ==
* «لیکن اگر دور وصالی بود// صلح فراموش کند ماجرا»
** ''[[سعدی]]''
== م ==
* «مرادی که در صلح گردد تمام// چه باید سوی [[جنگ]] دادن لگام»
** ''[[فردوسی]]''
* «من اعلام میکنم که دنیا تحت رهبری من خیلی [[آزادی|آزادتر]] و صلحآمیزتر، و آمریکا هم امنتر شده است.»
** ''[[جورج دبلیو بوش]]''
* «من برای برقراری صلح، پیوسته هشدار میدهم؛ صلحی هرچند غیرعادلانه، بهمراتب بهتر از [[جنگ|جنگی]] عادلانهاست.»
** ''[[سیسرو]]''
== ن ==
* «نباید تا نباشد جرم، عذری// نه صلحی تا نباشد [[جنگ|کارزاری]]»
** ''[[ناصرخسرو]]''
* «نشستند با صلح و گفتند باز// که از کینه با هم نگیریم ساز»
** ''[[فردوسی]]''
== هـ ==
* «هیچگاه [[جنگ]] ِ خوب و صلح ِ بد وجود نداشته است.»
** ''[[بنیامین فرانکلین]]''
== ی ==
* «یک حرف صوفیانه بگویم اجازت است؟// ای نور دیده، صلح به از [[جنگ]] و داوری است»
** ''[[حافظ]]''
|