[[Imageپرونده:Menare.jpg|thumb|350px|'''شتر در قطار دیگران خوش نماید.''']]
'''[[W:شتر|شتر]]'''، چهارپایی از خانوادهٔ شترسانان.
== [[گفتاورد]] ==
* «ای رهنمایان كور كه [[پشه]] را صافی می كنید و شتر را فرو میبرید! وای بر شما...»
** ''[[انجیل عهد جدید]]، متی، ۲۳ - ۲۴''
== [[ضربالمثل]] ==
* «آخرین پر كاه كمر شتر را میشكند.»
* «آدم خوب است شتر گلو باشد.»
* «اشتر كه چهاردندان شود از آواز جرس نترسد.»
* «اگر شتر پر داشت يك بام سالم در جایی نمانده بود.»
* «اگر [[علی پسر ابوطالب|علی]] ساربان است میداند شتر را كجا بخواباند.»
* «به شتر گفتند گردنت کچه، گفت کجام راسته؟»
* «تا فلان كار بشود، دم شتر به زمین میآید.»
* «چشم شور شتر را به ديگ میكند، آدم را به گور.»
* «دور از شتر بخواب، خواب آشفته مبین.»
* «زير پای شتر نخواب، خواب آشفته مبین.»
* «شتر خالی راه نمیره؟»
* «شتر خفته، بلا دور!»
* «شتر در قطار ديگران خوش نمايد.»
* «شتر دیدی ندیدی.»
* «شتر را گم کرده عقب مهارش میگردد.»
* «شترسواری دولا دولا نمیشه.»
* «شتر كه كاه (علف) میخواهد، گردن دراز می كند.»
* «شتر نقارهخانه است، از صدای طشتك وطبلك رم نمیكند.»
* «شتر هرچه از خار بدش میآيد، از گوشه لبش سبز میشود.»
* «شتری است كه در خانهٔ همه میخوابد.»
* «كُره داده شتر میخواهد.»
* «کینهٔ شتری داشتن»
* «گاهی با شتر از سوراخ سوزن گذشتن، گاهی پیاده از دروازه بیرون نرفتن.»
== شتر در شعر فارسی ==
* «آن یکی پرسید اشتر را که هی// از کجا میآیی ای اقبالپی// گفت از حمام گرم کوی تو// گفت خود پیداست از زانوی تو»
** ''[[مولوی]]''
* «[[اسب]] تازی دوتك رود به شتاب// شتر آهسته میرود شب و روز»
** ''[[سعدی]]''
* «اشتر به [[شعر]] عرب در حالت است و طرب / گر ذوق نیست تورا کژطبع جانوری»
** ''[[سعدی]]''
* «اشتر [[مجنون|نادان]] به [[جنون|نادانی]] فروخسبد به راه// بی حذر باشد از آن [[شیر|شیری]] که اشترافکن است»
** ''[[منوچهری دامغانی]]''
* «اشتر و [[قاطر|استر]] فزونکردن سزاوار است اگر// بار عصیان تورا بر اشتر و استر برند»
** ''[[سنایی]]''
* «اگر اشتر و [[اسب]] و [[قاطر|استر]] نباشد// کجا قهرمانی بود قهرمان را»
** ''[[ناصرخسرو]]''
* «بخت بد با كسی كه یار بود// [[سگ]] گزدش ار شتر سوار بود»
** ''[[ناشناس]]''
* «جز بدین مستی کجا یارم کشیدن بار غم// بار افزونتر کشد چون مست باشد اشتری»
** ''[[ادیب پیشاوری]]''
* «چو کاهل بود نافه در خاستن// چه باید به خلخالش آراستن»
** ''[[امیر خسرو]]''
* «دیدیم بسی كه آب سرچشمه خرد// چون بیشتر آمد شتر و بار ببرد»
** ''[[سعدی]]''
* «ز شیر شتر خوردن و سوسمار// عرب را به جایی رسیدهست کار// که تاج کیانی کند [[آرزو]]؟// تفو برتو ای چرخ گردون، تفو!»
** ''[[فردوسی]]''
* «شتران مست شدستند، ببین [[رقص]] جمل// ز اشتر مست که جوید ادب و [[دانش|علم]] و [[هنر]]»
** ''[[مولوی]]''
* «شتر در خواب بيند پنبهدانه// گهی لپلپ خورد گه دانهدانه»
** ''[[ناشناس]]''
* «شنیدم من که [[موش|موشی]] در بیابان// مگر دید اشتری را بینگهبان// مهارش سخت بگرفت وروان شد// که با اشتر به آسانی توان شد// چو آوردش به سوراخی که بودش// نبودش جای آن اشتر چه سودش// بدو گفت اشتر، ای گم کرده ره را// من اینک آمدم کو جای ما را// کجا آیم درون ای تنگ روزن// چومن اشتر بدین سوراخ سوزن»
** ''[[عطار نیشابوری]]''
* «عقل تا جوید شتر از بهر حج// رفته باشد [[عشق]] بر كوه صفا»
** ''[[مولوی]]''
* «[[گرگ]] گرسنه چو گوشت یافت نپرسد// کاین شتر صالح است یا [[خر]] دجال»
** ''[[سعدی]]''
* «گر [[علی پسر ابوطالب|علی]] ساربان بُوَد داند// كه شتر را كجا بخواباند»
** ''[[حکیم سوری]]''
* «نترسم من از [[كبك]] یافهسرای// که اشتر نترسد ز بانگ درای»
** ''[[اسدی طوسی]]''
== پیوند به بیرون ==
{{ویکیپدیا}}
{{ناتمام}}
[[رده:حیوانات|شتر]]
[[de:Kamel]]
|