[[Imageپرونده:Can047eue.jpg|thumb|left|250px|سگ زرد برادر [[شغال|شغاله]].]]
'''[[w:سگ|سگ]]''' (نام علمی: Canis Familiaris) یکی از پستانداران از راستهٔ سگسانان است. سگ دست کم از ۱۴٬۰۰۰ سال پیش و بنا به شواهدی تازه از ۱۵۰٬۰۰۰ سال پیش اهلی شدهاست.
«آب [[دریا]] از دهان سگ نجس نمیشود»
* «از سگجونی مثل هفتجوش است.»
* «از سه چیز باید حذر کرد، دیوار شکسته، سگ درنده، زن سلیطه.»
* «استخوان، قوم و خویش سگ است و سگ، قوم وخویش استخوان.»
* «بستن سنگ و گشودن سگ.»
* «به بهلول گفتند: ریش تو بهتر است یا دم سگ؟ گفت: اگر از پل جستم ریش من و گرنه دم سگ.»
* «به نفرین سگ، نان در تنور نمیافتد.»
* «تازی كه پیر شد، از [[آهو]] حساب میبرد.»
* «حرف او و چاقوی جیب سگ یکی است»
* «[[خرگوش]] هرمزد را سگ هرمزد گیرد.»
* «دستی که از من بریده شد میخواهد سگ بخورد، میخواهد [[گربه]].»
* «دلم خوشه زن بگم (بیگ) اگر چه کمتر از سگم.»
* «دیگی که واسه ما نمیجوشه سر سگ توش بجوشه.»
* «زن سلیطه، سگ بیقلادهاست.»
* «سر سگ بودن بهتر از دم [[شیر]] بودن است»
* «سگ اخته میکند.»
* «سگ است آنکه با سگ رود در جوال.»
* «سگ استخوان سوخته را بو نمیکند.»
* «سگان از ناتوانی مهربانند وگرنه سگ کجا و مهربانی.»
* «سگ بابا نداشت سراغ حاجعموش را میگرفت.»
* «سگ بادمش زیر پاشو جارو میکنه.»
* «سگ باش، کوچک خونه نباش.»
* «سگ باقلاده شکار نمیکند.»
* «سگ بعد از شستن نجستر است.»
* «سگ پاچه صاحبش را نمیگیره.»
* «سگ پارس میکند و [[خرس]] (بیخیال) میگذرد.» ''[[ضربالمثلهای رومانی|ضربالمثل رومانی]]''
* «سگ چیه که پشمش چی باشه.»
* «سگ در حضور به از برادر دور.»
* «سگ در خانهٔ صاحبش پارس می كند.»
* «سگ در خانهٔ صاحبش [[شیر|شیره]].»
* «سگ داد و سگ توله گرفت.»
* «سگ دستش نمیشه داد که اخته کنه.»
* «سگ را پیش یوز ادب میكند»
* «سگ را چو در تنگی بگیرند بگزد»
* «سگ را که چاق کنند هار میشه.»
* «سگ را میزند كه [[شیر]] هوای كار خود را داشته باشد.»
* «سگ زرد برادر [[شغال|شغاله]].»
* «سگ، زرد و سیاه ندارد.»
* «سگ زنده بهتر از [[شیر]] مرده است»
* «سگ سفید ضرر پنبهفروشه.»
* «سگ، سگ را ندرد»
* «سگ سوزن خورده.»
* «سگ سیر دنبال کسی نمیره.»
* «سگ سیر قلیه ترش»
* «سگش بهتر از خودشه.»
* «سگ صاحبش را نمیشناسد.» (کنایه از شلوغ بودن جایی)
* «سگ که چاق شد گوشتش خوراکی نمیشه.»
* «سگ كه سیر شد سركش میشود»
* «سگ گر و قلاده زر؟»
* «سگ، گوشت سگ را نمیخورد.» ''[[ضربالمثلهای ارمنی|ضربالمثل ارمنی]]''
* «سگ لاید و كاروان گذرد»
* «سگ لاینده گیرنده نباشد.»
* «سگ ماده در لانه، [[شیر]] است.»
* «سگ نازیآباده، نه خودی میشناسه نه غریبه.»
* «سگ نمکشناس به از آدم ناسپاس.»
* «سگ هم سرمایه میخواهد.»
* «سگی به بامی جسته، گردش به ما نشسته.»
* «سگی که برای خودش پشم نمیکند برای دیگران کشک نخواهد کرد.»
* «سگی که پاچه از قصابخونه بدزده، نون خودش را بریده.»
* «سگی که برای خودش پشم نمیکند برای دیگران کشک نخواهد کرد.»
* «سگی که پارس کنه، نمیگیره.»
* «سگی كه پارس میكند گاز نمیگیرد.»
* «[[شغال]] بیشه مازندران را نگیرد جز سگ مازندرانی»
* «كاه را پیش سگ و استخوان را پیش [[خر]] میریزد.»
* «کلهپز برخاست سگ جایش نشست»
* «مثل سگ پشیمونه.»
* «مثل سگ و [[گربه]]»
* «مثل سگ هفت جان دارد»
* «مرگ [[خر]] عروسی سگ است.»
* «مواظب باش سگ پاچهات را نگیرد.»
* «نه خود خورد، نه كس دهد؛ گـَنده شود، به سگ دهد.»
== سگ در شعر فارسی ==
* «از پدر مرده ملاف ای جوان// گرنه سگی چون خوشی از استخوان»
** ''[[امیر خسرو]]''
* «اگر برکهای پر کنند از گلاب// سگی در وی افتاد کند منجلاب»
** ''[[ناشناس]]''
* «با بدانديش هم نكویی كن// دهن سگ به لقمه دوخته به»
** ''[[سعدی]]''
* «بترس از سگی کو کند [[روباه|روبهی]]»
** ''[[ادیب پیشاوری]]''
* «بخت بد با كسی كه یار بود// سگ گزدش ار [[شتر]] سوار بود»
** ''[[ناشناس]]''
* «چه خطر بود سگی را که قدم زند به جایی// که [[پلنگ]] در وی الا ز ره خطر نیاید»
** ''[[خاقانی]]''
* «چه خوش گفت آن نهاوندی به طوسی// كه مرگ [[خر]] بود سگ را عروسی»
** ''[[نظامی]]''
* «زانهمه بانگ و علالای سگان// هیچ واماند ز راهی كاروان؟»
** ''[[مولوی]]''
* «سگ آن به كه خواهندهٔ نان بود// چو سیرش كنی دشمن جان بود»
** ''[[سعدی]]''
* «سگ اصحاب كهف روزی چند// پی نیكان گـرفت مردم شد»
** ''[[سعدی]]''
* «سگ بر آن آدمی شرف دارد// كه چو [[خر]] دیده بر علف دارد»
** ''[[نظامی]]''
* «سگ به [[دریا|دريای]] هفتگانه مشوی// كه چو تر شد پليدتر باشد»
** ''[[سعدی]]''
* «سگ تازی که [[آهو]]گیر گردد// بگیرد آهویش، چون پیر گردد»
** ''[[نظامی]]''
* «سگ گیرنده چون دندان كند باز// تو حالی استخوانی پیشش انداز»
** ''[[سعدی]]''
* «سگ و [[پلنگ|یوز]] در پیش [[شاهین]] و [[شاهین|باز]]// همی راند بر دشت روز دراز»
** ''[[فردوسی]]''
* «سگ هماره حمله بر مسكين كند// تا تواند زخم بر مسكين زند»
** ''[[مولوی]]''
* «شبان [[بره]] آن به كه دارد نگاه// از آن سگ كه با [[گرگ]] شد آشنا»
** ''[[ابن یمین]]''
* «[[شیر]] اگر مفلوج باشد همچنان از سگ به است»
** ''[[سعدی]]''
* «طمع کی [[گربه]] در انبان فروشد// که بخل امروز با سگ در جوال است»
** ''[[انوری]]''
* «که [[خرگوش]] هر مرز را بیشگفت// سگ آن ولایت تواند گرفت»
** ''[[نظامی]]''
* «كه سگ را به خانه دلیری بود// چو بیگانه شد، بانگ او كم شود»
** ''[[فردوسی]]''
* «مرد عالیهمم نخواهد بند// سگ بود، سگ به لقمهای خرسند»
** ''[[سنایی]]''
* «مر سگان را عید باشد مرگ [[اسب]]// روزی وافر بود بی جهد و كسب»
** ''[[مولوی]]''
* «مهتاب كه نور پاك دارد// از بانگ سگی چه باك دارد»
** ''[[مولوی]]''
* «مه فشاند نور و سگ عوعو كند// هركسی بر خلقت خود میتند»
** ''[[مولوی]]''
* «كی شود [[دریا]] به پوز سگ نجس// كی شود خورشید از پف منطمس»
** ''[[مولوی]]''
* «ملک او از طعنه دشمن کجا یابد خلل// آب [[دریا]] از دهان سگ کجا گردد پلید»
** ''[[معزی]]''
* «مه نور میفشاند و سگ بانگ میزند// مه را چه جرم؟ خاصیت سگ چنین بود»
** ''[[مولوی]]''
* «نخورد [[شیر]] نیم خورده سگ// ور به سختی بمیرد اندر غار»
** ''[[سعدی]]''
* «نهادست این گنبد تیزتک// پی [[موش]]، [[گربه]]؛ پی گربه، سگ// مپندار صیاد کز دام جست// که صیاد را نیزِ صیاد هست»
** ''[[ادیب پیشاوری]]''
{{ویکیپدیا}}
{{ناتمام}}
[[رده:حیوانات|سگ]]
|