[[تصویرپرونده:European wasp white bg.jpg|300px|thumb|«عالم بیعمل همچون زنبوریست بی [[عسل]]» - [[سعدی]]]]
'''[[w:زنبور|زنبور]]'''، حشرهای است بالدار. [[w:زنبور عسل|زنبور عسل]] میتواند از شیره [[گل|گلها]] [[عسل]] تولید کند.
== [[گفتاورد]] ==
* «آنت هم بیش از ژرمن دوست نداشت که به این سوراخسنبههای روح سر بکشد. ولی … از این پستوی دکان که رهگذران از آن بیخبر بودند، بوی خوش اسرارآمیزی میشنید، همراه با وزوز زنبوران عسل که تنها به گوش او میرسید.»
** ''[[رومن رولان]]، جان شیفته، ج ۲، ص ۲۱۸''
* «آنکس که میل به مالاندوزی دارد، باید از زنبور عسل سرمشق گیرد. او بدون اینکه [[گل]] را پرپر کند به جمعآوری [[عسل]] میپردازد. تو نیز ثروت خویش را بدون نابودی منبع آن، کسب کن! آنگاه اندوخته تو بیش از پیش افزایش خواهد یافت.»
** ''[[گوتاما بودا]]''
* «اگر در برابر نیش زنبور و تیر سرنوشت آرامش خود را حفظ نکنیم، آن نیش و آن تیر در پیکرمان شکسته و به جای خواهد ماند.»
** ''[[ژان پل]]''
* «زنبور هرچقدر باشد، [[گل]] از آن بیشتر است؛ دلهای ماتمزده هراندازه باشند، قلبهای شاد زیادترند.»
** ''[[ویلیام شکسپیر]]''
* «عالم بیعمل همچون زنبوریست بی [[عسل]]»
** ''[[سعدی]]''
* «نیش زنبور نه از ره کین، بلکه از روی نیاز است؛ مانند منتقدین که نه درد، بلکه خون ما را میطلبند.»
** ''[[فریدریش نیچه]]''
== [[ضربالمثل]] ==
* «چوب به سوراخ (به لانه) زنبور كردن.»
* «زنبور به [[مار]] گفت: تو بزن من خود را مینمایم، من میزنم تو خود را نشان بده.»
* «زنبورخانه شورانیدن.»
== زنبور عسل در اشعار فارسی ==
* «تاحطامی که هست مینوشند// همچو زنبور بر تو میجوشند»
** ''[[سعدی]]''
* «چشمه از سنگ برون آید و [[باران]] از میغ// [[عسل|انگبین]] از مگس نحل، دُر از دریابار»
** ''[[سعدی]]''
* «چون [[برف]] به هم درشده بینی به هوا بر// گویی که بشورید کسی خانهٔ زنبور»
** ''[[معزی]]''
* «خار و [[گل]] در همند و ظلمت و نور// [[عسل]] و شهد و نشتر و زنبور»
** ''[[سعدی]]''
* «ز جور حاسدان نتوان حذر كردن ز[[عشق]] او// کسی که [[عسل|انگبین]] جوید چه باک از نیش زنبورش»
** ''[[اوحدی مراغهای]]''
* «زنبور درشت بیمروت را گوی// باری چو [[عسل]] نمیدهی نیش مزن»
** ''[[سعدی]]''
{{ویکیپدیا}}
{{ناتمام}}
[[رده:حیوانات]]
[[de:Biene]]
[[it:Ape]]
[[lt:Bitė]]
|