ریچارد رورتی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
مهدی (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Tanhabot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات: جراحی پلاستیک و زیباسازی
خط ۳:
 
== دارای منبع ==
* «اسلام با تروریسم به همان اندازه رابطه دارد كه مافیا با مسیحیت.»
** ''۱۵ آوریل ۲۰۰۲ میلادی/ FAZ - Ralph Obermauer''
* «اگر پایه محکمی در فلسفه تحلیلی پیدا نمی‌کردم هرگز نمی‌توانستم به اهمیتِ کارِ «ویلفرد سلارز» و «دانالد دیویدسن» پی‌ببرم و درنتیجه بازهم همیشه غبطه می‌خوردم.»
** ''نگرش تاريخی و فلسفه تحليلی، (ص. ۵۵)''
* «اگر ما از خواندنِ [[کتاب|کتاب]]‌های کانونی فلسفه دست بکشیم، آگاهی‌مان نسبت به نیروهایی که ما را قادر ساخته به شیوه کنونی بیندیشیم و صحبت کنیم، کم و کمتر خواهد شد. آن وقت نخواهیم توانست وجوهِ احتمالی حیاتِ اجتماعی (کانتینینسی)‌مان را درک کنيم؛ نخواهيم توانست «آيرونيست» (وارون‌انديش) به‌همان معنی‌ای که من بکار می‌برم باشیم.»
** ''Contingency, Irony, and Solidarity، کمبریج/۱۹۸۹''
* «اگر ما چيزی هم از اسلام بايد بیاموزیم آن‌چیز درس [[آزادی]] و عدالت اجتماعی نخواهد بود؛ ما خود در این مقوله کارشناس و خبره هستیم.»
** ''۱۵ آوریل ۲۰۰۲ میلادی/ FAZ - Ralph Obermauer''
* «اگر همه آن کلاسیک‌های فلسفه را دست‌جمعی نخوانده بودم هرگز نمی‌توانستم از [[هگل]] و [[هایدگر]] سر دربیاورم و [در نتيجه] همیشه غبطه می‌خوردم.»
** ''نگرش تاریخی و فلسفه تحلیلی، (ص. ۵۵)''
* «ایالات متحده شهرك‌سازی اسراییل را به‌ این دلیل تأیید كرد زیرا یهودیان در محافل سیاسی آمریكا از قدرتی فراوان برخوردارند و اسراییل در واشنگتن اعمال نفوذ می‌كند.»
** ''۱۵ آوریل ۲۰۰۲ میلادی/ FAZ - Ralph Obermauer''
* «اين مدعای [[جان دیویی|دیویی]]‌وار، ابنای بشر را به گونه فرزندان زمان و مکان خود ترسیم می‌کند؛ بدون هیچ‌گونه محدودیت يا اهمیت مابعدالطبیعی يا زیست‌شناختی در خصوص شکل‌پذیری آن‌ها.»
** ''فلسفه و اميد اجتماعی، (ص. ۵۷)''
* «به‌رغم سرخوردگی نسبتا زودرس‌ام از [[افلاطون|افلاطون]]‌گرایی، بسیار خشنودم که همه آن سال‌ها را صرف خواندن [[کتاب|کتا‌ب‌]]های فلسفی کردم. زيرا نکته‌ای آموختم که به نظرم هنوز مهم است: بی‌اعتمادی به تکبر فکری که در اصل مرا به خواندن آن کتاب‌ها هدایت کرد. اگر همه آن کتاب‌ها را نخوانده بودم، هيچگاه نمی‌توانستم از جستجوی آنچه [[دریدا]] آن‌را «حضوری کامل فراسوی دامنهٔ بازی» می‌نامد، به قصد بینشی ملخص و خودبسا، قابل فهم و توجیه‌گر خود باشد، دست بردارم.»
** ''فلسفه و اميد اجتماعی، (ص. ۶۴)''
* «درحالی که بسیاری از روشنفکرانی که گرایش دينی دارند، به آن چيزی می‌آویزند که او را «مابعدالطبیعه‌ای فردی» می‌نامد، کارتر یکی از اعضای کلیسای پروتستان، [[مذهب|دین]] را به عنوان سنت عبادت گروهی تعریف می‌کند.»
** ''فلسفه و اميد اجتماعی، (ص. ۲۴۵)''
* «در حرف، دارای جامعه‌ای دموكرات اما در عمل از یك سیستم امنیتی-ملی كه حاكم بر جامعه است برخورداریم، این دولت تصمیمات خود را در پشت پرده اتخاذ كرده و از هرگونه بحث و نظرخواهی خودداری می‌نماید. ما امیدواریم و دعا می‌كنیم كه اين دولت عقلش را از دست نداده باشد ولی هیچ‌گونه تضمینی نمی‌توانیم بدهیم.»
** ''۱۵ آوریل ۲۰۰۲ میلادی/ FAZ - Ralph Obermauer''
* «شعار من این است: اگر هوای [[آزادی]] را داشته باشی، حقیقت هوای خودش را خواهد داشت. گفته من مبتنی بر حقیقت، گفته‌ای است که جمعی از مردمِ آزاد و آزاده برسرِ حقیقت بودنش توافق کرده‌اند. اگر ما زحمتِ برقراریِ آزادی [[سیاست|سیاسی]] را بکشیم، حقیقت هم خودش به عنوان پاداش نصیب‌مان می‌شود.»
** ''Take Care of Freedom and Truth Will Take Care of itself، (ص. ۵۸)''
* «فیلسوف، مناسبترين توصیف برای کسی است که نقشه فرهنگ را از نو ترسیم می‌کند - کسی که در باب اندیشیدن پیرامون رابطه میان حوزه‌های گوناگون گسترده فعالیت بشر، راهی نو و نویدبخش به ما پیشنهاد می‌دهد.»
** ''فلسفه و اميد اجتماعی، (ص. ۲۵۱)''
* «كسی كه تحمل حتی یك بحث درباره [[سیاست]] بین‌المللی را نداشته باشد نمی‌تواند مدعی دموكراسی باشد.»
** ''۱۵ آوریل ۲۰۰۲ میلادی/ FAZ - Ralph Obermauer''
* «مشکل ما اینست كه دولت آمریكا بلاانقطاع دروغ می‌گوید؛ در دوران [[جنگ]] سرد درباره عمل‌كردش سكوت می‌كرد ولی حالا بااین خطر مواجه‌ایم كه همین فردا بغداد را بمباران كنند و برای مشروعیت عمل‌كرد خود گزارش سازمان‌های امنیتی را به ما ارایه می‌كنند كه ما هم از صحت و سقم آن بی‌خبریم.»
** ''۱۵ آوریل ۲۰۰۲ میلادی/ FAZ - Ralph Obermauer''
* «من امیدوار بودم كه اروپاییان در سال ۱۹۹۳ میلادی در اسلو به روشنی اعلام می‌كردند كه مخالف با توسعه بیشتر شهرك‌های اسراییلی هستیم و از آمریكا بخواهند كه از حمايت بیشتر اسراییل دست بكشد.»
** ''۱۵ آوریل ۲۰۰۲ میلادی/ FAZ - Ralph Obermauer''
* «من با فرضیهٔ [[جنگ]] محق موافق نیستم، به عقیدهٔ من جنگ یا ضروری است يا غیرضروری؛ جنگ عليه [[آدولف هیتلر|هیتلر]] ضروری بود اما علیه ویتنام لزومی نداشت.»
** ''۱۵ آوریل ۲۰۰۲ میلادی/ FAZ - Ralph Obermauer''
* «من نمی‌فهمم چرا رأی‌دهندگان آمریکایی نمی‌توانند بر خودخواهی‌ها و آزمندی‌هاشان فائق شوند. کاش خود من می‌توانستم. کشورِ من از بیشترین قدرت و بیشترین ثروت بهره برده و از این قدرت و ثروت هرگز برای کم‌کردن از درد و ادبارِ انسانی استفاده نکرده است. به نظر من اين یک تراژدی بزرگ است»
** ''رورتی و دموکراسی آمریکایی، (ص. ۱۰۲) - به نقل از بی بی سی، عبدی کلانتری ''
* «مواد اين آیین‌نامه، آثار متافیزیک‌باوران بزرگ، کوشش هایی مرسوم برای تغییرناپذیر انگاشتن و يک‌پارچه دیدن همه‌چيزند. متافیزیک‌باوران می‌کوشند معضل تعدد نمودها را حل کنند به‌امید آن‌که، با نگریستن از فراز بلندی‌ها، وحدتی ناگهانی پدیدار شود؛ وحدتی که نشانه یافتن چیز واقعی‌ای است که ورای نمودها می‌ایستد و آنها را پدید می‌آورد.»
** ''Contingency, Irony, and Solidarity، کمبریج/۱۹۸۹''
* «هرگاه فاجعه‌ای مانند یازدهم سپتامبر یا وجود سلاح بیولوژیكی در عراق يا كشتار مردم در رواندا اتفاق می‌افتد باید وزرای امورخارجهٔ اروپا اجتماع كنند و يك موضع اروپایی اتخاذ و اختلاف نظر خود را با آمریكا اعلام نمایند. اروپا از قدرت و اعتبار خود بهره نمی‌گیرد و اين عادت ناپسند، كه [[سیاست|سیاست‌]]مداران و روشنفكران اروپایی منتظرند كه آمريكایی‌ها بازهم دست به كار احمقانه‌ای بزنند و سپس اعلام كنند كه ما بهتر انجام می‌دهیم، از همین‌جا ناشی می‌شود و اين خود كمال بی‌مسؤلیتی است.»
** ''۱۵ آوریل ۲۰۰۲ میلادی/ FAZ - Ralph Obermauer''
 
== درباره او ==
* «من رورتی را تحسين می‌کنم که موقعيت‌اش را خوب درمی‌يابد، ساده حرف می‌زند، نمی‌خواهد پرطمطراق باشد تا مهم جلوه کند و راحت و سرراست و بی‌واهمه حرف می‌زند و بلد است طنزی هم چاشنی حرف‌هايش بکند. اگر همين سادگی رفتار و بی‌تکلفی رورتی، فخر نفروختن‌اش، موقعيت‌شناسی‌اش و... را ياد بگيريم، ببينيم که مهمترين فيلسوف زنده آمريکا اصلأ آن تبختر برخی افرادِ دست دوم ما را ندارد، اين سفر او به ايران برايمان به قدر کافی سودمند بوده است. رورتی نشان داد که [[روشنفکر]] مدرن ِهوشمندی است و ما نشان داديم که ابهت برايمان بسيار بيش از فکرکردن، مسأله‌حل‌کردن و طبيعی‌بودن اهميت دارد. ظاهرأ مشکلِ ما همان "حسرتِ انزوای فلسفی" است!»
** ''خشایار دیهیمی، از ریچارد رورتی چه میتوانیم بیاموزیم؟ ۱۳۸۳/ ۲۰۰۴''
 
خط ۴۹:
{{ویکی‌پدیا}}
{{ناتمام}}
 
[[رده:فیلسوفان اهل آمریکا|رورتی، ریچارد]]
 
[[en:Richard Rorty]]
 
[[رده:فیلسوفان اهل آمریکا|رورتی، ریچارد]]