خواجوی کرمانی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
مهدی (بحث | مشارکت‌ها)
جز حذف رده "شاعران" (با استفاده از رده ‌ساز)
Tanhabot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات: جراحی پلاستیک و زیباسازی
خط ۱:
[[Imageپرونده:Khaju Kermani Shiraz2.JPG|280px|thumb|«خواجو ز سفرعزم وطن کرد وليکن// مرغی که برون شد ز قفس باز نیاید»]]
'''[[W:خواجوی کرمانی|خواجوی کرمانی]]'''، کمال‌الدین ابوالعطا محمودبن علی کرمانی‚ متخلص به خواجو. به تاريخ ([[W:۱۵ شوال|۱۵ شوال]] [[W:۶۷۹ (هجری قمری)|۶۷۹ هجری قمری]]) در [[کرمان]] زاده شد. وی در سال ([[W:۷۵۳ (هجری قمری)|۷۵۳ هجری قمری]]) در [[شیراز]] درگذشت.
 
== دارای منبع ==
 
=== دیوان اشعار ===
 
* «به طراری زلفم از ره مرو// بدین ریسمان باز درچه مرو»
 
* «پای مبین، پایه [[طاووس]] بین// جیفه مبین، کرکس کاووس بین»
 
* «پای ملخ پر بود از دست مور// دجله بود قطره‌ای از چشم کور»
 
* «تاج کیان بین که کیان می‌نهند// جای کیان را به کیان می‌دهند»
 
* «چون تو نباشی ز سپه باخبر// جرم سپه از تو بود سر به سر»
 
* «خانه ناکرده نباید فروخت// شمع نیاورده نداننش سوخت»
 
* «خواجو ز سفرعزم وطن کرد وليکن// مرغی که برون شد ز قفس باز نیاید»
* «خون دل از ساغر جان کرده نوش// حلقه شده بر در دردی فروش»
 
* «خیز خواجو که [[گل]] از غنچه برون می‌آید// [[بلبل|بلبلی]] چون تو کنون حیف بود در قفسی»
* «در ره تحقیق چه [[کودک]] چه پیر// بر در توفیق چه دربان چه میر»
 
* «در نظرش تیر سپر بفکند// وز فزعش کوه کمر بفکند»
 
* «دل چو درست است زبان را بهل// نام زبان از چه بری سوی دل»
 
* «دل چو غنی شد ز فقیری چه غم// روز رهایی ز اسیری چه غم»
 
* «دیده از آن روی بود پیش‌بین// کو نتواند که بود خویش‌بین»
 
* «رو خبر گنج ز [[پروانه]] پرس// حال دل شمع ز پروانه پرس»
 
* «ریسمانیست سست صورت جاه// تو بدین ریسمان مرو در چاه»
 
* «سرافکندگی کن که زلف نگار// سرافرازیش در سرافکندگیست»
 
* «شیردلانند در این مرغزار// بگذر و پیشانی [[شیر|شیران]] مخار»
 
* «صبح چو از صدق، نفس برگشاد// مملکت شرق به دستش فتاد»
 
* «ظلم و ستم گرچه ز دربان بود// از اثر غفلت سلطان بود»
 
* «غیب ندانند مگر اهل غیب// عیب نبینند به جز اهل عیب»
 
* «قرصه زر در کف زرگر نخست// تا نشود خرد، نگردد درست»
 
* «قصه فرهاد ز شیرین بپرس// حسن رخ ویس ز رامین بپرس»
 
* «قلزم توحید ندارد کنار// [[شراب|باده]] تحقیق ندارد خمار»
 
* «کار خرد ضربت این ساز نیست// صید ملخ شیوه [[شاهین|شهباز]] نیست»
 
* «که ارباب معانی نیک دانند// که [[مذهب|دین]] و ملک باهم توأمانند»
 
* «گنج طلب کن چو به ویران رسی// پنجه نهان کن چو به [[شیر|شیران]] رسی»
 
* «مبر آبم اگر گشتم چو [[ماهی]] صید این [[دریا]]// که صد چون من به دام آرد کسی کو میکشد شستم»
 
* «نوبت [[عشق|عشاق]] ندارد غزل// قول بزرگان نبود جز عمل»
 
* «نیابد مراد آنکه جوینده نیست// که جویندگی عین یابندگیسـت»
 
* «همت عالی ز فلک بگذرد// مرد به همت ز ملک بگذرد»
 
* «همچو خضر در ره طاعت بپوی// چشمه حیوان ز قناعت بجوی»
 
* «هیچ نیفزود قمر تا نکاست// وانکه نیفتاد نیارست خاست»
 
== درباره خواجو ==
 
* «استاد سخن [[سعدی]] است نزد همه کس اما// دارد غزل [[حافظ]] طرز سخن خواجو»
** ''[[حافظ]]''
 
خط ۸۱:
{{ویکی‌پدیا}}
 
{{ناتمام}}
 
[[رده:شاعران اهل ایران]]