|
[[Imageپرونده:Hahn am Mist 06072007 01.jpg|thumb|300px|«پای خروست را ببند مرغ همسایه را هیز نخوان.»]]
'''[[W:خروس|خروس]]'''، نرینه ماکیان، خروس‌ها پرندگانی از خاندان ماکیانند که هیکلی زورمند و یال و پرهایی زیبا دارند. اصل این پرنده ازکشورهای گرمسیری است ولی امروز به صورت پرنده اهلی به تعداد زیاد در همهٔ نقاط عالم یافت می‌شود.
== [[گفتاورد]] ==
* «آنجا نیز حصاری بود و بسیار [[طاووس]] و خروس بودی من ایشان رامی گرفتمی.»
** ''[[ابوالفضل بیهقی]]''
* «چنانکه از هيچ روزن دود برنمی‌خاست و از هیچ دیه کس بانگ خروه نمی‌شنید.»
** ''[[تاریخ یمینی]]''
== [[ضرب‌المثل]] ==
* «خروس بی‌محل»
* «قسمت را قبول کنم یا دم خروس را؟»
* «آنقدرپول دارد که صدای خروس نشنیده.»
* «خروسی را که [[شغال]] صبح می‌برد بگذار سر شب ببرد.»
* «پای خروست را ببند مرغ همسایه را هیز نخوان.»
== خروس در شعر فارسی ==
* «آمد بانگ خروس موذن [[شراب|می]]خوارگان// صبح نخستین نمود روی به نظارگان»
** ''[[منوچهری دامغانی]]''
* «از خروسان خراسان چو منی نیست چه سود// که گه صبح خروشان شدنم نگذارند»
** ''[[خاقانی]]''
* «امشب مگر به وقت نمی‌خواند این خروس// [[عشق|عشاق]] بس نکرده هنوز از کنار و [[بوسه|بوس]]»
** ''[[سعدی]]''
* «انگار خروس پیرزن را// بر پایه نردبان ببینم»
** ''[[خاقانی]]''
* «بدانگه که خیزد خروش خروس// ز درگاه برخاست آوای کوس»
** ''[[فردوسی]]''
* «بفرمود تا طوس بربست کوس// بیاراست لشکر چو چشم خروس»
** ''[[فردوسی]]''
* «به شبگیر برخاست آوای کوس// هوا شد به کردار چشم خروس»
** ''[[فردوسی]]''
* «به شبگیر هنگام بانگ خروس// ز درگاه برخاست آوای کوس»
** ''[[فردوسی]]''
* «تو گفتی خروسان شاطر به [[جنگ]]// فتادند در هم به منقار و چنگ»
** ''[[سعدی]]''
* «تو نزد همه چو ماکیانی// اکنون تن خود خروه کردی»
** ''[[عمادی مروزی]]''
* «چنین گفت موبد که یک روز طوس// بدانگه که خیزد خروش خروس»
** ''[[فردوسی]]''
* «چو از روز شد کوه چون سندروس// به [[ابر]] اندر آمد خروش خروس»
** ''[[فردوسی]]''
* «چو این کرده شد ماکیان و خروس// کجا برخروشد گه زخم کوس»
** ''[[فردوسی]]''
* «خروس عدل تو تا پر زده ست در عالم// به جای بیضه نهاده ست ماکیان گوهر»
** ''[[ظهیرالدین فاریابی]]''
* «خروه غنوده فروکوفت بال// دهل زن بزد بر تبیره دوال»
** ''[[نظامی]]''
* «در قدح کن ز حلق بط خونی// همچو روی تذرو و چشم خروس»
** ''[[ابن یمین]]''
* «سپیده‌دمان گاه بانگ خروس// ببستند بر کوهه [[فیل|پیل]] کوس»
** ''[[فردوسی]]''
* «شب تیره هنگام بانگ خروس// از آن دشت برخاست آوای کوس»
** ''[[فردوسی]]''
* «گرچه شاطر بود خروس به [[جنگ]]// چه زند پیش [[شاهین|باز]] روئین چنگ؟»
** ''[[سعدی]]''
* «گویی که خروس از [[شراب|می]] مخمورسر است ایرا// چشمش چو لب [[کبک]]ان خونبار نمود اینک»
** ''[[خاقانی]]''
* «لب از لب چو چشم خروس ابلهی بود// برداشتن به گفته بیهوده خروس»
** ''[[سعدی]]''
* «[[شراب|می]] خورم سرخ‌تر از چشم خروس// در شب تيره‌تر از پر غراب»
** ''[[ادیب صابر]]''
* «هنگام سپیده‌دم خروس سحری// دانی که چرا کند همی نوحه‌گری// یعنی که نمودند در آئینه صبح// کز عمر شبی گذشت و تو بی‌خبری»
** ''[[خیام]]''
* «یک خروش خروس صبح کرم// زين خراس خراب نشنیدم»
** ''[[خاقانی]]''
* «یکی پهن‌کشتی بسان عروس// بیاراسته همچو چشم خروس»
** ''[[فردوسی]]''
{{ویکی‌پدیا}}
{{ناتمام}}
[[رده:حیوانات|خروس]]
[[de:Hahn]]
| 