حسین بن منصور حلاج: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز افزودن سریع رده "عارفان اهل ایران" (با استفاده از رده ساز) |
جز ربات: جراحی پلاستیک و زیباسازی |
||
خط ۳:
ISBN 964-5745-00-4</ref>
== درباره حلاج ==
*نقل است که در ابتدا که ریاضت میکشید،دلقی(کلاهی) داشت که آن را بیست سال بیرون نیاورده بود. روزی به ستم از وی بیرون کردند، گزنده بسیار در وی افتاده بود. یکی را وزن کردند، نیم دانگ بود.
*نقل است که گرد او عقربی دیدند که میگردید قصد کشتن کردند, گفت : ( دست از وی بردارید که دوازده سال است که ندیم ماست و گرد ما می گردد )
*نقل است که در شبانه روزی در زندان هزار رکعت نماز می خواند , گفتند :
*نقل است که شب اول که او را حبس کردند بیامدند و او را در زندان ندیدند و جمله زندان را بگشتند کس ندیدند و شب دوم نه او را دیدند نه زندان را ! و شب سوم او را در زندان دیدند . گفتند ( شب اول کجا بودی ؟ و شب دوم تو و زندان کجا بودیت ؟) گفت:
*نقل است که در زندان سیصد کس بودند . چون شب درآمد گفت ( ای زندانیان! شما را خلاص دهم ) . گفتند : چرا خود را نمیدهی ؟ گفت : ما در بند خداوندیم و پاس سلامت میداریم . اگر خواهیم به یک اشارت همه بندها بگشاییم. پس به انگشت اشارت کرد . همه بندها از هم فرو ریخت . گفتند : اکنون کجا رویم؟ که در زندان بسته است . اشارتی کرد در زندن باز شد . پرسیدند تو نمی آیی ؟ گفت (( ما را با او سری است که جز بر سر دار نمیتوان گفت ))
*حلاج را برای کشتن بردند. می گفت:«حق، حق، حق، اناالحق.»
|