=== دیوان اشعار ===
* «به بسم الله الرحمن الرحیم است // دلی با دل حمیم است و صمیم است»
* «چو ارواحند خلق دسته دسته // همی پیوسته هستند و گسسته»
* «دلی را با دلی پیوسته بینی // دلی را از دلی بگسسته بینی»
* «در این معنی یکی نیکو روایت // حکایت می نمایم از برایت »
* «چو بهر بیعت آمد ابن ملجم // به نزد خسرو خوبان عالم»
* «بنزد قطب دین و محور دل // علی ماه سپهر کشور دل»
* «علی نور دل و تاج سر دل // علی سر لوحه سر دفتر دل»
* «چو مولی عارف سر القدر بود // پس از بیعت مر اورا خواهد و فرمود»
* «که بیعت کرده ای با من بیاری // جوابش داد بن ملجم که آری»
* «دوبار دیگرش مولی چنان گفت // میان جمع بن ملجم بر آشفت»
* «که با من از چه رو رفتارت این است // فقط با شخص من گفتارت این است »
* «نمودم بیعت و بهر گواهی // مرا فرمان بده بر هر چه خواهی»
* «بفرمود از تو از یاران مایی // نباشد جان یاران را جدایی »
* «دل من با دل تو آشنا نیست // دو جان آشنا از هم جدا نیست»
* «روایتهای طینت اندرین سر // برای اهل سر آمد مفسر»
* «عجب احوال دلها گونه گون است // بیا بنگر که دلها چند و چون است»
* «دلی چون آفتاب پشت ابر است // دلی مردهاست و تن او را چو قبر است»
* «دلی روشنتر از آب زلال است // دلی تیره تر از روی ذغال است»
* «دلی استاره و ماه است و خورشید // دلی خورشید او را همچو ناهید»
* «دلی عرش است و دیگر فوق عرشست // که فوق عرش را عرشت چو فرشست »
* «دلی همراه با آه و انین است // دلی همچو تنور آتشین است »
* «دلی چون کوره آهنگران است // دلی چون قله آتش فشان است »
* «دلی افسرده و سرد است چون یخ // سفر از مزبله دارد به مطبخ»
* «زمطبخ باز آید تا به مبرز// جز این راهی نپیمودهاست یک گز»
* «غرض ای همدل پاکیزه خویم // که اینک با تو باشد گفتگویم»
* «چو دلها را خدا از گل سرشتهاست // بدلها مهر یکدیگر نوشتهاست »
* «دلت را با دل من آشنا کرد // نه تو کردی نه من کردم خدا کرد»
* «درون سینهام در هیچ حالی // نبینم باشد از مهر تو خالی»
* «دل از دوران نزدیکش ببالد // زنزدیکان دور خود بنالد»
* «چو روح ما بود نور مجرد // درین ظرف زمان نبود مقید»
* «نه از طی مراحل در عذابست // نه از بعد منازل در حجابست »
* «کی عنقای عرشی آشیانست // رسد جایی که بی نام و نشانست»
=== [[واقعه آمل|واقعه ۱۳۶۰ آمل]] ===
* « آفرین بر شمائی که فقط با سلاح ایمان در مقابل آنان قیام کردید، چنانکه به آنان مهلت ندادید که در دارالمومنین «شهرستان آمل» نفس تازه کنند. عدهای از آنانرا به کیفرشان رسانده و عدهای را دستگیر و خلع سلاح کردید، شما بیسلاح و آنان مسلح، شما در پناه خدای عزوجل و آنان در پناه جنگل.»
**منبع:<ref>حماسه مردم آمل، صفحه ۴۲ .</ref>
* «شما از این مشت محکمی که چون پتک پولادین بر دهن مهاجمان زدید خدا و پیغمبر را از خود خشنود کردید.»
**منبع:<ref>حماسه مردم آمل، صفحه ۴۲ .</ref>
== پانویس ==
== پیوند به بیرون ==
{{ویکیپدیا با عنوان|حسن حسنزاده آملی}}
[[رده:شاعران اهل ایران]]
[[رده:نویسندگان اهل ایران]]
|