== دارای منبع ==
=== دیوان شعر ===
* «آخر اندر عهد ِ تو این قاعدت شد مستمر// در مدارس زخم چوب و در معابر گیرودار»
* «ای عجب دلتان بنگرفت و نشد جانتان ملول// زین هواهای عفن وین آبهای ناگوار»
* «بمیر پیشتر از [[مرگ]] تا رسی جایی// که مرگ نیز نیاردت گشت پیرامن»
* «بی مه روی تو چشمم همچو [[ابر]] بهمن است// بیشب زلف تو رازم همچو روز روشن است»
* «تا کی این راه مزور، راه باید رفت راه// تا کی این [[کار]] مزخرف، کار باید کرد کار»
* «جایی که همی نفس زند مشک// از سوختهٔ جگر چه خیزد»
* «چنان ز [[مرگ]] بترس از سیه سفیدی موی// كه مرد [[مار|مارگزیده]] ز شكل پیسهرسن»
* «چو شاه شطرنج ارچه قوی است دشمن تو// چو یک پیاده فرستی ز خان و مان بجهد»
* «چو نیست هیچ تمیز از قصور عقل چه نقص// چو نیست هیچ سخندان وفور عقل چسود»
* «حرمت ما بر تو بود چنانک// حرمت پوستین به تابستان»
* «در وفا چون [[گل]] و گهِ وعده// همه را صدزبانی سوسن»
* «دلاوران و يلان گشته زرد ازاندُه// چو برگ بيد که بَروی دَم خزان بجهد»
* «دلم ربود بدان زلف همچو چنگل [[شاهین|باز]]// تو هیچ باز شنیدی که دل شکار کند»
* «دو رویه نیستیم چو کاغذ به هیچروی// گردون قلم ز بهر چه برما همیکشد»
* «رخ همچو روی کلک و زبان چون زبان شمع// دل همچو چشم سوزن و تن همچو ریسمان»
* «[[شعر]] فرستادنت دانی ماند به چه// [[مورچه|مور]] که پای ملخ نزد سلیمان برد»
* «[[شیر]] را از [[مورچه|مور]] صدزخم، اینت انصاف ایجهان// [[فیل|پیل]] را از [[پشه]] صدرنج، اینت عدل ایروزگار»
* «قوت [[پشه]] نداری، چنگ با [[فیل|پیلان]] مزن// همدل [[مورچه|موری]] نهای، پیشانی [[شیر|شیران]] مخار»
* «کنون ز دوری ایشان دو جوی میرانم// ز آب دیده و من بر کنار بوتیمار»
* «که جهانی نهادهاند ترا// چشم بر راه و گوشها بر در»
* «گویند صبر کن که شود خون به صبر مشک// آری شود ولیک به عمر دگر شود»
* «گفتی که خاک میخورد آن راست همچو [[مار]]// گفتی ز باد میزید اینهم چو سوسمار»
* «لایق نبود ز بیخ برکندن// شاخی که بدست خویش بنشاندی»
* «مرا تواضع طبعی عزیز آمد لیک// مذلت است تواضع به نزد سفله نمود»
* «مرد آن بود که روز بلا تازهرو بود// ورنه به گاه شادی ناید ز کس فقان»
* «من از تو احمقترم، تو از من ابلهتری// یکی بیاید که مان هردو به زندان برد»
== بدون منبع ==
{{ویکیپدیا با عنوان|جمالالدین عبدالرزاق اصفهانی}}
{{ناتمام}}
[[رده:شاعران اهل ایران]]
|