جام جم: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Amouzandeh (بحث | مشارکت‌ها)
Tanhabot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات: جراحی پلاستیک و زیباسازی
خط ۱:
'''[[W:جام جم|جام جم]]'''، جامی که همه عالم در آن نموده می‌شد و به آن «پيالهٔ جمشيد»، «جام جهان‌نما»، «جام گیتی‌نما»، «آیینه گیتی‌نما»، «جام جهان‌آرا»، «جام جهان‌بین»، «جام عالم‌بین» «جام کی‌خسرو»، «آیینهٔ سلیمان»، «آیینهٔ اسکندر» و «جام سلیمان» نیز گفته می‌شود.
 
== دارای منبع ==
* «آیینه سکندر جام جم است بنگر// تا برتو عرضه دارد احوال ملک دارا»
** ''[[حافظ]]''
 
* «آن جام ِجم‌پرورد کو؟ آن شاهد رخ‌زرد کو؟// آن عیسی هر درد کو؟ تریاق بیمار آمده»
** ''[[خاقانی]]''
 
* «ای جرعه‌نوش مجلس جم، سینه پاک دار// کائینه‌ایست جام جهان‌بین که آه از او»
** ''[[حافظ]]''
 
* «ای دل تو جام جم بطلب، ملک جم مخواه// کاین بود قول مطرب دستان‌سرای جم»
** ''[[حافظ]]''
 
* «با شما اخلاص هرکس حاجت تقریر نیست// [[دانش|علم]] آصف دیده باشد حال‌ها در جام جم»
** ''[[حافظ]]''
 
* «به سرّ جام جم آن‌گه نظر توانی کرد// که خاک میکده کحل بصر توانی کرد»
** ''[[حافظ]]''
 
* «بسی گفتند هرنوعی از این‌ها// نبود آن جام جم جز نفس [[دانا]]»
** ''[[محمود شبستری]]''
 
* «به سعی ای آهنین‌دل مدتی باری بکش، کآهن// به سعی آیینهٔ گیتی‌نما و جام جم گردد»
** ''[[سعدی]]''
 
* «به طاق دوابرو برآورده خم// گره بسته بر [[خنده|خندهٔ]] جام جم»
** ''[[نظامی]]''
 
* «بیا، ساقی آن [[شراب|می]] کزو جام جم// زند لاف بینایی اندر عدم// به من ده که گردم به تأیید جام// چو جم آگه از سرّ عالم تمام»
** ''[[حافظ]]''
* «پس آن جام بر کف نهاد و بدید// در او هفت کشور همی‌بنگرید»
** ''[[فردوسی]]''
 
* «پیر می‌خانه سحر جام جهان‌بینم داد// واندر آن آینه از حسن تو کرد آگاهم»
** ''[[حافظ]]''
* «تاکی زکاس ذویزن گاهی عسل گاهی لبن// [[شراب|می]] کش بسان تهمتن اندر عجم از جام جم»
** ''[[سنایی]]''
 
* «جام جم آیینه‌دار کاسهٔ زانوی ماست// ما چو [[کودک|طفلان]] هر طرف بهر تماشا می‌رویم»
** ''[[صائب تبریزی]]''
 
* «جام جم خاص تست [[خاقانی]]// دُردی دهر دل‌گسل چه‌خوری؟»
** ''[[خاقانی]]''
 
* «جام جهان‌نماست ضمیر منیر [[دوستی|دوست]]// اظهار احتیاج، خود آن‌جا چه حاجتست»
** ''[[حافظ]]''
 
* «جهان ای برادر چو جام جم است// نماینده سیرت مردم است»
** ''[[ادیب پیشاوری]]''
 
* «چو روشن گشتی آن جام دل‌افزای// بدیدی هرچه بودی در همه‌جای»
** ''[[محمود شبستری]]''
 
* «چو مستعد نظر نیستی، وصال مجوی// که جام جم نکند سود وقت بی‌بصری»
** ''[[حافظ]]''
 
* «چون جام جهان‌نمای ساقی// بنمود مرا لقای ساقی// باشد که شود دل [[فخرالدین عراقی|عراقی]]// چون جام جهان‌نمای ساقی»
** ''[[فخرالدین عراقی]]''
 
* «حافظ که هوس می‌کندش جام جهان‌بین// گو در نظر آصف جمشیدمکان باش»
** ''[[حافظ]]''
* «حافظ مريد جام جم است، ای صبا برو// وز بنده بندگی برسان شیخ جام را»
** ''[[حافظ]]''
 
* «حقيقت دان اگر چه آدم است او// چو عارف شد به خود، جام جم است او»
** ''[[محمود شبستری]]''
* «خسرو جمشید‌جام، سام تهمتن‌حسام// خضر سکندرسپاه، شاه فریدون‌علم»
** ''[[خاقانی]]''
 
* «خیال آب خضر بست و جام کی‌خسرو// به جرعه‌نوشی سلطان ابوالفوارس شد»
** ''[[حافظ]]''
 
* «داشت شاه آیینهٔ گیتی‌نمای// پرده ز اسرار همه گیتی گشای»
** ''[[عبدالرحمن جامی]]''
 
* «در سفالین‌کاسهٔ رندان به خواری منگرید// کاین حریفان خدمت جام جهان‌بین کرده‌اند»
** ''[[حافظ]]''
* «دلی که غیب‌نمای است و جام جم دارد// ز خاتمی که دمی گم شود چه‌غم دارد»
** ''[[حافظ]]''
* «روان تشنهٔ ما را به جرعه‌ای دریاب// چو می‌دهند زلال خضر ز جام جمت»
** ''[[حافظ]]''
 
* «زان جام جم که تا خط بغداد داشتی// بيش از هزار دجله مزيدم به صبحگاه»
** ''[[خاقانی]]''
 
* «ز [[ماهی]] به جام اندرون تا [[گوسفند|بره]]// نگاریده پیکر بدو یکسره»
** ''[[فردوسی]]''
 
* «ز ملک تا ملکوتش حجاب برگیرند// هرآن‌که خدمت جام جهان‌نما بکند»
** ''[[حافظ]]''
 
* «سال‌ها دل طلب جام جم از ما می‌کرد// وآن‌چه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد»
** ''[[حافظ]]''
 
* «سخن می‌رفت دوش از لوح محفوظ// نگه کردم چو جام جم نباشد»
** ''[[عطار نیشابوری]]''
 
* «عمر، جام جم است کایامش// بشکند خرد، بس ببندد خوار»
** ''[[خاقانی]]''
 
* «کمند سید بهرامی بیفکن، جام جم بردار// که من پیمودم این صحرا، نه بهرام است نه گورش»
** ''[[حافظ]]''
 
* «گرت هواست که چون جم به سرّ غیب رسی// بیا و همدم جام جهان‌نما می‌باش»
** ''[[حافظ]]''
 
* «گرچه خِرد در خطاست، بر خط [[شراب|می]] دار سر// تا خط بغداد دِه، دجله‌صفت جام جم»
** ''[[خاقانی]]''
 
* «گفتم: ای مسند جم، جام جهان‌بینت کو// گفت: افسوس که آن دولت بیدار بخفت»
** ''[[حافظ]]''
 
* «گفتم: این جام جهان‌بین بتو کی داد حکيم؟// گفت: آن‌روز که این گنبد مینا می‌کرد»
** ''[[حافظ]]''
 
* «گنج در آستین و کیسه تهی// جام گیتی‌نما و خاک رهیم»
** ''[[حافظ]]''
 
* «گوی خوبی بردی از خوبان خَلُّخ، شاد باش// جام کی‌خسرو طلب، کافراسیاب انداختی»
** ''[[حافظ]]''
* «ما به مستی جام جم برداشتیم»
** ''[[عطار نیشابوری]]''
 
* «هرآن‌که راز دوعالم ز خط ساغر خواند// رموز جام جم از نقش خاک ره دانست»
** ''[[حافظ]]''
 
* «هر آن نیک و بدی کاندر جهان بود// در آن جام از صفای آن نشان بود»
** ''[[محمود شبستری]]''
 
* «همچو جم، جرعه [[شراب|می]] کش که ز سّر دو جهان// پرتو جام جهان‌بین دهدت آگاهی»
** ''[[حافظ]]''
 
* «یکی جم‌نام وقتی پادشا بود// که جامی داشت کان گیتی‌نما بود»
** ''[[محمود شبستری]]''