افلاطون: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
VolkovBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات افزودن: eo:Platono
Tanhabot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات: جراحی پلاستیک و زیباسازی
خط ۱:
[[تصویرپرونده:Delphi Platon statue 1.jpg|thumb|200px|اشرار، کسانی را گویند که عیوب مردم را جستجو می‌کنند و به ‌آن می‌چسبند و نیکویی آن‌ها را به دست فراموشی می‌سپارند؛ مانند مگسی که در جاهای کثیف می‌نشیند و از جاهای تمیز دوری می‌کند. - افلاطون]]
'''[[W:افلاطون|افلاطون]]'''، فیلسوف یونانی. زادروز: حدود ([[W:۴۲۷ (پیش از میلاد)|۴۲۷]] - [[W:۳۴۷ (پیش از میلاد)|۳۴۷ پیش از میلاد]])
 
== دارای منبع ==
* «برای تحصیل سعادت باید اخلاق خوب را پیروز ساخت و بر ضد اخلاق بد باید [[جنگ|جنگید]]، حکومت مانند یک فرد است و وظیفه او تربیت کردن افراد در دایره فضایل اخلاقی است.»
** ''(Der Staat (Politeia''
* «به‌مصداق این [[ضرب‌المثل]] قدیمی: هم‌سن و سال‌ها از دیدار یکدیگر مشعوف گردند.»
** ''Phädrus 240c / Sokrates''
* «پیکر آدمی، مقبره روح است.»
** ''احتمالآ نقل‌قولی از [[فیثاغورس]] است/ Gorgias 493a2-3''
* «چه نیک‌بخت، کسانی که از آن‌چه نیکوست، بهره‌ورند.»
** ''Gastmahl / Sokrates''
* «روح، اسیر جسم و ادغام‌شده در او است، بالاجبار، واقعیت را از درون آن یا از پشت میله‌های محبس خود می‌نگرد و نه با دید نامحدود خویش.»
** ''Phaidon 82e''
* «روح، فناناپذیر است، که آن‌چه در جنبش دا‌ئمی است، فنا نپذیرد.»
** ''Phädrus 245c''
* «عالم، ابدی و مداوم است. هیچ‌چیز نبوده و هیچ‌چیز هم نخواهد بود، که آن‌چه در ''حال'' است، مجموع و مرتبط است.»
** ''Parmenides''
* «نسل آدمی، درواقع زمانی از رنج و تیره‌روزی نجات خواهد یافت که گروهی از فلاسفه راستین و ناب در صدر حکومت قرار گیرند، یا اینکه، حکومت‌ها به‌طرز [[معجزه|معجزه‌آسایی]] مبدل به ‌فیلسوفان حقیقی شوند.»
** ''politischen Werdegang im 7. Brief/ درباره چگونگی روند سیاستگرایی خود، مندرج در نامه هفتم''
* «نیکان را سعادت‌مند می‌دانم، اما آن‌که به ‌ناحق عمل کند، بدبخت است.»
** ''Gorgias / Sokrates''
* «هیچ‌چیز ِ تکامل‌نیافته‌ای، هیچ‌چیزی را معیار نتواند بود.»
** ''(Der Staat (Politeia''
 
== بدون منبع ==
* «آنان‌که می‌خواهند خوب [[زندگی]] کنند باید به‌حقیقت نزدیک شوند زیرا پس از نیل به این مقام ‌است که می‌توان از غم و اندوه جهان دست‌کشید.»
* «از نزدیکی به‌کسی که قادر به‌حفظ اسرار و رموز [[زندگی]] خود نیست، پرهیز کن.»
* «اشرار، کسانی را گویند که عیوب مردم را جستجو می‌کنند و به‌آن می‌چسبند و نیکویی آن‌ها را به دست فراموشی می‌سپارند؛ مانند [[مگس|مگسی]] که در جاهای کثیف می‌نشیند و از جاهای تمیز دوری می‌کند.»
* «افراط، عمومأ سبب پیدا شدن عکس‌العمل است و تغییری در جهت مخالف پدید می‌آورد خواه در فصول سال باشد، خواه در افراد و خواه در حکومت.»
* «اگر روزگاری مقام و منزلت تو افول کرد، ناامید مشو زیرا آفتاب در پایان هر روز غروب می‌کند تا بامداد دیگر طلوع کند.»
* «امتحان کنید مرد را به‌فعل او، نه به‌قول او.»
* «با [[دوستی|دوست]] چنان رفتار کن که هیچ وقت به‌حاکم محتاج نشوی و با دشمن طوری معامله کن که اگر کار به‌محاکمه کشید، [[پیروزی]] از آن تو باشد.»
* «به‌دنیا نیامدن بهتر از [[آموزش و پرورش|تعلیم]] نیافتن و [[مجنون|نادان]] ماندن است زیرا جهالت ریشه همه بدبختی‌ها است.»
* «به‌دیدن کسی که باتو سرسنگین است نرو، باکسی که سخنت را تکذیب کند گفتگو نکن، برای کسی که به‌سخنت گوش فرا ندهد حرف مزن.»
* «به‌ضرورت آمدم در این جهان و به‌حیرت زیستم و به‌کراهت می‌روم.»
* «به‌عقیده من تنها فکری که شایسته‌است مغز انسان را به خود مشغول سازد، آینده فرزندان اوست و اندیشه این موضوع که چه‌کار کند تا فرزندانش خوشبخت شوند.»
* «بی‌صبری، شخص را از هیچ رنجی نمی‌رهاند، بل‌که درد جدیدی برای از پا درآوردن او به‌وجود می‌آورد.»
* «پول و تقوا دو کفه ترازویند، یکی که بالا رفت ، دیگری حتمأ پائین می‌آید.»
* «تمام طلاهای روی زمین و زیر زمین به‌قدر یک ذره فضیلت ارزش ندارد.»
* «تمول و تقوی چون دو وزنه هستند که در کفه‌های یک ترازو قرار گرفته باشند، بالا رفتن یکی مستلزم پائین رفتن دیگری است.»
* «تندرستی و زیبائی و نیرومندی و مال‌داری و همه چیزهای دیگری که در دست نیک‌مردان باعث و بانی خیر است، به‌همان اندازه پلید و عامل شرارت خواهد بود، اگر در دست نابکاران و اراذل قرار گیرد.»
* «جان را فدای [[دوستی|یاران]] موافق کنید.»
* «چون کامیابی رو کند همه خوبند و چون ناکامی سررسد همه بد.»
* «حب مال سراسر وجود آدمیان را تسخیر می‌کند و هرگز به‌آنان مجال نمی‌دهد که حتی لحظه‌ای در باره چیزی جز اموال شخص خویش بیندیشند.»
* «خدایان در راه فضیلت سدهایی از درد و رنج برپا کرده‌اند اما از طرف دیگر وقتی آدمی بر این مشکلات فائق آمد و از سدها گذشت، فضیلت به‌دست آمده [[کار]] آسانی به نظر می‌رسد.»
* «در آئینه نگاه کن، اگر صورت زیبا داری [[کار]]ی مناسب جمالت انجام ده و اگر قیافه‌ات نامتناسب است، زشتی کردار را به‌زشتی صورت میفزا.»
* «در جهان، یگانه مایه نیکبختی انسان، [[دوستی|محبت]] است.»
* «در دنیا دو نیرو هست: شمشیر و تدبیر، بیشتر اوقات شمشیر مغلوب تدبیر شده‌است.»
* «دروغگو از دروغگوی دیگر در حذر است.»
* «دشمنان من سه قسمند: گروهی قویتر، جماعتی هم‌وزن و دسته‌ای ضعیف‌تر. طرف شدن با گروه اول موجب نابودی است، با جماعت دوم تا جان در بدن دارم [[جنگ|می‌جنگم]] اما گروه سوم را حتی با التماس رام خواهم ساخت، چون مقابله با خصم ضعیف از مقام انسان در جامعه می‌کاهد و شخص را ناچیز می‌سازد.»
* «دنیا را آتش انگار، چنان که برای معاش به کمی آتش کفایت توان کرد، شما نیز با مقداری از نعمت دنیا اکتفا کنید.»
* «رقت بر سه کس واجب است: اول، عاقلی که حکم [[مجنون|جاهلی]] بر او روان باشد. دوم، قوییی که گرفتار ضعیفی گردد. سوم، کریمی که محتاج لئیمی باشد.»
* «زمان ناخوشی را به حساب عمر مشمرید.»
* «زیان رساننده تو معاشرت با سه کس است: اول، آن که تو را به‌طرب بدارد. دوم، آن که به فریب مغرورت کند. سوم، آن که همت او کوتاه‌تر از همت تو باشد.»
* «زینت انسان سه چیز است: اول [[دانش|علم]]. دوم [[دوستی|محبت]]. سوم [[آزادی]].»
* «سخن اگر از دل خارج شود به‌دل هم وارد می‌شود و اگر با نیت متکلم مطابق نباشد، توقع مدار که مؤثر افتد.»
* «سرعت و تندی [[کار]] را مجوی، بلکه خوبی و برگزیدگی آن را سعی کن زیرا که مردم از تو نپرسند در چه مدت کار را انجام دادی بلکه خوبی و بی نقصی آن را می‌جویند.»
* «سزاوار است حاکم را بر وفق و مدارا حد بر مجرم براند و خشونت نکند چه اگر کسی مجرم نبود، حاکم بر مسند نمی‌نشست.»
* «سزاور است مرد [[دانا|عاقل]] هنگام تناول غذای لذیذ، یادآورد تلخی [[دارو]] را و شکم‌بارگی نکند.»
* «سعادت جامعه به‌مراتب مهم تر از سعادت فرد می‌باشد.»
* «عزم به‌مصاحبت اشرار نکنید، چه همین که تو را اهانت نکنند، بر تو منت نهند.»
* «[[عشق]] تنها مرضی است که بیمار از آن لذت می‌برد.»
** ''این نقل‌قول به [[سقراط]] نیز نسبت داده شده است.''
* «[[عشق]] بلائی است که همه خواستارش هستند.»
* «علاقه‌ای در دنیا شدیدتر از [[عشق]] به وطن نیست.»
* «عوام، ثروتمندان را محترم می‌دارند و خواص، [[دانش|دانشمندان]] را.»
* «فقط عدالت است که می‌تواند موجد خوشبختی شود.»
* «کامل‌ترین نوع بی‌عدالتی آن است که به نظر عادل نماییم اما عادل نباشیم.»
* «کسی که در ایام موافقت و خوشی تو را به آن چه در تو نیست، ثنا گوید البته در روز ناسازگاری و افتراق هم از دروغ و بهتان در حق تو دریغ نخواهدداشت.»
* «کسی که برای نفع غیر دروغ گوید، دنی‌تر از کذاب است.»
* «شرم برای نیازمندان سودمند نیست.»
* «لذتی که از [[دانش|علم]] حاصل می‌شود، لذتی بی‌آلایش است.»
* «[[دوستی|محبت]] را فراموش نکنید و آن را ناچیز مشمارید.»
* «[[جنون|نادانی]] هرکس به‌دو چیز دانسته می‌شود: اول، به‌چیزی که از او نپرسیده‌اند خبر گوید. دوم، سخن‌راندن بیش از ضرورت.»
* «نزدیک مباش به‌همنشینی مردمان شرور و بداخلاق، زیرا که طبع تو از [[طبیعت]] او شر را می‌دزدد، در حالی که تو آگاه نباشی.»
* «نغمه و وزن [[موسیقی]] تأثیر فوق العاده‌ای در روح انسان دارد و اگر درست به [[کار]] رود می‌تواند زیبائی را در رؤیاهای روح جایگزین کند.»
* «نیاز حاجتمند را پیش از این‌که استمداد طلبد، شایسته است که با همت بلند خود نیازمندی او را رفع کنی.»
* «نیرومند ترین مردم آن است که خشم خویش نگه دارد.»
* «هرچیز را که نگهبان بیشتر بود، استوارتر گردد مگر راز، که نگهبانان آن هرچه بیشتر باشد آشکارتر گردد.»
* «هرکس در طلب خیر و سعادت دیگران باشد، سرانجام سعادت خویش را نیز به‌دست خواهد آورد.»
* «همین که مرد از حد خود تجاوز کند، یعنی به‌آنجا رسد که محل او نبوده، اخلاق او زشت و خشن می‌گردد.»
* «هیچ کوچک را حقیر مشمارید، باشد که از شما فزونی یابد.»
* «به هنگام لمس عشق، هر كسی شاعر می‌شود»
 
== درباره افلاطون ==
* «از افلاطون پرسیدند به چه وسیله می‌توان از دشمن انتقام گرفت؟ گفت: به‌فضل و کرم.»
** ''از کتاب رهنمون''
* «ادیان و [[مذهب|مذاهب]] علت اساسی [[جنگ|جنگ‌ها]] و مخالفت با اندیشه‌های فلسفی و تحقیقات [[دانش|علمی]] هستند. [[کتاب|کتاب‌هایی]] که به نام مقدس آسمانی معروف‌اند، کتب خالی از ارزش و اعتبارند و آثار کسانی از قدما مانند افلاطون و [[ارسطو]] و [[سقراط]] خدمت مهم‌تر و مفید‌تری به بشر کرده ‌است.»
** ''[[محمد زکریای رازی]]''
* «بعد از آن که [[اسکندر مقدونی]] افلاطون را برای وزارت انتخاب نمود و او قبول نکرد، به‌او گفت: یاددار خدا را،نگاه‌دار وفا را،سخت‌دار [[مذهب|دین]] را، گرد کن [[دانش|علم]] را، بخور خشم را، بپوش شر را، ببر همنشین بد را، بردار خود را، بده داد مظلومان را، بستان بهشت را.»
** ''از کتاب رهنمون''
 
== پیوند به بیرون ==
{{ویکی‌پدیا}}
 
 
 
 
[[رده:فیلسوفان اهل یونان|افلاطون]]