نقل‌قول روز: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱٬۸۹۴:
 
* حاشا که توان آهن و پولاد بریدن// با دشنه چوبین که نه تند است و نه تیز است» [[قائم‌مقام فراهانی]] ۱
 
== دسامبر ۲۰۰۸ ==
 
* «نیش‌های چند [[مگس]] هرگز [[اسب]] چابک را از تاختن باز نمی‌دارد.» [[فرانسوا ولتر]] ۳۱
 
* «تمدن، زاییدهٔ اقتصاد برتر نیست، در [[هنر]] و ادب و اخلاق هم باید متمدن بود و برتری داشت.» [[لویی پاستور]] ۳۰
 
* «مغز عضوی است که با آن فکر می‌کنیم که فکر می‌کنیم.» [[آمبروز بی‌یرس]] ۲۹
 
* «خوابیدن هم نوعی انتقاد است، به‌ویژه در تئاتر.» [[جورج برنارد شاو]] ۲۸
 
* «هرگاه یک فیلسوف سوالی را پاسخ می‌گوید انسان فراموش می‌کند که سوالش چه بوده‌است.» [[آندره ژید]] ۲۷
 
* «که چون کاهلی پیشه گیرد جوان// بماند منش‌پست و تیره‌روان» [[فردوسی]] ۲۶
 
* «همه خواهان بدست آوردن [[آزادی]] هستند اما هیچکس مایل به‌دادن آن نیست.» [[الیور کرامول]] ۲۵
 
* «جادوی دست یک انسان، در دست دیگری، توانایی "مهندسی‌کردن" است. "ماوراءالطبیعه" واژه‌ای پوچ است.» [[رابرت آنسون هاین‌لاین]]
 
* «کسی را کجا کور شد رهنمون// بماند به راه دراز اندرون» [[فردوسی]] ۲۳
 
* «[[اردک]] بدون سروصدا اما مرغ با قدقدهای سرسام‌آور تخم می‌کند؛ نتیجه آنکه تمام جهانیان تخم‌مرغ می‌خورند.» [[هنری فورد]] ۲۲
 
* «زمان پزشک مجرب اما آرایشگر بدی است..» [[ویلیام سامرست موام]] ۲۱
 
* «دو [[شیر]] گرسنه‌است و یک ران گور// کباب آنکسی راست، کوراست زور» [[فردوسی]] ۲۰
 
* «من خویشاوند هر انسانی هستم که خنجری در آستین پنهان نمی‌کند.» [[احمد شاملو]] ۱۹
 
* «گناه فقط در آزردن بی‌دلیل دیگران است. "گناه‌های" دیگر مهملاتی من‌درآوردی‌اند.» [[رابرت آنسون هاین‌لاین]] ۱۸
 
* «از جدائی بگذر و مأنوس باش// قطره‌گی بگذار و اقیانوس باش» [[محمدتقی بهار]] ۱۷
 
* «غم دنیا نشناسد، نه که خود غم چه بوَد// خرم آنکس که نداند غم عالم چه بوَد» [[محمد فضولی]] ۱۶
 
* «[[خرس]] را شکارنكرده پوستش را نفروش.» [[ضرب‌المثل‌های فارسی|ضرب‌المثل فارسی]] ۱۵
 
* «به چشم «فخری» [[دانش]] ز بس که شیرین است// همیشه در طلبش هم‌چو کوه‌کن باشد» [[فخرعظمی ارغون]] ۱۴
 
* «آن‌که خبردار شد ز مسأله [[عشق]]// [[کار]] ندارد به‌هیچ ملت و [[مذهب]]» [[فروغی بسطامی]] ۱۳
 
* «از سوزن کوتاه‌قد کاری برمی‌آید که از نیزه بلند برنمی‌آید!» [[ضرب‌المثل‌های فارسی|ضرب‌المثل فارسی]] ۱۲
 
* «دایه هرقدر بود خوب، نگردد [[مادر]].» [[ایرج‌میرزا]] ۱۱
 
* «هرگز قدرت حماقت انسان را دست کم مگیر.» [[رابرت آنسون هاین‌لاین]] ۱۰
 
* «تیغ برّان به‌دست زنگی مست سپردن، کار عاقلان نیست.» [[ضرب‌المثل‌های فارسی|ضرب‌المثل فارسی]] ۹
 
* «رسالت یک انسان برای رسیدن به [[آزادی]] در صف ایستادن نیست بلکه بر هم‌زدن صف است.» [[چه گوارا]] ۸
 
* «سختی چو بالسویه بود، سهل می‌شود// چون عام شد بلیه، شود کم‌اثر همی» [[ایرج‌میرزا]] ۷
 
* «انسان نمی‌تواند تصمیم بگیرد چگونه یا چه‌وقت بمیرد. چیزی که انسان می‌تواند تصمیم بگیرد این است که اکنون چگونه [[زندگی]] کند.» [[جوآن بائز ]] ۶
 
* «در این کهکشان، [[دانش]] فنی نیز بزرگترین عامل بروز گرفتاری‌های دست و پاگیر برای بشریت است.» [[هربرت مارکوزه]] ۵
 
* «جامهٔ [[مرگ]]ش آسمان دوزد// هرکه اندر زمین ز [[مادر]] زاد» [[ایرج‌میرزا]] ۴
 
* «اشتغال به‌هر [[کار]]ی بهتر از تنبلی و بیکاری است » [[ساموئل اسمایلز]] ۳
 
* «ضرب دشمن اگرچه با ضرر است// زدن دوست جانگدازتر است» [[مکتبی شیرازی]] ۲
 
* «ثروت به‌منزله کود برای زمین است؛ یعنی وقتی مفید تواند بود که یکجا جمع نشود و پخش گردد.» [[فرانسیس بیکن]] ۱
 
== نوامبر ۲۰۰۸ ==
 
* «چو [[طوطی]] [[کلاغ]]ش بود همنفس// غنيمت شمارد خلاص از قفس» [[سعدی]] ۳۰
 
* «فیلسوفی که می‌خواهد در اجتماع حضوری فعال داشته باشد او دیگر فیلسوف نیست بلکه [[سیاست]]مدار است. او تنها جویای [[حقیقت]] نیست، بلکه خواهان قدرت است.» [[هانا آرنت]] ۲۹
 
* «هر کلمه‌ای که نوشته می‌شود ضربه‌ای است به دنیای کهنه.» [[رمکو کامپرت]] ۲۸
 
* «به زبانت اجازه نده قبل از اندیشه‌ات به‌راه افتد.» [[شیلون]] ۲۷
 
* «چون فلک یار خود نشاید ساخت// با بد و نیک او بباید ساخت» [[مکتبی شیرازی]] ۲۶
 
* «اگر [[شراب]] ندانی خورد زهر است و اگر بدانی خوردن، پادزهر.» [[قابوس‌نامه]] ۲۵
 
* «افتخار در [[کار]]ی‌‌ست که ارزش نوشتن داشته باشد و در نوشته‌ای‌ست که ارزش خواندن داشته باشد.» [[پلینیوس]] ۲۴
 
* «[[درخت|شجر]] کوتهی که بارور است// بهتر از صد بلند بی‌ثمر است» [[مکتبی شیرازی]] ۲۳
 
* «آن که به‌خانواده احترام نمی‌گذارد، نه برای جامعه احترام قائل است نه برای خودش و نه برای بشریت.» [[ماری کوری]] ۲۲
 
* «اگر خواهی راز تو دشمن نداند با [[دوستی|دوست]] مگو.» [[قابوس‌نامه]] ۲۱
 
* «مشکل [[زندگی]] آن نیست که پاسخی وجود ندارد، بلکه مشکل آن است که پاسخ‌های بی‌شماری وجود دارد.» [[روث بندیکت]] ۲۰
 
* «[[جنگ]] شیوهٔ آموزشی خداوند برای آموختن جغرافیا به آمریکایی‌هاست.» [[آمبروز بی‌یرس]] ۱۹
 
* «بشر عبارت از ذهن است، انسان چیزی بجز آنچه می‌داند نیست.» [[فرانسیس بیکن]] ۱۸
 
* «اگر خواهی تو را دیوانه‌سار نشمرند، آنچه نایافتنی‌ست مجوی.» [[قابوس‌نامه]] ۱۷
 
* «پشه با شب‌زنده‌داری خون مردم می‌خورد// زینهار از [[زاهد]] شب‌زنده‌دار اندیشه کن» [[صائب تبریزی]] ۱۶
 
* «مبارزه بخاطر [[آزادی]] و [[دمکراسی]] واقعی از معبر مبارزه با بنیادگرایی می‌گذرد.» [[مینا کشورکمال]] ۱۵
 
* «با مردم بی‌[[هنر]] [[دوستی]] مکن که مردم بی‌هنر نه دوستی را شاید نه دشمنی را.» [[قابوس‌نامه]] ۱۴
 
* «نمی‌خواهم [[زندگی]] كنم، ابتدا می‌خواهم كه [[عشق]] بورزم و در خلال آن زندگی كنم.» [[زلدا فیتزجرالد]] ۱۳
 
* «همچو [[دریا]]ست صحبت اشرار// که بود ایمنی آن به کنار» [[مکتبی شیرازی]] ۱۲
 
* «[[دریا]]ی [[عشق]] را به [[حقیقت]] کنار نیست// ور هست پیش اهل حقیقت کنار اوست» [[سعدی]] ۱۱
 
* «راز موفقیت این‌ست که هدفی را بی‌وقفه دنبال کنیم.» [[آنا پاولوفا]] ۱۰
 
* «کشتی [[آرزو]] در این [[دریا]]// نفکند هیچ صاحب فرهنگ» [[خاقانی شروانی]] ۹
 
* «[[عشق]] زمانی آغاز می‌شود که زن نخستین کلمه را به حافظهٔ [[شعر|شاعرانهٔ]] ما وارد می‌کند.» [[میلان کوندرا]] ۸
 
* «راه بی‌حاصل مپوی و یار بی‌پروا مگیر// تخم در خارا میفشان خشت بر [[دریا]] مزن» [[قاآنی شیرازی]] ۷
 
* «کسانی به [[آرزو]]ی خود نمی‌رسند که آرزو و انتظار محال دارند.» [[الکساندر پوشکین]] ۶
* «[[شعر]] [[دریا]]یی است پهناور که او را مرغ وهم// در گذشتن باید از پولاد بال و پر کند» [[محمدتقی بهار]] ۵
 
* «[[آزادی]] همان آشوب است، فقط با نورپردازی بهتر.» [[آلن دین فوستر]] ۴
* «آسودن امروزین رنج فردائین است و رنج امروزین آسودن فردائین.» [[قابوس‌نامه]] ۳
* «چو چشمه بر ژرف [[دریا]] بری// به [[جنون|دیوانگی]] مانـد این داوری» [[فردوسی]] ۲
 
* «وقتی عدم اعتماد شروع شود صمیمیت از بین می‌رود.» [[الکساندر پوشکین]] ۱
 
[[رده:نقل‌قول‌های روز]]