سیمین دانشور: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Taranet (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Taranet (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۲:
 
=== به کی سلام کنم ===
* «خانم مدیر خدابیامرز می‌گفت: نمی‌گذاری آب تو دل این بچه تکان بخورد. می‌گذاری به درس و مشقش برسد، سعی داری ربابه را از طبقه خودش در بیاوری، دیگر نمی‌دانی که زن معناً از طبقه زحمتکش است. نور به قبرت ببارد زن، عجب دانا بودی!»<ref name=beki>از داستان «به کی سلام کنم»، مجموعه به کی سلام کنم، {{یادکرد|کتاب=در آستانه فصلی سرد|کوشش= سوزان گویری، تورج رهنما|ناشر=انتشارات روشنگران و مطالعات زنان|چاپ=دوم|سال=۱۳۸۲|شابک=ISBN 9645512735}}</ref>
** از داستان «به کی سلام کنم»، مجموعه به کی سلام کنم <ref>{{یادکرد|کتاب=در آستانه فصلی سرد|کوشش= سوزان گویری، تورج رهنما|ناشر=[[انتشارات روشنگران و مطالعات زنان]]|چاپ=دوم|سال=۱۳۸۲|شابک=ISBN 9645512735}}</ref>
 
* «خراب بشوی [[تهران]]، … به قول خانم مدیر مثل یک لکه جوهر روی کاغذ آب خشک‌کن پهن شده، همه جا دویده، مثل خرچنگ به اطراف دست انداخته»<ref name=beki>از داستان «به کی سلام کنم»، مجموعه به کی سلام کنم، {{یادکرد|کتاب=در آستانه فصلی سرد|کوشش= سوزان گویری، تورج رهنما|ناشر=انتشارات روشنگران و مطالعات زنان|چاپ=دوم|سال=۱۳۸۲|شابک=ISBN 9645512735}}</ref>
** از داستان «به کی سلام کنم»، مجموعه به کی سلام کنم <ref>{{یادکرد|کتاب=در آستانه فصلی سرد|کوشش= سوزان گویری، تورج رهنما|ناشر=[[انتشارات روشنگران و مطالعات زنان]]|چاپ=دوم|سال=۱۳۸۲|شابک=ISBN 9645512735}}</ref>
 
* «دخترش که می‌ترسد چیزی از او بستاند. پس برای کی بدوزد؟ اصلا برای کی و به خاطر چی زنده است؟ به کی سلام بکند؟ کی مانده که آدم بهش سلام بکند؟»<ref name=beki>از داستان «به کی سلام کنم»، مجموعه به کی سلام کنم، {{یادکرد|کتاب=در آستانه فصلی سرد|کوشش= سوزان گویری، تورج رهنما|ناشر=انتشارات روشنگران و مطالعات زنان|چاپ=دوم|سال=۱۳۸۲|شابک=ISBN 9645512735}}</ref>
** از داستان «به کی سلام کنم»، مجموعه به کی سلام کنم <ref>{{یادکرد|کتاب=در آستانه فصلی سرد|کوشش= سوزان گویری، تورج رهنما|ناشر=[[انتشارات روشنگران و مطالعات زنان]]|چاپ=دوم|سال=۱۳۸۲|شابک=ISBN 9645512735}}</ref>
 
==درباره سیمین دانشور==