ناظم حکمت: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Amouzandeh (بحث | مشارکتها) |
Amouzandeh (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱۸۰:
* همسر عزیزم
«... در گذشته قطعات برگزیدهای از [[کتاب]] «لیلی و مجنون» [[محمد فضولی|فضولی]] را به طور مکرر خواندهام. فضولی، یا در واقع مجنون، در پیشرفت [[عشق]] به مرحلهای میرسد که دیگر با گوشت و استخوان و اندیشه سر و قلبش نه لیلا را، که عشق را [[دوستی|دوست]] میدارد. یعنی عشقی که با لیلا شروع میشود از لیلا جدا شده، تطهیر شده، و به صورت عشق مجرد در میآید. اما عشق من بر خلاف آن است. عشق، دوست داشتن و نیاز به عشق، در من به صورت مجرد شروع شده، سپس شاخص گشت، شخصی شد، از جنس و روح تو شد. یعنی زمانی که من میگویم عشق، زمانی که میگویم محبت و دوست داشتن، خدیجه پیرایه پیراینده با پوست و گوشت و استخوان و فکر و حرکاتش در سال ۱۹۴۰ «ارنکوی استانبول» میبینم. برای فضولی عشق عینی و شخصی از لیلا شروع و به عشق مجرد رسید... در دنیا عمومأ عشقی نیست، همانطوری که عمومأ انسان نیست. بیش از حد به فلسفه گریز زدم. اما عشق تو بخشی از فلسفه من است همسر عزیزم.»
:* ''۱۹۴۰/۱۱/۲۹ میلادی''
* «...همسر عزیزم، اولأ [[تاریخ]] را مانند رمان بخوان، فقط هنگام خواندن به خصوص تاریخ
:* ''۱/۱/۱۹۴۲ میلادی''
* همسر عزیزم
«خوب گوش کن، خیلی مهم است: «امین یالمان» صاحب روزنامه «وطن» امروز یکی از نویسندههایش را نزد من فرستاد با چنین پیشنهادی: بخش «حماسی» [[کتاب]] «مناظر انسانی سرزمین من» را قصد دارد منتشر کند. این را با عنوان «قسمتهایی از کتاب مناظر انسانی سرزمین من، ناظم حکمت» و البته با امضای خودم میخواهد منتشر کند و از آنکارا اجازه نشر گرفته و یا خواهد گرفت. در حقیقت مجزا کردن «حماسه» از مناظر، و خارج از حال و هوای کتاب، هم از نظر محتوا و هم از نظر تکنیک خیلی چیزها را از آن میکاهد. حتی اگر بعدها بتوان آن را همراه با مناظر به چاپ رساند باز هم لازم است که روی این مسأله فکر شود. لیکن به خصوص در این اواخر با جلو انداختن شخص من و متهم کردن
:* ''۲۳/۱/۱۹۴۲ میلادی''
== بدون تاریخ ==
|